مرغ سحر...
جعفر بزرگی ازجمله خوانندگان و بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون بود که نامش بر تاریخ هنر این سرزمین همیشه ماندگار است.
به گزارش ایمنا، وی در ۱۳ اردیبهشت ۱۲۹۶ در تهران به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبستان هدایت و دارالفنون گذراند. جعفر بزرگی که در آن دوران علاقه شدیدی به سینما داشت مجذوب هنر هفتم شد و همین علاقه او را به دنیای هنر کشاند. اولین گام بزرگ او برای ورود به دنیای هنر، هشت سال آموزش تئاتر از سال ۱۳۱۲، زیر نظر "عبدالحسین کنگرلو" از اساتید برجسته تئاتر در آن دوران بود و در همان زمان بود که با گوشکردن به صفحات مختلف گرامافونی که پدر برایش خریده بود، به استعداد خود که صدای خوش بود، پی برد و به دنبال آن اجرای آواز را به صورت زنده در رادیو از سال ۱۳۱۹ تجربه کرد.
این هنرمند برجسته در سینما «سپه» فعالیت هنری تئاتری و سینمایی خود را ادامه داد و با افتتاح رادیو ژاندارمری و رادیو شهربانی با "حسین شهبازیان" فعالیت هنری خود را در این مراکز ادامه داد. کنسرتهایی هم به همراهی "حسینعلی وزیریتبار" در تئاتر تهران اجرا کرد و صفحاتی از خود باقی گذاشت. این هنرمند با افتتاح رادیو اصفهان، برای فعالیت در آن رادیو به اصفهان رفت و علاوه بر آن در برنامههای کودک و نوجوان در قالب ترکیبی و نمایشی شبکههای سراسری و جام جم نیز فعال بود. او از سال ۱۳۱۹ تا ۱۳۲۷ روزهای جمعه، نیم ساعت در رادیو خوانندگی میکرد که آهنگ «مرغ سحر» یکی از کارهای شاخص و ماندگار وی است که تا مدتها این شعر سوزناک بر سر زبان مردم بود. جعفر بزرگی بازی در سینما را از سال ۶۸ با فیلمی از تهمینه میلانی به نام «بچههای طلاق» آغاز کرد و همین امر سبب شد تا خیلی زود به عنوان پای ثابت بسیاری از فیلمهای سینمایی به پروژههای متعدد دعوت شود.
بزرگی در ده فیلم سینمایی و سریال داستانی ارزشمند نظیر: «سگ کشی» به کارگردانی بهرام بیضایی، «افسانه آه» به کارگردانی تهمینه میلانی، «درخت گلابی» به کارگردانی داریوش مهرجویی، «پدر سالار» به کارگردانی "اکبر خواجویی" و بسیاری دیگر ایفای نقش کرده که در اغلب این آثار نقش پدرها و پدربزرگهای مهربان را بازی کرده است. بزرگی در خصوص ارتباطش با جوانان و نوجوان گفته بود: همه دخترها و پسرهای جوان فکر میکنند من پدربزرگ آنها هستم. همه به من میگویند بابایی! من برای خیلیها نقش بابا را بازی کردهام. نه فقط در فیلم، در واقعیت. برای خیلی از دخترها و پسرها عروسی گرفتهام و خودم برای آنها خواستگاری رفتهام.» زمانی که سریال «این خانه دور است» در سالهای دهه هشتاد از تلویزیون پخش میشد، استاد بزرگی با موهای یکدست سفید در نظر همه سالخوردهای بود که حنجره جوانی داشت. وقتی «مرغ سحر» را میخواند و اهالی خانه سالمندان دور او جمع میشدند، انگار غم بزرگی با بزرگی بود. غمی که همه پیرزنها و پیرمردهای آن خانه داشتند و مرغ سحر، نالهشان را سر میداد.
جعفر بزرگی در پنجم مرداد ۸۵ در سن ۸۹ سالگی به علت ایست قلبی دار فانی را وداع گفت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد