قتل دخترخوانده

زنی که متهم است با همدستی برادرش، دختر خوانده خود را به قتل رسانده، پس از رد حکم قصاصش در دیوان عالی کشور برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاد. او که همسر چهارم پدر مقتول است، این بار نیز با درخواست قصاص اولیای دم روبرو شد اما اظهار بی گناهی کرد.

زنی که متهم است با همدستی برادرش، دختر خوانده خود را به قتل رسانده، پس از رد حکم قصاصش در دیوان عالی کشور برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاد. او که همسر چهارم پدر مقتول است، این بار نیز با درخواست قصاص اولیای دم روبرو شد اما اظهار بی گناهی کرد.

به گزارش جام‌جم آنلاین، 15 اردیبهشت 86، مردی سالخورده به محض ورود به خانه با جسد دختر 16 ساله اش راحله روبرو شد. با حضور پلیس، ماموران به بررسی صحنه جرم پرداختند و پسر شش ساله خانواده را در حالی که در کمد دیواری خوابیده بود، پیدا کردند؛ راز قتل راحله، در سینه این کودک بود. او گفت: «در اتاقم بودم که دایی‌‌ام به خانه‌‌مان آمد. او و مادرم سوسن به زور خواهرم را خفه کردند و من هم از ترس در کمد دیواری مخفی شدم و همانجا خوابم برد.»

با این اظهارات، سوسن و برادرش دستگیر شدند اما هر دو قتل را انکار کردند. پرونده برای صدور حکم در اختیار شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و اولیای دم قصاص خواستند. سپس سوسن گفت: «شوهرم بداخلاق بود و من چهارمین همسر او بودم. مرا کتک می ‌ زد، طوری که سر و صورتم همیشه کبود بود. روز حادثه برادرم به خانه ما نیامده بود. حدس می ‌ زنم شوهرم، راحله را کشته باشد.» برادر متهم نیز که با قرار وثیقه آزاد شده بود، منکر معاونت در قتل شد و گفت ارتباط چندانی با خواهرش نداشت.

سپس پسر سوسن که در زمان حادثه شش ساله بود به عنوان شاهد گفت: «آن روز در اتاقم بودم که صدایی از اتاق راحله آمد. به آنجا رفتم و دیدم مادرم، پاهای راحله را گرفته و دایی ام یک بالش روی صورت او گذاشته و فشار می ‌ دهد. وقتی مرا دیدند، داد زدند اگر بیرون نروی، تو را هم خفه می ‌ کنیم. من از ترس داخل کمد دیواری مخفی شدم.» در پایان دادگاه، سوسن به قصاص و برادرش به حبس محکوم شد اما دیوان عالی کشور، حکم قصاص را شکست و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه یازدهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاد.

صبح دیروز، در جلسه محاکمه، اولیای ‌ دم قصاص خواستند. سپس سوسن بار دیگر خود را بی ‌ گناه دانست و گفت: «وقتی با شوهرم ازدواج کردم، بچه داشتم اما او ابتدا اجازه نمی ‌ داد بچه ‌ ام را به خانه بیاورم. این در حالی بود که باید از بچه ‌ های خودش مراقبت می ‌ کردم. روز حادثه درگیری خاصی اتفاق نیفتاد و من قاتل نیستم.»

ارسال نظر