احراز رشد دختران در ازدواج ضروری است

برخی از فقها باور دارند که تعیین سن مانند 9 سال و 15 سال از اساس کاری نادرست است زیرا در منابع فقه اسلامی نیز چنین سنی هیچ‌گاه تعیین نشده است. برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرح افرایش سن ازدواج دختران از 13 سال به 16 سال را بررسی می‌کنند یا درصدد محدود کردن اذن ولی در ازدواج دختران هستند. اما باید در نظر داشت که دین اسلام قايل به رشد در ازدواج و نه تعیین سن است.

ازدواج کودکان در سنین پایین نه‌تنها موردنظر شارع مقدس نیست بلکه از حیث عقلانی نیز محل تردید و بحث است، زیرا ازدواج یکی از مهم‌ترین وجوه زندگی هر انسان است و اگر به‌دلیل فقدان اراده کافی و نبود درک کامل از زندگی فردی به این موضوع تن دهد، ممکن است تا پایان عمر درگیر پیامدهای منفی‌اش باشد. در حقیقت ازدواج یک‌تیغ دولبه است؛ از یک‌سو باعث گشایش حیات آدمی و از سوی دیگر با انتخاب غلط مایه رنج انسان می‌شود. به این‌دلیل برخی از فقها باور دارند که تعیین سن مانند 9 سال و 15 سال از اساس کاری نادرست است.
زیرا در منابع فقه اسلامی نیز چنین سنی هیچ‌گاه تعیین نشده است. این روزها که برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرح افرایش سن ازدواج دختران از 13 سال به 16 سال را بررسی می‌کنند یا درصدد محدودکردن اذن ولی در ازدواج دختران هستند، می‌توان گفت که شاید به میزان نسبی گشایشی در خوانش سن ازدواج پدید آمده است اما بازهم باید در نظر داشت که دین اسلام قايل به رشد در ازدواج و نه تعیین سن است. برای بررسی بیشتر این موضوع ساعتی را با حجت‌الاسلام سید حسین خادمیان نوش‌آبادی به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
تعیین سن ازدواج برای دختران از آن دست موضوعاتی است که هیچ‌گاه اجماع دقیقی بر آن شکل نگرفته است. با توجه به متون فقهی، روایات و احادیث، چه سنی مدنظر شارع مقدس بوده است؟
ذکر چند نکته مقدماتی فقهی در این باب لازم است. می‌دانیم که در بحث عقیدتی اسماي الهی سلسله‌وار به یکديگر متصل هستند و اگر کسی بخواهد آن‌ها را از هم جدا کند، نه تنها به خدا مومن نمی‌شود که در وادی کفر می‌افتد. براي مثال اگر فردی فقط قدرت خدا را فارغ از علم و حکمت الهی در نظر بگیرد به کفر می‌رسد یا آنکه فرد دیگری بگوید که خدای قدرتمند چرا شتری را از سوراخ سوزنی رد نمی‌کند و در این بین علم و حکمت خداوندی را نادیده انگارد، در مسیر غلطی پای گذاشته است. از این‌رو در مباحث فقهایی باید جامع‌نگر باشیم. اگر تمام شرایط روز را با تمام متون فقهی و روایات تطبیق دهیم، می‌توانیم به نتیجه شایسته‌اي دست یابیم.
در غیر این صورت نتیجه حاصل‌شده عقیم خواهد بود. در خصوص شرایط مکلف نیز همین‌گونه است. تعیین یک عدد کلی مانند 9 یا 15 سال برای سن تکلیف، افراد جامعه را به خطا می‌اندازد.
بنابراین سنین 9 و 15 سال برای بلوغ دختران و پسران بر اساس استناد به کتاب جواهرالکلام است؟
بله؛ مرحوم صاحب جواهر با استناد به روایاتی از سن 9 سال و 15 سال دفاع کرده است. برخی مطرح کرده‌اند که پیامبر(ص) با دختری 9 ساله ازدواج کرده است؛ این سخن از اساس نادرست است، به نحوی که در روایات اهل سنت آمده است که آن دختر 21 سال و در برخی روایات آمده که 27 سال سن داشته است.
برخی از افراد به نکته‌ای مهم در متون فقهایی توجه نکرده‌اند و آن اینکه زن با عقد نکاح مالک مهریه‌اش می‌شود. از سوی دیگر زن می‌تواند به هر میزانی که بخواهد، مهریه تعیین کند.
کسانی که موافق سن ازدواج 9 سال هستند، آیا می‌پذیرند که براي مثال هزارسکه طلا را به دختری 9 ساله بدهیم؟ قطعا نمی‌پذیرند. این آیه شریفه رشد عقلانی در امور مالی و خانوادگی را مطرح می‌کند. ما نباید بر موضوعی که در اسلام وجود ندارد تاکید کنیم. حتی سن 16 سال که اين اواخر مطرح شده است نیز پشتوانه روایی ندارد. آنچه در اسلام وجود دارد، مساله رشد و بلوغ در نکاح است. برخی می‌گویند این روزها به دلیل وجود ماهواره و اینترنت بلوغ زودرس رخ می‌دهد و دختران و پسران مانند پنبه و آتش شده‌اند. چنین طریق مباحثه غلط است.
به صراحت می‌گویم که دین اسلام هرگز برای بلوغ سنی واحد تعیین نکرده بلکه قايل به چند بلوغ اعم از عقلی، مالی و جسمی است.
یکی دیگر از مسائلی که در چندروز اخیر مطرح شد، لزوم اذن ولی در ازدواج دختران باکره است. اذن ولی در چه صورت برای ازدواج دختر باکره نیاز است؟
اغلب فقها می‌گویند که اگر دختر باکره و به رشد رسیده باشد، نیاز به اذن ولی ندارد. در مقابل برخی از فقها نیز باور دارند در تمام شرایط دختر باکره باید با اذن ولی ازدواج کند. در میان آن‌ها در خصوص زمانی که ولی وجود نداشته باشد، اختلاف نظر است. برخی از ایشان باور دارند که باید به حاکم رجوع شود و برخی دیگر اذن حاکم را لازم نمی‌دانند.
گاهی مشاهده می‌شود که اذن ولی به ضرر دختر تمام می‌شود. از سوی دیگر اذن ولی برای دختران کم‌سن‌وسال، قدری اراده فرد در ازدواج را ناقص می‌کند. در جمع این مسائل چه می‌توان گفت؟
همه انسان‌ها در بعضی از زمینه‌ها دارای رشد کامل عقلی و در بعضی دیگر ناقص هستند و احتیاج به مشاوره دارند. این‌طور نیست که شارع گفته باشد ولی هرچه گفت باید همان بشود. اگر ثابت شود که نظر ولی خلاف مصلحت دختر است، آن اذن مورد قبول نیست. دختر ممکن است به رشد عقلی نیز رسیده باشد اما در مقام انتخاب نیازمند اخذ مشاوره از پدر یا جد پدری‌اش باشد. در حقیقت اذن ولی طریقت و نه موضوعیت دارد و اگر ثابت شد که اذن خلاف مصلحت دختر بوده است، عقد نکاح باطل نمی‌شود اما باعث ایجاد حق طلاق برای زن می‌شود. البته امروزه به دلیل مناسبات اجتماعی تازه در شرایطی قرار داریم که باید تجدیدنظری در اذن ولی شود و حاکم در این مساله ورود کند.
چرا وقتی در سن ازدواج متن فقاهی دقیقی نداریم به عقل به عنوان یکی از ادله اربعه رجوع نمی‌کنیم؟
عقل هم نمی‌تواند تعیین‌کننده سن ازدواج باشد. براي مثال فردی مانند علامه حلی در 10سالگی به رشد عقلی می‌رسد و فرد دیگری بازی‌های کودکانه انجام می‌دهد. بهترین کار همانی است که خداوند در قرآن مقرر کرده است؛ باید رشد افراد احراز شود.
پس شما با سن مقرر در کنوانسیون حقوق کودک که 18 سال است، موافق نیستید و باور دارید که سن ازدواج باید نسبت به هرشخص سنجيده شود؟
بله زیرا در آن نیز موارد نقض بسیاری مشاهده می‌شود. نه عقل و نه شرع نمی‌توانند در امر ازدواج سن تعیین کنند. آن سوی ماجرا را نیز نباید فراموش کنیم. اگر شخصی در 15 سالگی می‌تواند ازدواج کند، چرا باید از این حق محروم شود؟ پس باید شرایط هر شخصی را نسبت به خودش سنجید.
دین اسلام تا چه میزان امکان تعدیل احکام نسبت به شرایط روز را پیش‌بینی کرده است؟
اسلام دین فطرت است؛ یعنی آنچه اسلام و فطرت با یکدیگر موافق هستند. وقتی در دین اسلام روزه منوط به توانایی فرد است، می‌توان دریافت که این دین به شدت انعطاف‌پذیر است. ملامحسن فیض کاشانی می‌گوید که نباید مکلف را در باب طهارت به مشقت انداخت. ما نمی‌گوییم که فقها احکامی را از خود ابداع کنند اما می‌توانند با دیدی جامع نسبت به تمام متون فقاهی فتوا دهند.
به‌عنوان بحث پایانی بفرمایید که چرا برخی فقها نسبت به گذشته در امر تعدیل احکام دینی با مقتضیات روز اجتماعی فعال و پویا عمل نمی‌کنند؟
گفت که كرم‌داران عالم را درم نيست، درم‌داران عالم را كرم نيست. اکنون فقهای بسیار خبره و البته جوانی وجود دارند که پژوهش‌های عمیقی در این باب انجام داده‌ و نظریات بسیار پویایی ارائه کرده‌اند. در حوزه‌های علميه سراسر کشور چنین فقهایی به وفور دیده می‌شوند اما چه می‌شود کرد که نهادهای رسمی تمایلی به شنیدن صدای چنین فقهایی ندارند و صدای آن‌ها به گوش مردم‌نمی‌رسد.
منبع: روزنامه قانون - مهرشاد ایمانی

ارسال نظر