آقای روحانی، چرا بنزین باید 1500 تومان شود؟!

چرا همه را با یک چشم می‌بیند؟ چون همه قرار است در آینده مجدداً رأی بدهند. دولت روحانی قیمت بنزین را سالانه 10 درصد افزایش نمی‌دهد که بعد از پنج سال هزار و 500 تومان شود. چرا؟ چون ممکن است در رأی چهار سال آینده اثر بگذارد. اما وقتی در چشم‌انداز آینده مسئله رأی منتفی می‌شود قیمت بنزین یک مرتبه هزار و 500 تومان می‌شود.

دکتر عبدالله گنجی در روزنامه جوان نوشت: وارد بسیاری از بانک‌های کشور که می‌شوید در بهترین نقطه‌ای که مقابل چشم مراجعه‌کننده باشد این جمله نصب شده است که «حق با مشتری است.» آیا این جمله واقعی است؟ مشتری چه حقی را می‌تواند آنجا اعمال کند؟ اگر قرار است طبق ضوابط یکطرفه حاکم که مشتری در تهیه آن هیچ نقشی نداشته، عمل شود، کدام حق با مشتری است؟ چرا در هر صورت حق با ملت است؟ اما ملت در بسیاری از موارد چنین حقی را احساس نمی‌کند؟ قطعاً کسی که در هر صورت حق را به مردم می‌دهد به دنبال رأی است. اگر غیر از این باشد و قدرت برای مسئولان اصالت نداشته باشد، همیشه حق را به مردم نمی‌دهند و در بسیاری از موارد به مردم متذکر می‌شوند که اشتباه خود شما یا تصمیم هیجانی شما در فلان انتخاب، نتیجه فلان اتفاق است. چشمه‌ای از این مواجهه صادقانه را از مقام معظم رهبری در تبیین اغتشاشات اخیر دیدیم. در خصوص مؤسسات فرمودند باید حرف مردم را شنید، اما در حد وسع برطرف نمود. نفرمودند کلاً حق با آنان است و باید و صددرصد مشکل را حل نمود. همین‌جا از بزنگاه‌هایی است که باید با مردم صادقانه و صریح سخن گفت و هیچ اشکال ندارد که ماحصل آن عدم رأی به ما باشد. باید به مردم گفت چرا فلان درصد سود شما را وسوسه کرد و بدون مراجعه به سایت بانک مرکزی و بررسی مؤسسات مجوزدار، پول خود را به کسانی می‌دهید که مجوز یک تعاونی از وزارت تعاون دریافت کرده‌اند؟ مردم عزیز! چرا سؤال نمی‌کنید این مؤسسه بر اساس کدام درآمد 25 درصد سود می‌دهد و از کجا می‌آورد؟ اما وقتی مؤسسات به بن‌بست رسیدند باید حکومت پاسخگو باشد، پول بدهد، سخن را بشنود و...
ملت احترام حقیقی می‌خواهند، اما همین عبارت «حق با ملت است» وقتی با هدف رأی‌آوری گفته شد، سامانه مدیریت کشور نیز بر اساس اقدامات ماندگار، پایدار و اثربخش تنظیم نمی‌شود. دولت‌ها هم تلاش می‌کنند اقدامات آنی، سطحی و دهان پرکن را در چشم ملت هُل دهند تا دوباره رأی بیاورند. آنگاه ملت متوجه می‌شود در طول 10، 20 سال کمتر کار عمیق و زیرساختی در کشور محقق شده است. به طور مثال احمدی‌نژاد به خانواده‌ای که منزل هزار متری و چهار خودروی شاسی‌بلند در شمال تهران دارد همان یارانه‌ای را می‌داد که به یک روستایی در جنوب کرمان می‌داد. اسم این یارانه مساوات است یا یارانه عدالت؟

چرا همه را با یک چشم می‌بیند؟ چون همه قرار است در آینده مجدداً رأی بدهند. دولت روحانی قیمت بنزین را سالانه 10 درصد افزایش نمی‌دهد که بعد از پنج سال هزار و 500 تومان شود. چرا؟ چون ممکن است در رأی چهار سال آینده اثر بگذارد. اما وقتی در چشم‌انداز آینده مسئله رأی منتفی می‌شود قیمت بنزین یک مرتبه هزار و 500 تومان می‌شود. یارانه را در طول پنج سال به صورت تدریجی قطع نمی‌کنند. چرا؟ چون ممکن است روی انتخابات آینده اثر گذارد اما بعداً یارانه 30 میلیون نفر با هم قطع می‌شود. برخورد ریاکارانه با مردم اینجاست که همان کسانی که این اقدامات را انجام می‌دهند، هنگام اعتراض خیابانی، هم حق را به مردم می‌دهند و هم سینه چاک ملت می‌شوند و در عین حال کار خود را می‌کنند. آیا این احترام به مردم است؟ مردم احترام واقعی می‌خواهند هر چند تلخ باشد. در کلاس درس علوم انسانی از 30 ‌دانشجوی دختر پرسیدم برای چه رشته علوم سیاسی را انتخاب کردید؟ فقط یک دختر افغانی اصرار داشت که با شناخت انتخاب کرده است. باید به این جوانان گفت شما که نمی‌دانید چرا این رشته را انتخاب کرده‌اید چطور در فردای فارغ‌التحصیلی از حاکمیت شغل می‌خواهید؟ با کدام کارآمدی؟ با کدام تخصص؟
ارسال نظر