معنی واژه اینستاگرام چیست؟

اینستاگرام یک شبکه اجتماعی همرسانی عکس و ویدئو است. این شبکه این امکان را به کاربران خود می دهد که عکس ها و ویدئوهایشان را در دیگر شبکه های اجتماعی، مانند فیسبوک، توئیتر، تامبلر و فلیکر، نیز همرسانی کنند.

معنی واژه اینستاگرام چیست؟
ماهنامه آینده روشن: اینستاگرام یک شبکه اجتماعی همرسانی عکس و ویدئو است. این شبکه این امکان را به کاربران خود می دهد که عکس ها و ویدئوهایشان را در دیگر شبکه های اجتماعی، مانند فیسبوک، توئیتر، تامبلر و فلیکر، نیز همرسانی کنند. اینستاگرام زمانی در سان فرانسیسکو توسعه یافت که کوین سیستروم و مایک کرایگر مشغول پروژه چندمنظوره اچ تی ام ال 5 (HIML5)، به نام بوربن (Burbn)، بودند. درواقع بوربن ایده ای مربوط به عکاسی با موبایل بود که در نهایت با تلفیق با شبکه های اجتماعی به اینستاگرام تبدیل شد. مایک کرایگر معتقد بود این پروژه به برنامه فوراسکوئر شبیه است. با این تفاوت که می تواند قابلیت های بیشتری داشته باشد. تمرکز پروژه بوربن بر اشتراک گذاری تصاویر ادامه یافت و در نهایت اینستاگرام متولد شد. واژه اینستاگرام ترکیبی از دو واژه Instant Camera و Telegram، به معنی پیام رسانی فوری از طریق عکس و دوربین، است. نخستین نسخه اینستاگرام در اکتبر 2010 راه اندازی شد. این سرویس به سرعت محبوب شد و تعداد کاربران آن تا آوریل 2012 به بیش از صد میلیون تا دسامبر 2014 به بیش از 300 میلیون نفر رسید. این روزها تعداد کاربران این شبکه اجتماعی از مرز 800 میلیون نفر گذشته است. این برنامه توانست در زمان بسیار کوتاهی 500 میلیون دلار برای سرمایه گذاران سودآوری کند. با رشد سریع و فراگیر این رسانه اجتماعی سرمایه گذاران بیشتری به سرمایه گذاری روی آن تمایل پیدا کردند. در ششم سپتامبر 2012، شرکت فیسبوک برنامه اینستاگرام را به ارزش یک میلیارد دلار آمریکا (به صورت نقد و سهام) خرید. در سال 2013 رشد اینستاگرام 23 درصد بود، در حالی که فیس بوک، به عنوان کمپانی مادر، تنها 3 درصد رشد را تجربه کرد. کوین سیستروم، از بنیان گذاران اینستاگرام و مدیرعامل شرکت فست، معتقد بود: «این بزرگ ترین موجودیت در جهان خواهدبود.» دو بنیان گذار اینستاگرام هر یک روایت خاصی از این اختراع پول ساز دارند که در اینجا به آن ها می پردازیم.

روایت اول: راه های سورپرایزکننده برای شغلی رویایی شما ممکن است به عشق در نگاه اول اعتقاد نداشته باشید، اما کوین سیستروم این عشق را به اپلیکیشنی تبدیل کرد که در نهایت به رودخانه ای از دلار می رسید. او هیچ برنامه ای برای ساختن یک کمپانی که بتواند آن را به قیمت یک میلیارد دلار به فیسبوک بفروشد نداشت، اما علاقه ناگهانی او به عکاسی در کنار میل فراوانش به فناوری و انگیزه ای که مادرش به او داد این رویای محال را ممکن کرد. این راهی سورپرایزکننده برای ساختن شغلی رویایی بود که او را در سال 2014 به سی و سومین پولدار زیر چهل سال دنیا تبدیل کرد. مادر کوین یکی از اولین زنانی بود که به رده مدیریتی در دنیای فناوری وارد شد. او در وب سایت monster.com کار می کرد و بعدها کسب و کارهای بسیاری را کلید زد. کوین تحت تاثیر مادرش به یک کارآفرین تبدیل شد. و کارهای مادرش را در کمپانی های بزرگ فناوری جهان می دید و الهام می گرفت تا اینکه در نهایت توانست از مادرش هم پیشی بگیرد. کوین در نوجوانی برنامه هایی برای شوخی با دوستانش می نوشت. از طریق اپلیکیشن های او حساب های مسنجر دوستانش هک می شد. اولین شغل واقعی کوین به هیچ وجه با دنیای فناوری مرتبط نبود، اما او را برای ادامه زندگی اجتماعی مهیا کرد. کوین به مدرسه ای در بوستون می رفت که در کنار فروشگاهی متفاوت در خیابان نیوباری قرار داشت. او در مصاحبه با فورچون گفت: «من علاقه عجیبی به دی جی شدن پیدا کرده بودم؛ کوین سیستروم بنابراین هر روز و هر روز به آن ها ایمیل می زدم که شغلی به عنوان دی جی در آنجا دست و پا کنم و چند ساعتی در هفته به این کار مشغول باشم. آن قدر اصرار کردم که در نهایت من را پذیرفتند. دی جی بودن تجربه ای متفاوت و غریب بود؛ پیدا کردن دوستانی جدید و آشنایی با دنیای مدرن، آن هم در حالی که هنوز زیر هجده سال بودم. الان وقتی به زمینه کاری ام نگاه می کنم می بینم هیچ وقت برای کاری آن قدر اشتیاق نداشتم. اغلب گوشه اتاقم با سیستم عامل های مختلف و کامپیوترم و یکپارچه کردن سیستم های گوناگون سر و کله می زدم. دی جی شدن مانند درآمدن از آن گوشه تاریک و پرداختن به احساسات بود؛ درست مانند همان کاری که در اینستاگرام برای رسیدن به آن تمرکز کرده ایم.» وقتی که زمان انتخاب دانشگاه رسید استنفورد انتخابی واضح و بدیهی برای کوین بود؛ دانشگاهی با ارتباطی تنگاتنگ با سیلیکون ولی. از نظر کوین کلاس های دانشگاه بیشتر تئوریک بود تا کاربردی؛ بنابراین او رشته اش را به علوم مدیریت و برنامه ریزی مهندسی تغییر داد که بیشتر بر امور مالی و اقتصادی تمرکز کند. درست به مانند مارک زاکربرگ، برای کوین هم همه چیز از کدنویسی برای یک بازی شخصی با دوستانش آغاز شد. کوین در اوقات فراغتش برنامه هایی نوشت که یکی از آن ها درباره انتشار عکس بود. او خیلی زود متوجه شد عکاس ها چقدر به این برنامه علاقه مند هستند. در سال های اول دانشگاه او یک تابستان را در فلورانس ایتالیا گذراند؛ آنجا عکاسی کرد و با یک استاد دانشگاه ایتالیایی آشنا شد که اهمیت عکاسی و ماندگار شدن عکس ها را به او نشان داد. این سفر نقطه عطفی در مسیر زندگی این کارآفرین جوان بود تا عشق به عکاسی را به کسب و کاری پول ساز تبدیل کند. او در سال های آخر دانشگاه این فرصت را پیدا کرد که در کمپانی های بزرگ فناوری جهان، از جمله مایکروسافت و گوگل، کارآموزی کند. او از این تجربیات استفاده بسیاری کرد. کوین کدنویسی هایی برای جی‌میل و تقویم گوگل انجام داد و پس از دو سال کار با آن ها آموخت که این شرکت ها چگونه پول در می آورند. این کارها او را برای تبدیل شدن به یک کارآفرین آماده کرد. خودش می گوید: «همیشه ایده کارآفرین شدن من را قلقلک می داد و فضای مجازی یک فرصت عالی بود.» او کار خود را در گوگل برای ساختن نکست شاپ رها کرد که کدنویسی ها و کار خود را آغاز کند. هر روز و هر روز برای کوین مشخص تر می شد که باید اشتیاق خود را به عکاسی و شبکه های اجتماعی و یکپارچه کردن این دو دنبال کند که بتواند دو قابلیت موبایل ها، یعنی لنز دوربین و اینترنت، را یکجا جمع کند. کوین ایده Burbn را در سر داشت؛ یک اشتباه تایپی عمدی با حذف یک حرف از کلمه مورد علاقه اش. او برنامه ای مبتنی بر محل عکس برداری و اشتراک عکس نوشت. یک میهمانی در ژانویه 2010 جایی بود که او با مایک کریگر ملاقات کرد. کوین معتقد بود برای موفقیت در استارت آپی جدید به یک همکار نیاز دارد؛ زیرا بسیاری از استارت آپ های موفق دو بنیان گذار دارند؛ دو فرد با زمینه های تخصص متفاوت که پول ساز شدن یک ایده تضمین شود. مایک از هم دوره های کوین در استنفورد بود و خودش روی یک پلتفورم گفت و گو، به نام میبو، کار می کرد، اما زمانی که نسخه ابتدایی بوربن را دید شیفته ایده کوین شد. همکاری این دو از مارس 2010 آغاز شد. اپلیکیشن های بسیاری در آن روزها برای اشتراک عکس وجود داشتند، اما هیچ یک سادگی و آینده نگری و قابلیت های بوربن را ارائه نمی کردند. آیفون 4 تازه راهی بازار شده بود و همه درباره ویژگی های فوق العاده دوربین آن صحبت می کردند. این ویژگی به یک ایده تازه نیاز داشت که قابلیت های خود را بهتر ارائه کند؛ ایده و اپلیکیشنی ساده و کاربردی برای رسیدن به قله ها. کوین و مایک دو دیدگاه متفاوت خود، یعنی اشتراک عکس و پیام رسانی، را ترکیب، و «اینستنت تلگرام» را به «اینستاگرام» تبدیل کردند. آن ها هشت هفته روی نسخه بهبودیافته بوربن، یعنی اینستاگرام، کار کردند؛ کدها بازنویسی شد، ویژگی های بصری تغییر کرد و کلیدهای کاربردی و منطق های جدید خلق شد. کوین می گوید: «خیلی روی بوربن کار کرده بودیم، مدتی طولانی، اما این بار می خواستیم همه چیز ساده باشد و کاربر بتواند به راحتی با آن ارتباط برقرار کند. این همان کاری است که آیفون انجام می دهد.»
شب 6 اکتبر 2010 سرانجام همه چیز رنگ واقعیت گرفت. آن ها آماده منتشر کردن برنامه بودند. با فشار دادن یک دکمه، اینستاگرام به دنیا آمد و ویژگی های آن در توئیتر معرفی شد. بلاگرهای بسیاری درباره برنامه جدید کوین صحبت کردند. دو ساعت بعد اینستاگرام برنامه ای بود که در سراسر جهان زندگی اش را آغاز کرده بود. ترافیک عجیبی سرورهای آن ها را اشغال کرد. کوین و مایک از یک شکست فوری می ترسیدند، اما آنچه آنها به وجود آوردند یک موفقیت دیوانه وار بود که یک شبه جهان آنلاین را مجذوب خود کرد. کوین می گوید: «فکر کنم در همان 24 ساعت اول 25 هزار نفر حساب کاربری ساختند. روز بعدش آن قدر کار داشتیم که فقط توانستیم سه ساعت بخوابیم؛ از شدت کار به هم ریخته بودیم، اما احساسی واقعی و خوشایند داشتیم؛ زیرا چیزی متفاوت را به جهان عرضه کرده بودیم و استقبال فوق العاده ای از آن شده بود.» مردم عاشق شیوه ای هستند که به آن ها اجازه می دهد عکس های متفاوت و منحصر به فردشان در جهان مجازی دیده شود. رنگ ها، دیدها، خواسته ها و سلایق متفاوت هر کاربر با این اپلیکیشن اجازه ورود به جهان را پیدا می کند. اطلاعات شخصی و پیدا کردن دوستان و علایق مشترک چیزی است که جهان اینستاگرام را زیباتر می کند. کوین معتقد است: «البته اینستاگرام هم بدون رقیب نبود؛ اپلیکیشن های دیگری به وجود آمدند یا وجود داشتند؛ اما آرام آرام به کارهای دیگری روی آوردند. ما به این عکس ها و ایده و سادگی پایبند بودیم و حتی وقتی که فیسبوک ما را خرید در روند خود تغییری ایجاد نکردیم.» تنها پس از 9 ماه، اینستاگرام به هفت میلیون کاربر رسید؛ سلبریتی ها به اینستاگرام روی آوردند و حتی اینستاگرام به یک واژه و فعل در فرهنگ لغات تبدیل شد. کوین می گوید: «خیلی ها اینستاگرام را امتحان کردند که چند تا عکس باحال ببینند، اما خیلی سریع بخشی از آن شدند؛ عکس های خود را آپلود کردند و نظرهایشان را نوشتند؛ در اینستاگرام به اکتشاف پرداختند و به بخشی از جامعه و ایده اینستاگرام تبدیل شدند؛ لایک و کامنت رد و بدل کردند و گراف اجتماعی خودشان را ساختند.» همین گراف های محکم و پایدار بود که فیسبوک را جذب کرد. برخی از کاربران فیسبوک را رها کرده و با عکس های خودشان جذب اینستاگرام شده بودند؛ زیرا فضای متفاوت اینستاگرام آن ها را بیشتر جذب می کرد. اختصاصی بودن اینستاگرام برای موبایل هم در آن اوایل دلیل دیگری برای این محبوبیت بود. فیسبوک در نهایت این استارت آپ را خرید که توجهات بیش از پیش متوجه اینستاگرام شود و کسی نباشد که چیزی درباره آن نشنیده باشد. زمانی که کوین، یک سال پس از انتشار اینستاگرام، با فورچون مصاحبه کرد رویایش این بود: «همان طور که داریم رشد می کنیم دوست دارم به 70 میلیون کاربر برسیم، اما سوال این است که آیا می توانیم خودمان را برای رقابت اقتصادی با توئیتر یا فیسبوک آماده کنیم؟» اما اینستاگرام خیلی زود خود را به سطح دو رقیبش رساند و حتی از آن ها در برخی اوقات پیشی گرفت تا فیسبوک برای خرید این رقیب اقدام کند. اینستاگرام، در مقایسه با دو رقیبش و حال کمپانی مادر یعنی فیسبوک، بسیار ساده تر است و سعی می کند همه چیز را همان طور ساده و سریع نگه دارد. آن ها فیلترها، بخش آنلاین، فیلم و چت را اضافه کرده اند، اما همچنان ایده عکس‌محور‌بودن چیزی است که سادگی و زیبایی و دوست داشتنی بودن این اپلیکیشن را تداوم بخشیده است. در سال 2012 سرانجام انحصاری بودن این برنامه برای موبایل ها شکست و استفاده از آن در مرورگرهای رایانه امکان پذیر شد. کوین درباره پیشرفت مدام برنامه اش می گوید: «هر کسی می تواند برنامه اجتماعی مبتنی بر اشتراک عکس بسازد؛ درواقع بسیاری از مردم این کار را انجام داده اند؛ اما آنچه برنامه ما را متفاوت و اجتماع ما را بزرگ کرد (و دوست داریم چنین چیزی را حفظ کنیم) این است که می خواهیم مطمئن شویم مردم خوشحال هستند. ما فهمیدیم باید فروتن و ساده باقی بمانیم.» این سادگی و ساده ماندن کار سختی است که اینستاگرام از پس آن برآمده است.


روایت دوم: پروژه ای دم دستی برای موفقیت تاریخی مایک کرایگر
«هشت هفته طلایی» نامی است که مایک کرینگر، یکی از دو بنیان گذار اصلی اینستاگرام، برای عامل اصلی تغییر از پروژه ای دم دستی به یک موفقیت تاریخی، یعنی اینستاگرام، برگزید. هفت سال پیش در این روزها زندگی برای این کارآفرین برزیلی این طور می گذشت: 6 صبح: دوچرخه سواری در هوای مه آلود سان فرانسیسکو به سمت محل کار؛
7 صبح: پیچ و تاب های معده و به دنبال آن، من و کوین در راه خرید نان شیرینی از کافه؛
8 صبح: یک کلیک و موج اولین گروه کاربران؛
9 صبح: ترس من و کوین از فروریختن سرور محدودمان زیر بار ترافیک کاربران در روز اول؛
12 ظهر: خیالی آسوده بعد از بک آپ گرفتن از داده ها؛
2 بعد از نیمه شب: بی خوابی و رد شدن مرز کاربران از 25 هزار نفر؛
6 صبح: حرکت قطار دیروز روی ریل ها و ترس از جداشدن هر لحظه یک واگن.
مایک می گوید: «ماجرای اولین روز حکایت همه سال اول کار ما بود؛ سرگیجه هرروزه میان خلقتی که می توانست در جهان طنین انداز شود و ترس از اینکه نتوانیم همگام با تقاضای کاربراین پیش برویم و مجبور به پیاده کردن مسافران مان شویم. فکر می کنیم برای رسیدن به مقصد همواره باید در میانه راه از جداشدن واگن بترسید که بتوانید ادامه دهید.» مردم همیشه شک دارند؛ کارآفرین ها هم شک دارند؛ بدون داشتن شک نمی توان پیش رفت. شک داشتن یک حس قلقلک است برای ادامه دادن؛ برای این که انگیزه داشته باشید پیش بروید. مایک این طور ادامه می دهد: «معمولا از ما می پرسند چقدر میزان محبوبیت اینستاگرام را پیش بینی می کردیم. ما همیشه باید در خیالات مان تعادل را نگه می داشتیم: آن قدر دیوانه نبودیم که هر لحظه نشانه های ناموفق بودن مان را نادیده بگیریم. ما همه یک سالِ قبل از شروع به کار اینستاگرام، شب و روز، با هم گلاویز بودیم.»
اینستاگرام در ابتدا اینستاگرام نبود؛ ایده اصلی بوربن نام داشت. مایک این طور توضیح می دهد: «در ابتدای کار اپلیکیشنی به نام Burbn ساختیم که یک شبکه اجتماعی بر پایه موقعیت مکانی در HTML5 بود. در آن زمان بوربن در میان معدود کاربران فعالش به اندازه کافی محبوب بود، اما تحقق ایده ما آن اپلیکیشنی نبود که در دنیا غوغا به پا کند؛ در بهترین حالت به مرز هزار کاربر رسیدیم و این نقطه سیاهی در رویای ما بود؛ البته کاربران مان برای به اشتراک گذاشتن زندگی روزمره شان با دنیا دریچه ای تازه پیدا کرده بودند. بهترین آپدیت های Burbn عکس هایی با فیلترهای ساده و مبتدی ساختند که در گوشی های هوشمند، چون آیفون تری جی، کاربردی بودند. اواسط جولای سال 2010، من و کوین بعد از یک هفته سر و کله زدن های مداوم به این نتیجه رسیدیم که یا باید ایده خام مان را گسترش دهیم یا شکست نهایی را بپذیریم. دیگر وقت آن رسیده بود که چیز جدیدی را تجربه کنیم: چرا عکس های Burbn را به محصولات شخصی افراد تبدیل نکنیم؟» شخصی سازی در دنیای اشتراکات اجتماعی حکایتی است که کاربران، به صورتی نامحسوس، آن را دوست دارند؛ حتی اگر خود از آن باخبر نباشند. مایک درباره این ایده اصلی توضیح می دهد: «ایده اصلی ما بر این پایه شکل گرفت که مردم دوست دارند تجربیات شان در دنیای بیرون را با ثبت شات هایی از لحظه به اشتراک بگذارند. ما طبق همین اصل فکر خود را به دنیای شبکه های اجتماعی وارد کردیم. اینستاگرام در نگاه اول کاملا «روشن و ساده» به نظر می رسد: ارتباط به واسطه عکس ارتباطی جهانی است، اما در این محیط، محصولات براساس مجموعه ای از عوامل تعریف می شوند؛ ترکیبی از اولویت عکس ها برای افراد و پیش فرض عمومی بودن پروفایل ها. این ها همان چیزهایی هستند که پیش تر در فضای شبکه های مجازی به آن ها پاسخ داده نشده بود.»
طراحی ساده، خاص و ویژه عامل دیگری است که به محبوبیت این شبکه اجتماعی کمک کرده است. مایک این طراحی را کاری مشترک می دارند و این طور درباره آن صحبت می کند: «در ادامه کار، من و کوین طراح صفحاتی را شروع کردیم که کاربر اینستاگرام با آن ها مواجه می شد. اینجا بود که ایده هایی که پیش تر در Burbn از آن استفاده کرده بودیم، جای خودشان را بازکردند؛ مربع بودن قاب عکس ها و کامنت هایی که به صورت عمومی دیده می شدند.»
بعد از گذشت دو هفته اولین نسخه اینستاگرام آماده بود. کوین تعدادی فیلتر اولیه برای آن طراحی کرده بود: «اشتیاق بسیاری که به پیشروی این روند و در عین حال اضطرابی که از شکست آن داشتیم باعث شد صد نفر از کاربران Burbn را انتخاب کنیم و این ایمیل را برای آن ها بفرستیم: «در 6 هفته گذشته مشغول کار روی اپلیکیشنی برای آیفون بودیم که از طریق به اشتراک گذاری عکس با دنیا ارتباط برقرار کند. ما از بخش هایی از اپلیکیشن HTML5 خود که کاربران به آن علاقه بیشتری نشان داده بودند استفاده کردیم؛ به این معنا که در اپلیکیشن فعلی مولفه های محدودکننده ای وجود دارند که در فضای جدید سعی کرده ایم آن ها را تغییر دهیم. تجربه جدید ما را با عنوان «الهام گرفته از اپ Burbn» امتحان کنید.»
این نمونه آزمایشی صدنفره شروع استفاده از اپلیکیشن جدیدی بود که این دو کارآفرین اختراع کردند. این نمونه آزمایشی در آن زمان Codename نام داشت. مایک درباره این تجربه می گوید: «آخر هفته ها همیشه اوج حضور کاربران در اپ بود و در نخستین آخر هفته استفاده از نمونه آزمایشی از نسخه اولیه اینستاگرام، حجم عکس ها با Burbn مقایسه شدنی نبود؛ البته بعضی از کاربران قدیمی به سرعت از جمع خارج شدند. اینجا بود که ما از اندروید درخواست کمک کردیم که این اپلبکیشن در این سیستم عامل هم فعال شود؛ همچنین آن دسته از کاربرانی که با علاقه اینستاگرام را دنبال می کردند، در همان هفته های اول، عکس های بسیاری از زندگی روزمره شان را به اشتراک گذاشتند و تداوم فعالیت آن ها بود که نهایتا اینستاگرام را به جهان معرفی کرد. با گذشت یک هفته، همه ما از شدت استقبال از اینستاگرام حیرت زده بودیم. در همان روزها کوین به من گفت: «نمی دانم تا کجا پیش می رویم، اما مطمئن ام که چیزی در اینستاگرام هست که تا به حال هیچ جا دیده نشده است.» در اولین هفته فعالیت رسمی، صدهزار نفر در اینستاگرام ثبت نام کردند.
ماجراجویی این دو کارآفرین همچنان ادامه دارد. کرینگر، به همراه کوین سیستروم، مدیرعامل اینستاگرام، بعد از آنکه فیس بوک در سال 2012 آن را خرید، همچنان به عنوان سرپرست فنی در اینستاگرام مشغول به کار هستند و اینستاگرام همچنان در حال رشد است. مشخص نیست این پیشروی تا کجا ادامه دارد، اما خلاقیت های این دو کارآفرین ثابت کرده است وقتی که با جهان خلاقیت رو به رو باشیم محدودیتی در عشق و نگاه اول وجود ندارد.
ارسال نظر