نگرانم چگونه می‌توانيم پاسخگوی اميدی كه مردم به ما بسته‌اند، باشيم

محمود صادقي نماينده تهران، عضو فراكسيون اميد و رييس فراكسيون شفافيت و سلامت مجلس با گذشت نيمي از مجلس دهم بي‌شك يكي از حاشيه‌سازترين و جسورترين نمايندگان مجلس بوده است. بي‌باكي را شاخصه خود مي‌داند و ضعف مديريتي را موجب انفعال فراكسيون اميد بر مي‌شمارد. با وجود دفاع تمام قد از نتيجه انتخابات شوراي شهر اما قبول دارد كه بهتر بود شوراي سياستگذاري راهكار مجلس را براي شوراي شهر هم به كار نمي‌برد.تاكيد مي‌كند كه در شرايط كنوني صلاح نمي‌بيند كه فهرست اسامي فراكسيون اميد منتشر شود.

محمود صادقي نماينده تهران، عضو فراكسيون اميد و رييس فراكسيون شفافيت و سلامت مجلس با گذشت نيمي از مجلس دهم بي‌شك يكي از حاشيه‌سازترين و جسورترين نمايندگان مجلس بوده است. بي‌باكي را شاخصه خود مي‌داند و ضعف مديريتي را موجب انفعال فراكسيون اميد بر مي‌شمارد. با وجود دفاع تمام قد از نتيجه انتخابات شوراي شهر اما قبول دارد كه بهتر بود شوراي سياستگذاري راهكار مجلس را براي شوراي شهر هم به كار نمي‌برد.تاكيد مي‌كند كه در شرايط كنوني صلاح نمي‌بيند كه فهرست اسامي فراكسيون اميد منتشر شود.
آقاي صادقي يكي از انتقاداتي كه درباره شما مطرح مي‌شود اين موضوع است كه با فراكسيون اميد همراهي كمي داريد. به واقع چقدر با فراكسيون همراه هستيد؟ موضع‌گيري شما به‌هرحال در برخي مواقع راديكال‌تر و جلوتر از فراكسيون است. آيا در فراكسيون نسبت به عملكرد شما انتقاد نمي‌شود كه چرا برخي مواقع تند موضع مي‌گيريد يا برخورد مي‌كنيد؟
اعتراض نمي‌شود. البته همان‌طور كه تعبير كرديد مواضع من متناقض با فراكسيون نيست بلكه در حقيقت من يك حيطه عمل فردي و يك حيطه عمل فراكسيوني براي خود تعريف كرده‌ام. آنجا كه بايد با فراكسيون هماهنگ باشم كاملا هماهنگ هستم. البته خود فراكسيون چنين توقعي ندارد كه همه سرعت‌شان يكسان باشد. برخي مواقع هشدار مي‌دهند آن‌هم به اين دليل است كه نگران هستند مشكلي در آينده پيش آيد نه براي مجموعه بلكه براي خود من.
باوجود اينكه زياد از شما پرسيده شده اما الان بعد از گذشت نيمي از عمر مجلس دوره بعدي نماينده مي‌شويد؟ چون قبلا گفتيد كه ديگر نمي‌خواهيد نماينده شويد و همين يك دوره كفايت مي‌كند؟
برحسب شرايط است. از ابتدا گفتم كه يك دوره باكيفيت بهتر از ١٠ دوره بي‌خاصيت است.
بعضي مواقع به‌گونه‌اي عمل مي‌كنيد كه برخي به دوران پس از نمايندگي‌تان فكر مي‌كنند و برخي ديگر هم نگرانند كه حتي دوره به اتمام نرسد؟
(خنده) مي‌خواهم بگويم كه اين موضوع كه گفتم دوره بعد نماينده نمي‌شوم درواقع مقصودم اين است كه نگاه به دور بعد را براي خودم قيدوبند نكرده‌ام و برايم مهم نيست. ممكن است كه شرايط به‌گونه‌اي پيش رود كه كانديدا هم شوم اما سايه آن را بر سر خودم نينداخته‌ام كه از ترس مشكلاتي كه پيش مي‌آيد، دچار ضعف شوم.
به نظر خودتان نماينده باكيفيتي بوده‌ايد؟
بهتر است اين قضاوت بيروني باشد. حقيقتا مي‌خواهم بگويم كه شخصا از خروجي‌هاي عملكردي كه داشته‌ايم راضي نيستم؛ كلا و خودم. اينگونه فكر مي‌كنم كه مقداري دچار بي‌عملي هستيم. در خصوص آن حوزه خاص مجلس كه حوزه قانونگذاري و نظارت است. در حوزه نطق، موضع‌گيري و... نسبتا فعال بوده‌ام اما در حوزه قانونگذاري آن‌طور كه بايدوشايد مجموعه باهم كار نكرده‌ايم.
به تقسيم‌كار خيلي معتقد هستم و بر همين مبنا شايد بيشتر نخواسته‌ام كه در حيطه ديگران مداخله كنم. اما الان بيشتر به اين نتيجه رسيده‌ام كه بايد آچار فرانسه‌اي عمل كنم.
در اين مدتي كه در مجلس بوده‌ايد در كدام زمينه خود را درخشان‌تر مي‌دانيد؟ يعني واقعا زماني كه شب مي‌خواهيد بخوابيد، راضي هستيد؟
نه، من واقعا عذاب وجدان دارم. نگرانم چگونه مي‌توانيم پاسخگوي اين مقدار اميدي كه مردم به ما بسته‌اند و آن هزينه معنوي كه رهبر اصلاحات براي اين ليست كرد باشيم؟ اين‌همه هزينه و بودجه و آفتابه‌لگني كه در اين شرايط عسرت و تنگناهاي مردم و كشور از بيت‌المال صرف ما مي‌شود چه خروجي دارد و چه مشكلي از مشكلات مردم را حل مي‌كند؟ و مهم‌تر اينكه در پيشگاه خداوند و شهدا براي وفا به آن سوگندي كه به قرآن خورده‌ايم كه به تعبير رهبر معظم انقلاب يك سوگند شرعي و مسووليت‌آور است، چه پاسخي داريم؟
در كدام بخش راضي هستيد؟
فكر مي‌كنم تا اينجاي كار تسليم خط‌قرمزهاي مصنوعي مرسوم نشده‌ام. سعي كرده‌ام كه از ظرفيت‌هاي مجلس براي بيان عقايدي كه به آنها مي‌رسم، ارزش‌ها و آرمان‌هاي انقلاب، خواسته‌هاي مردم، انتقاد و اعتراض به نابساماني‌هايي كه وجود دارد، استفاده كنم؛ به نظرم تا الان نسبتا خوب استفاده كرده‌ام.
اگر بخواهيد به‌صورت مصداقي اشاره‌ كنيد كجا براي‌تان جذاب‌تر بوده است، نه اينكه به هدف رسيده باشيد همين‌كه به آن نزديك شده باشيد؟
در آن مسير حركت كرده باشم...
چون ما گرفتار بي‌عملي و به تعبيري ديگر مي‌توان گفت گرفتار انفعال هستيم. به‌خصوص درباره فراكسيون اميد مي‌توان درباره آن صحبت كرد. اما مشخصا شما در چه مواردي هدف‌گذاري‌هايي كرديد و به آن نزديك شديد و حداقل وجدان‌تان راحت بود؟
يك سري فعاليت‌هاي قانونگذاري داشته‌ام كه خيلي هم گزارش نمي‌شود. در خود كميسيون و صحن در مورد لوايح و طرح‌ها، ازجمله يك قانون كه لايحه مبارزه با تقلب علمي بود و تكميل آن را خودم بر عهده داشتم. اينها مواردي هستند كه معمولا خيلي گزارش نمي‌شوند و موردتوجه هم قرار نمي‌گيرند. الان لايحه‌اي هست درباره قانون كپي‌رايت يا مالكيت ادبي و هنري كه حوزه تخصصي خودم است، آن را گرفته‌ام و با ظرفيت‌هاي بيروني دانشگاهي و انجمن علمي كه هست در حال اصلاح و تكميل آن هستم و تا اواخر اسفند تكميل خواهد شد. اين جزو كارهايي است كه خيلي ماندني خواهد بود تاثيرات درازمدت دارد.
چرا گزارش اين موارد در مجلس به نسبت كنش‌هاي سياسي و...
اين موارد معمولا ديده نمي‌شود و بازتاب زيادي ندارد.
خودتان هم آن‌چنان براي رسانه‌اي شدن آنها علاقه‌اي نداريد.
چرا منتشر مي‌شود اما ديده نمي‌شود. همچنين علاقه‌مندم كه روي قانون آيين دادرسي كيفري كار كنم و معتقد بودم كه بايد كار ديگران باشد اما اخيرا فكر مي‌كنم كه بايد بيشتر در اين زمينه فعاليت كنم. مثلا يكي از مشكلاتي كه در حال حاضر داريم در بحث حق دسترسي متهم به وكيل در پرونده‌هاي امنيتي تبصره ماده ٤٨ معروف است كه وكلا حتما بايد از ليست قوه قضاييه انتخاب شوند و اين موجب محدوديت‌هاي زيادي خواهد شد. همچنين بحث مرخصي زندانيان، ضابطين دادگستري و... هستند و مدام از برخي از دوستان خواسته‌ايم كه اين كار را انجام دهند اما اخيرا تصميم گرفته‌ام كه شخصا بيشتر فعاليت كنم و در حال تنظيم پيش‌نويس‌هاي آن هستم...
برداشت چنين است كه شما از اقدام افرادي كه قرار است مسووليت‌هايي داشته باشند و كارهايي انجام دهند نااميد شده‌ايد، درست است؟
فكر مي‌كنم فراكسيون دچار يك بازي بوروكراتيك شده است؛ دوستان مي‌خندند و مي‌گويند براي هر كاري يك كارگروه يا يك كميته تشكيل مي‌دهيم و هركس چيزي مي‌گويد او را به آن كارگروه حواله مي‌دهيم... اما پس‌ازآن خروجي اين كميته‌ها كارگروه‌ها آن‌چنان ملموس و محسوس نيست.
فراكسيون اميد آن‌چنان انقلابي نيست، درست است؟
اكتيو نيست.
اكتيو نيست يا انقلابي نيست؟
مي‌توان گفت كه انقلابي هم نيست. خيلي تسليم شرايط و دچار احتياط شده‌ايم. يعني به نظرم استراتژي آرامش را بد فهميده‌ايم. آرامش هم مي‌تواند وجود داشته باشد اما آرامش فعال نه منفعل.
سعي كرده‌ايد خود را در مجلس تكثير كنيد. سلول به سلول آن چيزي كه در ذهن‌تان وجود دارد و تفكرتان را در ذهن ديگر نمايندگان بكاريد؟
فكر مي‌كنم در مقوله مبارزه با فساد و ضرورت شفافيت اين تفكر در مجلس بسيار شيوع پيدا كرده است و من از اين بابت واقعا خوشحال هستم. فراكسيون شفافيت را در مجلس به وجود آورده‌ايم و تلاش كرده‌ايم كه سياسي نباشد و همه گروه‌ها در آن مشاركت داشته باشند. شما مثلا آن تبصره مربوط به حساب‌هاي سه قوه در لايحه بودجه ٩٧ را در نظر بگيريد، فعاليتي كه در كميسيون تلفيق در اين خصوص انجام شد (البته اين تبصره آن‌چنان هم كامياب نبود) و فردي مانند آقاي اميرآبادي و افراد ديگري كه سال گذشته به خاطر آن تذكر به من ايراد مي‌گرفتند حالا به صحنه آمده‌اند و موضوع را دنبال كردند.
روي اين موضوع من دخالت مستقيم نداشتم و شايد بيشتر هم دوستان اصولگرا روي آن كار كردند، اين نشان مي‌دهد كه اين دغدغه شيوع پيدا كرده است. يا فراكسيون شفافيت به نظر من جاي خود را در مجلس و بين نمايندگان باز كرده است. اصلا مقوله شفافيت و مبارزه با فساد تقريبا در حال تبديل‌شدن به يك گفتمان در مجلس است. اخيرا هم طرح اعاده اموال نامشروع مطرح شده است.
پس هدف‌تان اين است كه آن را در مجلس به يك گفتمان تبديل كنيد و از مجلس آن را به جاهاي ديگر منتقل كنيد؟
تقريبا در مجلس اگر بيايد هم در حوزه قانونگذاري و هم در حوزه نظارت مي‌تواند تبديل به يك گفتمان عمومي شود.
يعني نمايندگان مجلس همه واقعا دغدغه فساد را دارند يا صرفا خود را دغدغه‌مند نشان مي‌دهند؟
دغدغه را دارند اما در كنار اين دغدغه يك واهمه هم سنگيني مي‌كند.
در خصوص مباحث مبارزه با فساد و تلاش‌هايي كه مي‌كنيد تابه‌حال تهديدتان نكرده‌اند؟
تهديد جدي نه. تهديدي كه قابل اعتنا باشد نبوده است.
تابه‌حال شده است كه براي‌تان پيام بفرستند كه تهديد باشد؛ اگر فلان كار را بكنيد... يا پيغام‌وپسغام براي‌تان بفرستند؟
غيرمستقيم بوده است اما خوشبختانه به‌صورت مستقيم نه، تابه‌حال با چنين موردي مواجه نشده‌ام.
الگوي سياسي‌تان در تاريخ معاصر كيست؟
من نمي‌خواهم خود را به كسي تشبيه كنم، از افرادي كه در عرصه مجلس فعال بوده‌اند بسياري را مدنظر دارم. معمولا نطق‌هاي مرحوم مدرس را مطالعه مي‌كنم.
بين گفتمان مرحوم مدرس يا بين مرحوم مصدق و... خود را نزديك به رفتار آقاي مدرس در مجلس مي‌دانيد؟
اساسا شهيد مدرس خيلي فراتر از آن است كه ما بخواهيم خود را با او مقايسه كنيم. ايشان يك مجتهد تراز اول بوده‌اند. ابتدا به عنوان مجتهد تراز اول ناظر بر مجلس معرفي شده بودند. خيلي شخصيت پخته‌تر، جامع‌تر، سياسي‌تر، سالم‌تر از امثال ما داشته است. اما به‌هرحال آن مشي، منش و روشي كه داشته‌اند و شهامت و بي‌باكي در مقابل فشارها و اختناقي كه در آن دوره وجود داشته است، بسيار مورد توجه بنده است.
پس خودتان را بي‌باك مي‌دانيد؟
من هيچ پروايي ندارم از اينكه چه اتفاقي مي‌افتد. دغدغه‌ام فقط اين است و همواره در قنوت‌هايم از خدا مي‌خواهم به من قدرت تشخيص وظيفه و پايمردي براي انجام آن را بدهد.
بنابراين اهل ترس نيستيد؟
نه به‌هيچ‌وجه.
در ميان نمايندگان بعد از جمهوري اسلامي كدام نماينده به نظرتان رفتار درخشان‌تري داشته و گام موثري را در حوزه قانونگذاري و نظارت اجراي وظايف نمايندگي ايفا كرده است.
خيلي به اين موضوع فكر نكرده‌ام.
حداقل در همان حوزه‌اي كه براي‌تان اهميت دارد دور از خط قرمزهاي مسوولان.
مرحوم پدر خودم در يك دوره كوتاه تا شهادت‌شان در مجلس حضور داشتند، به‌هرحال روحاني بودند و گرايش‌هاي فقه سنتي داشتند (البته آن زمان هنوز مرزبندي نبود) اما از جسارت لازم براي بيان نظر خود برخوردار بوده است. به عنوان نمونه دو سه نطق كوتاه در مقابل بني‌صدر داشت و آن فضا را كه رييس‌جمهور بر آن سيطره زيادي داشت، ايشان جزو كساني بود كه آن هيمنه را شكست كه خيلي هم بازتاب داشت.
يا در ديدگاهي كه در حوزه قانونگذاري داشت بدون واهمه بيان مي‌كرد حتي شنيدم در مواردي كه ديدگاه اجتهادي فقهي متفاوتي با مرحوم دكتر بهشتي يا آقاي هاشمي داشته مثل مبحث مالكيت خصوصي بدون ملاحظه ابراز مي‌كرده است. پيش از انقلاب هم در جريان مبارزات ما از نزديك شجاعت او را ديده‌ايم؛ در اينگونه موارد الگويم پدرم بوده است.
بسياري در فضاي مجازي در مقابل واكنش‌هاي شما مي‌گويند كه محمود صادقي مي‌خواهد علي مطهري شود، نظر خود شما در اين باره چيست؟ اين موضوع را شنيده‌ايد؟
بله، اين موضوع زياد مطرح مي‌شود. آقاي مطهري جايگاه ويژه خود را دارد. براي من خيلي هم شخصيت قابل‌احترامي هستند. اتفاقا در مجلس نهم كه حادثه شيراز براي ايشان رخ داد به همراه جمعي تحت عنوان خانواده شهداي ٧ تير به منزل ايشان رفتيم. تعدادمان هم زياد نبود چون در همان زمان هم عده‌اي احتياط مي‌كردند. از ديد من يك فرد آزاده، شجاع، ملتزم به وظايفش است اما احساس مي‌كنم كه از نظر سابقه تخصصي ايشان گرايش معارف و فلسفه دارند و من بيشتر ذهنيت و تخصص حقوقي دارم. ذهن و چارچوب فكري من حقوقي تربيت شده و بار حقوقي نگاه من بيشتر است اما ايشان ملاحظات مرسوم را ندارد و تصورم براين است كه در بسياري موارد ايشان فراتر از من عمل مي‌كند.
دليل اين فراتر عمل كردن را از مصونيت ايشان مي‌دانيد يا انتصاب به خانواده شهيد مطهري تاثيرگذار است؟
بايد از خودشان پرسيد. فكر مي‌كنم ايمان و كاراكتر شخصيتي ايشان بيشتر باعث مي‌شود كه موضوعات را به جان مي‌خرند. من به ايشان به عنوان پيشكسوت نگاه مي‌كنم و سعي مي‌كنم با او هم‌افزايي داشته باشم.
به نظر شما كدام مجلس بهترين مجلس بعد از انقلاب بوده است؟
مجلس اول كه مجلس منحصربه‌فردي بوده از نظر سطح نيروها، كيفيت و نوع گرايش‌هاي مختلف، به همين دليل به نظرم بايد حساب مجلس اول را كلا جدا كرد، در واقع مجلس اول يك مجلس موسس بود و بسياري از نهادها و ساختارها را مبتني بر قانون اساسي پايه‌ريزي كرد. در مابقي دوره‌ها به نظرم با توجه به خروجي‌هايي كه مجالس داشته‌اند مجلس ششم موفق‌ترين مجلس بوده است. جداي از ابعاد سياسي آن‌كه بيشتر پررنگ شده، از بعد تخصصي و قوانيني كه تصويب‌شده هم به همان جهت هم‌زماني با دولت هم‌سو مكمل هم شده‌اند. ديگر اينكه يك مجلس با تركيب اكثريت قاطع اصلاح‌طلبي بوده و به نظرم موفق‌ترين مجلس، مجلس ششم بوده است.
اصولگراها فردي به نام محمدرضا باهنر را در مجلس داشتند كه لابيست جريان راست بود و سر بزنگاه‌ها مجلس را بالا و پايين مي‌كرد. در حال حاضر لابيست ما كيست؟ چرا بعد از دو سال و نيم كه از آغاز به كار مجلس مي‌گذرد، به اين شكل است؟
انتظار داشتيم برخي از دوستاني كه تجربه حضور چند دوره‌اي داشتند، دوستاني مانند آقاي حضرتي، آقاي تابش، آقاي كواكبيان بتوانند چنين نقشي را ايفا كنند. البته برخي از اين دوستان اين كار را هم انجام مي‌دهند به عنوان نمونه آقاي تابش در مقاطعي اين نقش را ايفا مي‌كند و آقاي حضرتي هم به همين شكل.
حتي جناحي هم بخواهيد مطرح كنيد نام ايشان را نمي‌آوريد؟
ايشان اولويت‌هاي‌شان شايد بيشتر مسائل در سطح منطقه‌اي است تا سطح ملي و فراكسيوني.
اگر قرار باشد مجلس به جايگاه اصلي خود بازگردد با همين روالي كه در اين ١٠ دوره داشته‌ايم، مي‌توانيم انتظار داشته باشيم كه مجلس باكيفيتي داشته باشيم يا نه؟ آيا ضرورت ندارد كه به سمت تخصصي شدن مجلس برويم، تخصصي شدن به اين معني كه هركسي نتواند كانديدا شود و اگر كانديدا شد با توجه به حوزه تحصيلي و تسلط گفتماني خود به حوزه‌ها ورود كند. مي‌بينيم كه فرد پزشك است اما در كميسيون‌هايي ورود مي‌كنند كه توانايي رتق‌وفتق امور آن را ندارند. چطور مي‌شود مجلس را تخصصي كرد؟
پيش‌شرط اوليه آن وجود يك انتخابات رقابتي‌تر و آزادتر است؛ يعني واقعا يك مجلس انتخابي و در يك رقابت واقعي شكل بگيرد. اين بيشترين تهديدي است كه روي مجلس به عنوان يكي از سه قوه سايه انداخته و تقريبا آن را از دور خارج كرده است. اين تنگ‌نظري‌هايي كه در اعمال نظارت مي‌شود؛ من در صحن گفته‌ام و در اينجا هم مي‌گويم كه با نظارت استصوابي از لحاظ نظري مشكلي ندارم و حتي موافق آن هستم. البته برخي دوستان اين ديدگاه را برنمي‌تابند. موافق هستم به دليل فلسفه‌اي كه دارد و آن‌هم اين است كه مجلس، مجلس وابسته‌اي نباشد، مجلسي باشد كه آنچه مردم در صندوق مي‌اندازند، همان از صندوق بيرون بيايد.
در مذاكرات مجلس خبرگان قانون اساسي هرچند تفاسير مختلفي مي‌شود از نظارت مقرر در اصل ٩٩ كرد اما فلسفه وجود نظارت شوراي نگهبان بر انتخابات به عنوان يك نهاد ناظر بيرون از قوه مجريه اين بوده است كه از آراي مردم صيانت كند. من با اين فلسفه به اين نظارت اعتقاد دارم و اگر فرآيند انتخاب به‌گونه‌اي باشد كه آزادي بيشتري براي حضور كانديداها با گرايش‌هاي مختلف به وجود آيد و اصطلاحا مانع مهندسي انتخابات شود، با آن موافقم.
من منحصر نمي‌كنم به اين حلقه بسته اصلاح‌طلب و اصولگرا كه مردم الان شعارهايي براي عبور از آنها مي‌دهند.اتفاقا من با اين مردم همنظر هستم ازاين‌جهت كه اين تبديل به يك حلقه بسته شده است. بايد طيف‌هاي ديگر سياسي هم مجال ظهور و بروز داشته باشند. به فرض طيف‌هاي شناخته‌شده‌اي مانند ملي- مذهبي‌ها، مليون و... حتي افرادي كه خارج از اين حلقه‌ها و افراد تخصصي و صنفي هستند و تعلقات حزبي خاصي ندارد، بايد بيايند و رقابت كنند. اگر اين اتفاق روي دهد به نظر من بطور طبيعي آن اتفاق هم مي‌افتد. به‌خصوص اگر حزبي شود و حزب و اشخاص برنامه داشته باشند، برهمان اساس اگر كانديدايي بخواهد در ليست اميد قرار گيرد بايد بگويد كه برنامه‌اش چيست و همين‌طور به‌صرف رزومه نبايد او را در ليست خود قرار دهند.
اعتماد

ارسال نظر