خودکشی سیاسی احمدینژاد
تا دیروز همه تصور میکردند که حمید بقایی نامزد و نماینده طیف احمدینژاد در انتخابات میشود؛ اما احمدینژاد بازهم مثل همیشه با یکی از آن حرکتهای عجیبوغریب خود همه را غافلگیر کرد.
تا دیروز همه تصور میکردند که حمید بقایی نامزد و نماینده طیف احمدینژاد در انتخابات میشود؛ اما احمدینژاد بازهم مثل همیشه با یکی از آن حرکتهای عجیبوغریب خود همه را غافلگیر کرد. هیچکس باور نمیکرد او درحالیکه عمق ناراحتی و ناامیدی مردم به خودش و نظر مقام معظم رهبری در مورد شرکتش در انتخابات را میداند در انتخابات ثبتنام کند و خودش را بار دیگر به وسط میدان انتخابات بیندازد. واقعیت این است که احمدینژاد یا به روی اندک طرفداران خود خیلی زیاد حساب کرده است یا بازهم سعی دارد با انجام اینگونه اعمال خود را در فضای سیاسی کشور مطرح و از فراموششدنش جلوگیری کند. حال سؤالی که به ذهن میرسد این است که واقعاً احمدینژاد به چه دلیل سعی دارد در اذهان فراموش نشود؟ آیا امید این دارد تا بار دیگر روزی روزگاری رئیسجمهور شود؟ واقعاً برنامه او برای آینده چیست که چنین اصرار دارد تا در آسمان سیاسی کشور هر از چند گاهی خودی نشان دهد؟ واقعیت این است که با بررسی رفتار احمدینژاد در 8 سال ریاستجمهوریاش به این نتیجه میتوان رسید که وی خیلی دیر متوجه مسائل میشود و گاهی نیز بهشدت احساسی و خلع الساعه رفتار میکند درست مانند زمانی که برای عرض تسلیت به مادر چاوز، وی را در آغوش کشید. احمدینژاد در مهر سال 95 در نامهای خطاب به رهبر انقلاب چنین نوشت: «همانگونه که مستحضر هستید در دیدار مورخ نهم شهریورماه سال جاری، اینجانب برنامههای تبیین انقلاب در سراسر کشور را تشریح نمودم، پسازآن حضرتعالی توصیه فرمودید که در این دوره مصلحت نیست بنده در انتخابات شرکت نمایم و اینجانب نیز تبعیت خود را اعلام نمودم. ضمن تشکر از بیانات مهم حضرتعالی در جلسه درس خارج فقه مورخ پنجم مهرماه جاری، به استحضار میرسانم که در عمل به منویات رهبر بزرگوار انقلاب، برنامهای برای حضور در عرصه رقابتهای انتخاباتی سال آینده ندارم. به لطف خداوند متعال و باافتخار همواره بهعنوان سرباز کوچک انقلاب و خادم مردم باقی خواهم ماند». با توجه به این نامه و تصمیم وی برای عدم شرکت در انتخابات و رفتاری که او اینک از خود نشان داده است چه توضیحی برای تصمیمش جز اینکه بگوییم بازهم مثل همیشه دچار هیجان شده است میتوان داد؟ در دوره 8 ساله ریاست جمهوری احمدینژاد مردم بهشدت از او و دولتش دلزده شدند و او به همین دلیل حمایت مردمی ندارد و از طرفی به دلیل ندانمکاریها و فساد اقتصادی گستردهای که در زمان او رخ داد او در بین نخبگان سیاسی هم هیچ پایگاهی ندارد. شرکت او در این انتخابات بدون شک نتیجهای را که خودش تصور میکند به همراه نخواهد داشت. او تلاش دارد تا با این روش در آسمان سیاسی کشور باقی بماند ولی درواقع با این روش برای همیشه از عرصه سیاسی کشور محو خواهد شد و آن اندک نخبگانی هم که حامی وی بودند به دلیل بیتوجهی او به توصیه مقام معظم رهبری دست از حمایت او برمیدارند. او درواقع دست به خودکشی سیاسی زد.بعدازاین انتخابات برای همیشه به او و طیف دلواپسان اثبات خواهد شد که مردم آنها را نمیخواهند. تصور غلط احمدینژاد این است که فکر میکند دلیل اینکه اینک رئیسجمهور نیست این است که بنا به قانون نمیتوان سه دوره پیاپی متصدی این پست بود. او سخت در اشتباه است چراکه اگر چنین منع قانونی هم وجود نداشت بدون شک او اینک در پاستور نبود.
نویسنده: آرین پورقدیری