محاکمه دانشجوی دکتری به اتهام سرقت
دانشجوی دکترای معماری و همدستانش به اتهام سرقت حدی 500 میلیون تومانی از خانههای شمال شهر تهران پای میز محاکمه ایستادند.
دانشجوی دکترای معماری و همدستانش به اتهام سرقت حدی 500 میلیون تومانی از خانههای شمال شهر تهران پای میز محاکمه ایستادند.
به گزارش جامجم، اوایل پاییز 92 پلیس پایتخت با تماسهای مردمی از دستگیری دو سارق هنگام دزدی از خانهای در شمال تهران باخبر شد. هر دو سارق برادر بودند و به ارتکاب چند فقره سرقت میلیونی از خانهها اعتراف کردند. چند روز بعد نیز همدستشان خود را به پلیس معرفی کرد تا بازجوییها وارد مرحلهای جدید شود. سارقان ابتدا با پرسه زدن در کوچهها، خانههای خالی را شناسایی میکردند و سپس از روی دیوار میپریدند و با تخریب در ورودی وارد خانهها شده و پول نقد، طلا، فرش و اموال باارزش را میدزدیدند.
دادسرای تهران، ارزش اموال سرقتی را 500 میلیون تومان برآورد و پرونده را با کیفرخواست سرقت حدی به دادگاه ارسال کرد. متهمان یک بار در شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران به قطع ید محکوم شدند اما دیوان عالی کشور این حکم را رد کرد و پرونده را برای بررسی دوباره به شعبه هشتم دادگاه به ریاست قاضی حسین اصغرزاده فرستاد.
صبح دیروز، هر سه متهم از زندان به دادگاه منتقل شدند و ابتدا سه شاکی درخواست مجازات کردند. یکی از آنها گفت: «زمان حادثه قرار بود دخترم عروسی کند اما متهمان دو تخته فرش، مقادیری طلا و چند ساعت رولکس که پسرم برای عروسی خواهرش از خارج آورده بود، دزدیدند. ارزش ساعتها 150 میلیون تومان میشد.» مالباخته دیگر هم گفت: «از خانه من صدها دلار و مقادیری یورو و طلا دزدیده شد.»
سپس نوبت به متهمان رسید. ابتدا سعید که قبل از دستگیری در دوره دکترای رشته مهندسی معماری قبول شده بود با رد اتهام سرقت حدی گفت: «من به پیشنهاد برادر کوچکترم سامان قبول کردم در سرقتها شرکت کنم اما فقط در دو فقره از آنها بودم و وارد خانهها هم نشدم. آن زمان تازه در دوره دکتری قبول شده بودم اما وضع مالیمان خوب نبود.»
سپس سامان گفت: «من چهار فقره سرقت انجام دادم. ابتدا همدستم، احمد از روی دیوار میپرید و در را باز میکرد. سپس از طریق بالکن وارد واحدها میشدیم و با پیچ گوشتی در را باز میکردیم. بعد هم فرشها و پولها را میدزدیدیم ؛ اما ساعتهایی که یکی از شاکیان میگوید، قیمت آنچنانی نداشت، کسی آنها را از ما نخرید. او میخواهد صد میلیون تومان از ما بگیرد در حالی که اگر پول داشتیم، سرقت نمیکردیم. از خانهاش هم فقط یک تخته فرش دزدیدیم. برادرم سعید هم فقط بیرون میایستاد و نقشی در سرقتها نداشت.»
پس از این دو برادر، احمد در جایگاه ایستاد و گفت: «من و سامان در سربازی همخدمتی بودیم. هنگام سرقتها، سعید بیرون میماند تا اگر صاحبخانهها رسیدند، خبرمان کند. من از روی دیوار میپریدم و در را باز میکردم. از کل سرقتها فقط ششمیلیون تومان نصیبم شد.» هر سه متهم در پایان دادگاه درخواست بخشش کردند و سعید، دانشجوی دکتری گفت: «ما وضعیت مالی مناسبی نداشتیم به خاطر همین پذیرفتم در سرقتها باشم.» حکم دادگاه بزودی صادر میشود.