سلیمی نمین: احمدی نژاد را مدیریت نکردیم
روزنامه آرمان؛ با دکتر عباس سلیمی نمین چهره شناخته شده جریان اصولگرایی و مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران گفتگویی انجام داده است.
روزنامه آرمان؛ با دکتر عباس سلیمی نمین چهره شناخته شده جریان اصولگرایی و مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران گفتگویی انجام داده است.
بخشی از گفتگو با وی را در ادامه می خوانید:
احمدینژاد چه ضربههایی به جریان اصولگرایی زد؟ آیا روزی را تصور میکردید که وی که مورد حمایت تمامقد اصولگرایان و بخشهای مهم قرار داشت، در مقابل ساختارهای نظام بایستد؟
خیر؛ بنده تا به این اندازه تصور نمیکردم اما علائمی در آقای احمدینژاد وجود داشت. نکته قابل توجه اینکه آقای احمدینژاد در سال84 مطلوب اصولگرایان نبود و در یک رویکرد منطقی به عنوان کانون اجماع طیفهای مختلف اصولگرایی قرار نگرفت. در سال84 برخی از طیفهای فکری اصولگرایی از آقای لاریجانی حمایت میکردند و در مقابل برخی نیز تلاش میکردند آقای قالیباف به ریاست جمهوری دست پیدا کند. در سال84 آقای احمدینژاد چهره شناخته شدهای نبود و سابقه مدیریتی در سطح کلان کشور نداشت. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال84 اصولگرایان تصمیم گرفتند براساس نظرسنجیهای صورت گرفته به یک کاندیدای نهایی دست پیدا کنند تا دیگر کاندیدای اصولگرا به سود وی از انتخابات کنارهگیری کنند.
نتیجه نظرسنجیها نیز نشان دهنده پیشتازی آقای قالیباف بود. به همین دلیل برخی از کاندیدای اصولگرا و از جمله آقای توکلی به سود ایشان صحنه انتخابات را ترک کردند. نکته دیگر اینکه در آن مقطع زمانی بحث تغییر مدیریت مسن کشور به مدیریت جوان وجود داشت و به همین دلیل تئوریسینهای جناحهای مختلف سیاسی به دنبال روی کار آمدن یک چهره جوان در عرصه مدیریت کشور بودند. البته قرار بود این اتفاق در دولت اصلاحات صورت بگیرد که در عمل رخ نداد. دلیل این مسأله نیز این بود که اغلب وزرای دولت اصلاحات از بین وزرا و معاونان دولت آقای هاشمی انتخاب شده بودند و تغییر جدی در این زمینه صورت نگرفت. هنگامی که آقای احمدینژاد در مقابل آقای هاشمی به عنوان یک چهره قدیمی انقلاب قرار گرفت اصولگرایان ترجیح دادند از وی حمایت کنند. این در حالی بود که ما فکر میکردیم میتوانیم احمدینژاد را که چهره ناشناختهای بود مدیریت کنیم. شاید اگر شما نیز در آن موقعیت قرار میگرفتید به راحتی نمیتوانستید دست به انتخاب بزنید.
نکته دیگر اینکه آقای احمدینژاد در دولت اول خود خطاهای بسیار اندک و خدمات بسیار بزرگی برای کشور انجام داد. بنده به خاطر دارم یک سال پس از ریاست جمهوری آقای احمدینژاد به دیدار رئیس دولت اصلاحات رفتم. در این دیدار مشاهده کردم که ایشان از برخی رویکردهای آقای احمدینژاد انتقاد میکنند. در این شرایط من به ایشان گفتم که آقای احمدینژاد برخی از چالشهای دولت شما را مرتفع کرده و در این زمینه نیز مثالهایی زدم. ایشان نیز این مسأله را قبول داشتند و سخنان من را تأیید میکردند.
در نتیجه آقای احمدینژاد در دولت اول خود اقداماتی انجام دادند که میتوانست برای کشور راهگشا باشد. با این وجود در سال88 اتفاقاتی در کشور رخ داد که سبب بینظمی جامعه شد. در این بینظمی نیز آقای احمدینژاد به جاهایی دست اندازی کرد تا زمینه تحکیم و استمرار قدرت خود را فراهم کند. از سوی دیگر با افراد مسأله داری مانند سعید مرتضوی وارد زدوبند شد تا زمینه تحکیم قدرت خود را فراهم کند. به نظر میرسد احمدینژاد به این نتیجه رسیده بود که نباید قدرت را ترک کند.
وی حتی به قدرت خود پس از پایان دوران ریاست جمهوری فکر میکرد؟
بله؛ احمدینژاد فکر میکرد میتواند مشایی را به عنوان رئیسجمهور بعدی کشور معرفی کند و پس از چهار سال دوباره قدرت را به دست بگیرد. البته وی توهمات دیگری نیز در سر داشت و با تئوریهای مدیریت جهانی که دنبال میکرد، احساس میکرد در مدیریت جهانی نیز میتواند سهم داشته باشد. به همین دلیل نیز اقدامات بعدی خود را انجام داد تا به وضعیت کنونی منجر شده است.