روزنامه جوان: مهناز افشار تا پیش از ازدواجش محجوب بود

مهناز افشار تا پيش از ازدواجش با ياسين رامين كه سرآغاز حملات رسانه‌اي يك طيف سياسي به او شد، در فضاي مجازي و حقيقي به عنوان هنرمندي كم‌حاشيه، محجوب و آرام شناخته مي‌شد.

مهناز افشار تا پيش از ازدواجش با ياسين رامين كه سرآغاز حملات رسانه‌اي يك طيف سياسي به او شد، در فضاي مجازي و حقيقي به عنوان هنرمندي كم‌حاشيه، محجوب و آرام شناخته مي‌شد.

او اساساً تمايلي به اظهار‌نظرهاي نامتعارف سياسي نشان نمي‌داد اما حواشي و اتفاقاتي كه پس از ازدواج براي او رقم خورد،‌مهناز افشار را از لاك خود بيرون كشيد تا خودش را در يك جنگ نرم تمام‌عيار تعريف كند؛‌جنگي كه عرصه و عمق ميدان آن ‌را ديگران برايش تعريف كردند و او ناخواسته خودش را به داخل آن پرتاب كرده بود براي همين او آغازگر نبرد با جبهه‌اي شد كه اساساً هيچ نقشي در فضاسازي رسانه‌اي عليه او و همسرش نداشتند.

آنهايي كه در فضاي مجازي و حقيقي او را زير سيل طعنه و كنايه مي‌گرفتند،‌ در واقع از اين ناراحت بودند كه او تن به ازدواج با آقازاده يكي از مسئولان دولت احمدي‌نژاد داده بود.

او حالا ديگر بيش از آنكه همسر ياسين رامين باشد، ‌عروس معاون وقت مطبوعاتي دولت دهم بود. اين براي يك جماعت تندرو كافي بود تا چشمشان را ببندند و بخشي از توپخانه پرحجم و بي‌رحمشان را سمت مهناز افشار بگيرند و براي اعلام برائت‌هاي سلبريتي سابقاً بي‌حاشيه سينماي ايران از پدر شوهر، گوش شنوايي نداشته باشند.

مهناز افشار براي اينكه ثابت كند به لحاظ فكري ربطي به جناح اصولگرا ندارد،‌تقريباً دست به هر كاري زد. فعاليت‌هايش را در فضاي مجازي گسترش داد.

ابتدا به عنوان يك فعال اجتماعي بيشتر به امور مربوط به زنان و كودكان پرداخت، ‌اما به تدريج سمت و سوي اظهارنظرها و مواضعش را به سمت اموري چرخش داد كه باب ميل همان جماعتي باشد كه او را زير موج بدوبيراه گرفته بودند،‌ ولي هر قدر كه او بيشتر خودش را ليبرال مسلك و طرفدار مثلاً آزادي‌هاي اجتماعي و سيد محمد خاتمي و لغو حصر سران فتنه نشان مي‌داد، طعنه و كنايه‌هاي طيف تماميت خواه درباره شيرخشك‌هاي وارداتي همسرش تمامي نداشت.

ظاهراً از او انتظار مي‌رفت بيشتر خودش را هزينه كند و شايد تا پاي جان براي آنها مايه بگذارد. او بايد فعاليت‌هايش را افزايش مي‌داد. تعداد فالورهاي اينستاگرامش نشان مي‌داد خيلي بيش از آنچه تلاش مي‌كند، مي‌تواند از خود استعداد نشان بدهد.

ماجراي شيرخشك‌هاي تاريخ مصرف گذشته براي قوه قضائيه تنها يك پرونده بود، مانند پرونده‌هاي ديگر،‌اما براي طيف تندرو از مخالفان دولت دهم اين معناي ديگري داشت. آنها مي‌خواستند مهناز افشار يك درس عبرت ديگر باشد براي همه آنهايي كه به هر نحوي در انتخاب‌هايشان خط قرمزهاي سياسي آنها را جدي نمي‌گرفتند.

در چنين شرايطي مهناز افشار يا بايد قيد ادامه زندگي با همسرش را مي‌زد و از اين طريق دل كاربران (بخوانيد لاشخورها) فضاي مجازي را به دست مي‌آورد تا احتمالاً براي هميشه دست از سر او بردارند يا دور سينما و بازيگر خط مي‌كشيد، اما او بهترين راه را ذوب‌شدن در خواسته‌هاي طيف سياسي ليبرال تشخيص داده بود تا به واسطه يك ازدواج و پيامدهاي ناخواسته آن به شواليه تمام عيار فرهنگي و سياسي يك تفكر تبديل شود؛ شواليه‌گري كه از اشتهايي سيري‌ناپذير براي قرار گرفتن در يك قالب فكري حكايت داشت؛ سيري از مخالف‌خواني ای كه دامنه‌اي برايش ترسيم نشده است.

همين باعث‌شده تا او خودش را در حد دفاع از ماجراي رسانه‌اي دختران خيابان انقلاب تنزل دهد و مانند يك ماشين كه برنامه‌اش را تعريف كرده‌اند به طور خودكار عمل كند؛‌ برنامه‌اي كه در آن دروغگويي امري مذموم نيست ‌چراكه مي‌توان يك روز مدعي شد مانع حضور او در پوستر يك سريال شده‌اند و روز ديگر توئيت زد كه مشكل به لطف مثلاً حمايت مردم حل شده است. مهناز افشار هرقدر بازيگر خوبي باشد قطعاً در مدرسه نمره تاريخش خوب نبوده و نمي‌داند كه ليبرال‌ها هرگز به اصلي‌ترين مهره‌هايشان هم تا پايان كار وفادار نمانده‌اند.


منبع: روزنامه جوان
ارسال نظر