از چپق پدربزرگ تا ویپ در دستان دختر نوجوان؛ دودِ فرهنگ یا خاکسترِ هویت؟
از چپقهای پرخاطرهٔ پدربزرگ تا قلیانهای طعمدار در کافههای لوکس، از پکهای پرطمطراق سیگار در خیابان تا ویپهای رنگی در دست نوجوانان، یکرشتهٔٔ مشترک از گذشته تا حال همچنان در جریان است: تمایل نسلها به لمس دود، آن هم در پوششی از معنا، تفاخر یا توهم تمدن.

اصفهان امروز- شهرزاد فلاح : از چپقهای پرخاطرهٔ پدربزرگ تا قلیانهای طعمدار در کافههای لوکس، از پکهای پرطمطراق سیگار در خیابان تا ویپهای رنگی در دست نوجوانان، یکرشتهٔٔ مشترک از گذشته تا حال همچنان در جریان است: تمایل نسلها به لمس دود، آن هم در پوششی از معنا، تفاخر یا توهم تمدن. اما این دود، تنها از آتش توتون بلند نمیشود؛ از خاکستر هویت و آیندهٔ نسلی برمیخیزد که به قیمت نفسهایش، در جستوجوی دیدهشدن و فرار از واقعیت است.
در گوشهای از اتاقهای قدیمی، روی فرشهای دستبافت و کنار کرسی، پدربزرگی مینشست و چپقش را با صبر و سکوت آماده میکرد. دودِ چپق نهتنها فضای اتاق، بلکه تاریخ شفاهی یک نسل را پُر میکرد. آن دود آرام و سنگین، صدای گذر زمان بود؛ نه فریاد یک نیاز.
چپق در آن روزگار، نماد تفکر، ملاحظه و پختگی ریش سپیدی بود. کسی برای نمایش و پُز آن را نمیکشید. چپق بخشی از آیینها بود، نه عادت. امروز، همان چپقها تنها پشت ویترین موزهها خاک میخورند و جایشان را ابزارهایی گرفتهاند که نه باوقار ک باعجله؛ نه با تأمل که با عطش کشیده میشوند.
ورود قلیان به فرهنگ شهری همراه بود با نوعی رسم میهماننوازی خانوادهها قلیان را برای مهمان میآوردند، نه برای فرزند نوجوانشان در قهوهخانههای سنتی، مردان قلیان میکشیدند و از درد دلهای زندگی میگفتند. اما امروز، قلیان در دست دختر و پسرهای نوجوانی است که با گوشیهای آخرینمدل و لباسهای برند، در کافههای اینستاگرامی دور هم دود میکنند وعکسهایی سلفی میگیرند.
نسلی در حال شکلگیری است که آرامآرام هویت خود را نه در تجربه که در دود سیگار و ویپ میان پاساژها و خیابانهای شهر گم میکند؛ نسلی که دیدهشدن را به بهای سوختن آینده میخرد.
مینا۲۲ساله، دانشجوی معماری، با خندهای بر لب میگوید: «قلیان برای ما یک جور سرگرمیه، یک جور هویت در جمع... اگر نزنم، حس میکنم از دایرهٔ دوستانم بیرون افتادم. یه جورایی قلیان ما رو دور هم جمع میکند. حالا دودش یک چیز دیگراست...»
اما این دود بهظاهر بیخطر، با هر پک، لایههای عمقیتری از جسم و روح جوانان را درگیر میکند.
سیگار، با آن بستههای نقرهای و قرمز، با آن صدای خاص باز شدن، از جیب کتهای چرمی در دهههای پیش به کوچههای امروز راهیافته است. روزگاری نماد مردانگی، شورش یا تفکر بود؛ حالا بیشتر از همیشه، نماد اضطراب، گمگشتگی و اعتیاد پنهان است.
آرین، ۱۹ساله، میگوید : «اولش از روی شجاعت بود. بعد یه جور تکیهگاه شد. وقتی سیگار دارم، احساس میکنم کنترل دارم بر روی دردهایم بهنوعی بزرگ شدم. انگار یک کاری از دستم برمیآید.»
او با انگشتانی لرزان، پاکت سیگارش را بهآرامی روی میز میگذارد.
«پدرم همیشه با سیگار بود. شاید ناخودآگاه، داشتم ازش تقلید میکردم. شاید هم دلم میخواست شبیه مردی باشم که از دستش دادم.»
مهدیه، ۴۰ساله، هم با صدای آرامی میگوید:
«سیگاری که استفاده میکنم، سیگار زنانه است ضرری ندارد. وقتی استفاده میکنم، انگار از همهٔ غمها فارغ میشوم. با هر پک به سیگار، درون پر از غمم رو تخلیه میکنم.»
این روزها بیشترین مصرفکنندههای سیگار، دختران کمسنوسالی هستند که در گوشهوکنار شهر در حال تردد هستند و گاهی پاتوقی در مراکز تجاری برای خود دارند.
ویپها، آن دستگاههای کوچک و رنگارنگ، بیصدا و بیبو آمدهاند تا همان نیکوتین سیگار را در لباسی فریبندهتر عرضه کنند. با طعمهایی چون هندوانهٔ یخی، آدامس نعنا و انبهٔ جنگلی، ویپ جوانان را با بستهبندی لاکچری فریب میدهد.
نازنین، ۱۷ساله، دبیرستانی، در کیفش ویپ صورتی کوچکی دارد:
«ویپ رو بیشتر بهخاطر ظاهرش دوست دارم تا نیکوتینش. حس خاص بودن داره. یه جور حس استقلال..»
وقتی از او میپرسم آیا میداند نیکوتین موجود در ویپ حتی بیشتر از سیگار است، مکثی میکند:
«میدونم... ولی مگه الان دیگه چیزی سالم مونده؟»
کنار نازنین، پویا، ۳۸ساله، دانشجوی مهندسی، با اشتیاق بیشتری از ویپ میگوید:
«قیمت ارزان ترینش که یک بار مصرف هستند و حدود ۵۰۰ تا پاف میدهند از ۴۰۰ تومان شروع میشوند. اما مدلهای گرانتر مثل Drag X Plus یا برندهای اسموک، وپو، گیگ ویپ و ویپرسو حتی تا ۸ یا ۹ میلیون هم هست.»
او ادامه میدهد:
«فرق ویپ و پاد این هست که ویپ با جوس کار میکند، نیکوتینش پایینِ ، برای فان و خوشگذرونی است.
پاد با سالت نیکوتین هست که شدیدتره و بیشتر جایگزین سیگار می شود.
بعضیها دنبال ظاهر و استایل هستند، بعضیها دنبال نیکوتین بیشتر، ویپ و پاد هم لوازم خاص خودشان را دارند؛ مثل کویل، اتومایزر، سرمخصوص و آچار مخصوص. بسته به مدلش متفاوت است.»
در دل همین فرهنگ دود، مواد مخدر نیز خزنده وارد شدهاند. گل، حشیش، ماریجوانای صنعتی، THC، آمفتامین و حتی LSD، گاه در دل ویپ و قلیان مخفی میشوند؛ بیآنکه خانوادهها یا حتی خود مصرفکننده درک کنند که چه چیزی وارد بدنشان میشود.
دکتر سمیه شریعتی، روانشناس و متخصص ترک اعتیاد هشدار میدهد:
«این نسل، بیشتر از آن که آگاهانه دود کند، فریب میخورد. ویپ و قلیان صرفاً دروازههای عبور به سمت مخدرهای خطرناکتر هستند. ظاهر بیخطر و طعمهای فریبنده، جلوی درک واقعی خطر را میگیرد. الان حتی موارد مصرف مواد روانگردان در قالب ویپ داریم.»
برای بسیاری از جوانان امروز، مصرف سیگار و ویپ نهتنها نشانهٔ ضعف نیست، بلکه راهی است برای ورود به حلقهٔ محبوبیت، مد و حتی نوعی برندسازی شخصی. آنها هزینههای کلانی برای خرید قلیانهای لوکس، سیگارهای خارجی و ویپهای چندمیلیونی پرداخت میکنند؛ چرا که این ابزارها را بخشی از «استایل زندگی» خود میدانند.
شروین، ۲۴ساله، که ویپ مدل Drag X Plus را مثل یک شیء مقدس در دست دارد، میگوید:
«راستش، برام مهم نیست ضرر داره یا نه. چیزی که مهمه اینهست که با این حس میکنم "کاملترم". حس کنترل، جذابیت، دیدهشدن...»
ما با نسلی مواجهیم که در غبار دود، به دنبال هویت، آرامش و توجه میگردد؛ اما در نهایت، چیزی جز پوچی، وابستگی و زخمهای درونی به دست نمیآورد. نسل ویپ و گل، شاید ظاهر جذابتری از نسل چپق داشته باشد، اما زخمش عمیقتر و خاموشتر است. تمدن، آنچنانکه برخی فکر میکنند، با ویپ و قلیان ساخته نمیشود؛ بلکه باقدرت «نه گفتن»، با آگاهی، با اندیشهای سالم و نگاهی روشن به آینده شکل میگیرد.
اگر برای چند دقیقه فراموشی، ریههایتان را پر از نیکوتین و ذهنتان را بیحس میکنید، بدانید که بهای سنگینی پرداخت میکنید. آنچه امروز استایل، تمدن یا سرگرمی به نظر میرسد، فردا ممکن است نقطهٔ آغاز یک زوال عمیق باشد.
نفس بکش... اما از جنس آگاهی، نه دود.