گذری به آرامگاه خانواده ظل السطان در اصفهان/مرور تاریخ بر سنگ قبرها

آرامگاه خانواده ظل السطان در یک بقعۀ پرنقش و نگار در امامزاده احمد در چهارسو مقصود اصفهان قرار دارد.

گذری به آرامگاه خانواده ظل السطان در اصفهان/مرور تاریخ بر سنگ قبرها

به گزارش ایمنا، از خیابان فرشادی به سمت دروازه و بازار حسن آباد حرکت می کنم، در میان پیچ و خم های این بازار، به امامزاده احمد می رسم که در آستانه ورودیِ آن، جمله" آستانه مقدس امامزاده احمد بن علی بن محمد باقر(ع) " نوشته شده است. این بنا اواخر دوران صفوی ساخته شد، این را از جمله «السطان شاه سلطان حسین الموسوی الصفوی» که بر روی بخشی از کاشی های این امامزاده نوشته است متوجه می شوم. مقابل درب اصلی امامزاده، یک مجسمه شیر سنگی است که درکنارش مقبره شهیدحاج محسن انصاری، از شهدای جنگ تحمیلی را قرار داده اند. این شیر سنگی متعلق به قبر پهلوانی منسوب به «محمد بیک فرزند حسین خان» است. روی سر شیر تا پشتِ آن عبارت "وفات مرحمت و غفران پناه جنت و رضوان آرامگاه محمد بیک ولد مرحوم حسین خان بهتویی فی ربیع الثانی ۱۰۱۵" به خط نستعلیق نوشته شده که کاتب احمد حسینی امضا کرده است. در زیر اشعار، تصاویری از شمشیر، خنجر، تفنگ و طپانچه که نشانه شجاعت و جنگاوری متوفی است حجاری شده است. شیرهای سنگی با پیشینه تاریخی چند هزار ساله و معانی نهفته در خود بر قبور آرامگاه ها نصب می شدند و نماد انسان های شجاع و جوانمرد و شهیدان قهرمان بودند.


حضور شیرهای سنگی در عصر صفویه بسیار چشمگیر و متنوّع است چرا که با تشکیل سلسله صفویه و رسمی شدن مذهب شیعه فرصت مناسبی برای بازگشت ایرانیان به ریشه های فرهنگی خود شد. ایرانیان که عالی ترین صفات انسانی را در وجود مولا علی(ع) یافته بودند و وی را مظهر شجاعت و مردانگی می دانستند، شیر را نماد آن حضرت قرار دادند تا ضمن رعایت محذورات دینی و دوری از شبیه سازی، به طریقی بتوانند صفات علی(ع) را تجسم ببخشند. با چنین تفکری بود که شیرهای سنگی در حجم وسیع تری ساخته شد و در مقدس ترین مکان های اسلامی از جمله امامزاده ها، حسینیه ها و مخصوصاً مقابر به کار رفت.

ضلع شمالی محوطه، بقعه‌ای قرار دارد با دو ستون و گچبری‌ها و نقوشی کم نظیر که البته به گفته آقای فاطمی(متولی امامزاده) علی رغم مرمت، به دلیل رطوبت، تخریبشان دوباره از سر گرفته شده است. یک ارسی با شیشه های رنگی در وسط قرار دارد و دو در چوبی دولنگه نیز در دو سمت راست و چپِ آن قرار گرفته است.


آقای فاطمی که همه او را «آقا سید» صدا می زنند درب سمت راستِ ارسی را می گشاید و من به این بقعه وارد می شوم، روبرو سه در چوبی دولنگه با شیشه های رنگی قراردارد و در سمت راست و چپ این سه در نیز دو در چوبی دولنگۀ دیگر قرار گرفته است. آقاسید می گوید: "جلوی این سه دری یک حیاط با یک حوض کوچک و آب نما قرارداشت. آن زمان این درها به سمت این حیاط بازمیشدند تا اینکه ما سال ۱۳۸۰ پشت آن را تیغه کردیم". آقا سید ادامه می دهد: "در قدیم ساختمانها به این صورت ساخته میشد که به آن ها بیرونی و اندرونی می گفتند و پشت این دیوار راهرویی بوده که به قبر حاج آقا نجفی منتهی میشده است. روبروی این اتاق سه دری ها هم با استفاده از این ارسی به حیاط باز می شد و به این ترتیب از هردو طرف، حیاط داشت و هوا تردد می کرد و خنک می شد". آقا سید، درب قرار گرفته در زاویه سمت چپ اتاق را می گشاید، او درست می گفت، در پشت درب چوبی ضلع شمالی بقعه، دیوارهای آجری دیده می شود. درست به موازت این سه در، در قسمت روبروی آن نیز ارسی قرار دارد که نور از شیشه های رنگی آن به زیبایی به درون می تابد و منظره ای دل انگیز ایجاد می کند.


فاصلۀ ازاره های بقعه تا سقف نیم گنبدش بصورت کامل تزئین شده است. آن چیزی که در نگاه اول مرا مسخ می کند، گچبری هایی است که با رنگ سفیدشان بر زمینه ای سبز و آبی رنگ، فضای درخشانی را ایجاد کرده است. خطوط اسلیمی و ختایی به رنگ زرد بر روی زمینه سبزرنگ جای گرفته اند و نور از طریق نورگیر دایره ای شکل سقف نیم گنبدِ بقعه به درون می تابد.



اطراف نورگیر، نقوش گچبریِ گلدانی دیده می شود که تصاویری از گل در آن ها نقاشی شده و در بخشهایی از این گلدانها نیلوفر آبی به رنگ زرد نقش شده است. میان نقوش گلدانی نیز گچبری هایی به شکل ترنج ایجاد شده که درونشان با آئینه کاری تزئین شده است و در بخش هایی نیز مناظر طبیعیِ نقاشی شده ای دیده می شود که به زیبایی، درون قاب گچبری شده جای گرفته اند. از ارسی روبرو نیز نور به درون وارد می شود و اینگونه فضای داخل را درخشان تر می کند.

در این بقعه سه قبر مرتفع قرار دارد. یکی از آ ن ها قبر "همدم المولکف معروف به همدم السلطنه" دختر امیرکبیر و همسر ظل السلطان و درکنارش قبر "عزیزالسلطنه" دختر ناصرالدین شاه و همسر دیگر ظل السلطان و مادر ابولفتح خان صارم الدوله قرار دارد و قبر سوم نیز به "ابوالفتح خان صارم الدوله" پسر ظل السطان و عزیزالسلطنه تعلق دارد.

سنگ مزار همدم الملوک معروف به همدم السلطنه

سنگ مزار همدم الملوک(دختر امیرکبیر و همسر ظل السلطان) از مرمر یکپارچه مکعب شکل ساخته شده است. سرلوحه این سنگ مزار شامل «هو الحی الذی لا یموت» است که طرفین آن با نقش قرینه دو فرشته در حالی که پرواز کنان گل های زنبق را حمل می کنند احاطه شده است. از وظایف فرشتگان می توان به رساندن امدادهای غیبی به انسان های خاص، حمل و طواف عرش، عبادت دائمی و استغفار برای مومنان اشاره کرد و گل زنبق نیز گرچه در فرهنگ اروپایی نمادی سلطنتی است اما بر روی قبور نشانه زندگی مجدّد و حیات ابدی است که به وسیله فرشتگان عرش برای متوفی هدیه آورده شده است. دور تا دور سنگ مزار نیز با نقش تزئینی مداخل که از جمله پرکاربردترین نقوش تزئینی هنر و معماری اصفهان است به زیبایی حجاری شده است.



اشعار حک شده بر روی سنگ مزار همدم السطنه به خط نستعلیق هستند که با قاب بندی هایی موازی از هم جدا شده اند.

«ای دریغ از جهان بی بنیاد/ وز جفای سپهر نافرجام/ ماهی از برج سلطنت بنهفت/ چهر چون مهر زیر تیره غمام/ بانویی شد به خاک کز رایش/ مهر و مه روشنی نمودی وام/ تا که در خاک رفت پیکر او/ آسمان کرد جامه نیلی فام/ زهره تار طرب شکست که عیش/ شد بر ابنای روزگار حرام/ همدم الملوک که او را بود/ نسب پاک از امیر نظام/ پدر از خیل سروران بزرگ/ مادر از صلب خسروان عظام/ رفت از این منزل فنا بیرون/ کرد در گلستان خلد خرام/ تشنه قرب دوست بود و گرفت/ از کف ساقی بهشتی جام/ دامن از جیفه جهان افشاند/ چه کند جیفه مرغ عرش کنام/ دام بشکست شد به خلد آری/ نیست طاووس عرش بسته دام/ تا شنید ارجعی ز دوست، پرید/ مرغ روحش ز شوق آن پیغام/ الغرض صبح زندگانی او/ چون ز دور فلک رسید به شام/ شد به ذیحجه از جهان اما/ در محرم بخاک جست آرام/ گفت عنقا برای تاریخش/ کرده در بوستان قدس مقام»...

سنگ مزار عزیز السلطنه

سنگ مقبره عزیزالسلطنه(دختر ناصرالدین شاه و همسر ظل السلطان و مادر ابوالفتح خان صارم الدوله) درکنار مقبره همدم السلطنه قرار دارد. بر سرلوحه این سنگ و در میان نقوش اسلیمی و ختایی، جمله «هو الحی الذی لا یموت» حجاری شده است. نقوش اسلیمی و ختایی همچنین به صورت یک قاب بندی اطراف سنگ مزار را نیز پوشش می دهند. پس از آن بر روی سنگ قبر عزیزالسطلنه نوشته شده که: "وفات مرحومه مغفوره جنت رضوان آرامگاه نوابه علیه عالیه عزیز السلطنه طاب الله ثراها و جعل الجنه مئواها در چهارم شهر ربیع الثانی". اشعار "آه و فریاد و فغان از دور چرخ کج مدار/ در عزای محنت افزای عزیز السلطنه/ ای فغان از روی زیبای مه چرخ عفاف/ ای خروش از قد رعنای عزیز السلطنه/ ای دریغ از ماه دخت آن دخت ظل پادشاه/ ای فسوس از روی و از رای عزیز السلطنه/ از ستیز چرخ و از ناپاکی خاک دو رو/ خاک شد فرق فلک سای عزیزالسلطنه/ پا به جنت هشت گفت از بهر تاریخش سُها/ جنت مأوی ست ماوای عزیزالسلطنه" بصورت حکاکی شده با خط نستعلیق بر این سنگ قبر دیده می شود.


قتل مادر به دست پسر!

آقا سید می گوید: " عزیز السلطنه همسر ظل السلطان و مادر صارم الدوله به دنبال اختلاف با ظل السلطان، به خانه حاج آقا نجفی پناهنده می شود تا طلاق خود را بگیرد. ظل السلطان به شدت خشمگین می شود و پسر را برای حل قضیه به خانه حاج آقا نجفی می فرستد. صارم الدوله که نمی خواست این چنین بد نامی در خانواده شان بماند، با جماعتی رفته و هر چه به مادر التماس میکند، مادر راضی به بازگشت نمی شود. صارم الدوله نیز ششلول کشیده و وی را به قتل میرساند. گفته شده است که این قتل به اشاره ظل السلطان و به وعده نصف ثروت وی انجام شده است"

سنگ مزار صارم الدوله

مقبره سوم سنگ قبر ابوالفتح خان صارم الدوله(پسر ظل السلطان و عزیزالسطنه) است که از لحاظ ابعاد و اندازه با دو سنگ دیگر مشابه است. جمله «هو الحی الذی لا یموت» همراه با نقوش اسلیمی و ختایی و نقش گل سرخ، سرلوحه این سنگ را تشکیل می دهند. پس از آن، مشخصات متوفی و اشعاری مرتبط با وی درون قاب بندی های موازی با این مضمون نقر شده است : "وفات مغفور مبرور خلد آشیان خسرو خان نور الله مرقده خلف مرحمت و غفران پناه جنت مکان ابوالفتح خان صارم الدوله عطر الله مضجعه به تاریخ ۱۸شهر ذیقعده ۱۳۱۶".




اشعار "خسرو چو نهان روی خود از دنیی کرد/ ماوی ز جهان به جنت الماوی کرد/ زد پـــا به سـر دنیی دون از سر نــــاز/ تـا روی ز دنیا به سوی عقبی کرد/ سر زد ز جنـان و گفت تــاریخ سهــا/ خسرو به جنان جـاودان ماوی کرد۱۳۱۶ " نیز بصورت حجاری شده بر روی سنگ قبر صارم الدوله دیده می شود. در پایین سنگ مزار، نقوش گلدانی به سبک دوره قاجار، گل و مرغ و درخت سرو و پرنده با دقت و طرافت تمام حجاری شده است. نقوش گلدانی از جمله پرکاربردترین نقوش تزئینی دوره قاجار است که روی قبور این دوره نیز به چشم خورند. گلدان همراه با انواع گل های طبیعی به خصایص نیک متوفی و جایگاه بهشتی او اشاره دارد و حضور پرنده نیز نشانه روح انسان است که به آرامش و مغفرت رسیده است. همچنین درخت سرو به دلیل سرسبزی دائمی اش به زندگی مجدد، حیات ابدی و جاودانگی روح متوفی اشاره می کند.



سایه مرگ بر سر آقامحمدتقی نجفی

به دنبال من، دو بانوی دیگر نیز به این بقعه وارد شدند. یکی که به لحاظ سنی مُسن تر به نظر می رسد صحبتهای آقا سید را اینطور تکمیل می کند و می گوید: " حدود ۴۰ سال قبل خانه ما پشت امامزاده احمد بود، من و برادرم بچه بودیم به امامزاده می آمدیم. این سه قبر را یادم هست". حاج خانم ادامه می دهد: "زن اولِ آقا نجفی نیز اینجا دفن شده بود ولی یکسال بعد از دفن، جنازه را از اینجا به کربلا بردند، درواقع آن زمان رسم بود جنازه را یکسال به امانت می گذاشتند و بعد آن را می بردند. عمه ام جنازه اش را دیده بود و تعریف میکرد که این زن آنقدر خوب و مومن بود که حتی بعد از یکسال این جنازه آسیبی ندیده بود و فقط یک لکه پشت دست راستش ایجاد شده بود"! من از حاج خانم می پرسم "کدام آقای نجفی؟" و حاج خانم می گوید: "محمدتقی نجفی که خانه مشروطیت منزل او بود". حاج خانم ادامه می دهد: "مادر صارم الدوله اینجا دفن است، او مادر اکبر میرزا صارم الدوله و زن ظل السلطان بود. اکبرمیرزا او را در خانه آقا نجفی با دو گلوله میکشد. صارم الدوله قصد داشته آقا را هم بکشد اما نمی تواند. این مادر، از ظل السطان شکایت داشته، برای همین به نزد آقا می رود، دو روز آنجا می ماند، روز دوم اکبر میرزا می آید. دربان به آقا می گوید که اکبر میرزا با دو سوار آمده، آقا استخاره می کند که در بیرونی بماند یا نه اما بد می آید. دربان می گوید در را باز کند حتماً می خواهد مادرش را ببیند. آقا به اتاق دیگر می رود و دوباره استخاره می کند اینجا بماند یا نه اما بازهم بد می آید. به سمت اندورنی خانه می رود و عبا و عمامه اش می ماند و پشت سرش صدای چکمه اکبر میرزا را می شنود که به سمت او می دود تا آقا را هم بکشد که دیگر آقا رفته بوده و اکبرمیرزا نتوانست او را بکشد. بعدها آقا حکایت کرده که وقتی از بیرونی به سمت اندرونی حرکت می کرد صدای دو گلوله را شنیده بود".

مقبره همای شیرازی

از بقعه خارج می شوم. می دانم که همای شیرازی(پدربزرگ جلال الدین همایی) و طرب(پدر جلال الدین) در حیاط امامزاده دفن شده اند. قبر آن دو را جستجو می کنم و دو تکه سنگ مرمر کوچک را می بینم اما یقین دارم سنگ قبرها تعویض شده اند. آقاسید می گوید سال ۱۳۸۹ پیمانکاری که آمده بود و کف حیاط را یکدست میکرد دستور داد که سنگ قبرهای قدیمی را بردارند و سنگهایی هم سطح با سایر سنگهای حیاط در آن ایجاد کنند تا امامزاده از حالت قبرستان خارج شود. به این ترتیب سنگ قبرها برداشته شدند که ازجمله آن ها سنگ قبر همای شیرازی و طرب بود ولی متأسفانه سنگ قبر طرب همان موقع در حین جابجایی کاملاً تخریب شد ولی سنگ قبر همای شیرازی و هرمز خان قشقایی هنوز هم هست".

آقا سید، سنگ قبر همای شیرازی و هرمزخان قشقایی را به من نشان می دهد که در ضلع جنوبی امامزاده قرارگرفته اند. با دیدن سنگ قبر همای شیرازی دلم می گیرد، سطح آن بسیار مخدوش است و به سختی توانستم نام همای شیرازی را بر روی آن بیابم، هیچ پوششی هم ندارد تا از گزند آسیبهای احتمالی دور باشد و متأسفانه سنگ قبر پسرش(طرب) نیز تخریب شده و سنگ قبر قدیمیِ او دیگر وجود ندارد.


آقاسید تعریف می کند: " یکروز ماهدخت(دختر جلال الدین همایی) از امریکا آمد و با دیدن سنگ قبرها گله کرد و رفت. یک شب ساعت ۱۰ شب بود تلفن زد و شماره حساب خواست تا مبلغی برای ساختن یک سنگ قبر برای همای شیرازی و طرب به حسابم واریز کند، بعد پانصدهزار تومان واریز کرد و من دو سنگ قبر از جنس مرمر برای طرب و هما سفارش دادم و با آن مقدار پول بیشتر از این سنگ قبر نمی توانستم سفارش دهم. هرچند که نظرمن این بود که سنگ قبرها در دیوار و درون قاب قرار دهند چون بر روی سطح زمین در زمانهای آینده دوباره آسیب می بیند". اکنون سنگ قبر مرمرین و کوچک همای شیرازی درکنار ضلع جنوبی امامزاده و سنگ قبر مرمرین پسرش طرب، درکنار ضلع شمالی بقعه و با فاصله ای دور از هم اما موازی یکدیگر قرار دارند.




آقا سید می گوید: "اینجا سنگ مزار دیگری هم بود که به پری خانم دختر الله وردی خان به تاریخ نیمه ربیع الاول ۱۱۶۴هجری قمری تعلق داشت. اما دیگر وجود خارجی ندارد و در جریان کف سازی حیاط امامزاده تخریب شده است. اما سنگ قبر هرمزخان قشقایی سالم است و در زاویه ای از حیاط امامزاده در کنار قبر مهجور همای شیرازی قرار گرفته است".

یادگار سلطان محمود از هند، در موزه ای در پاریس

به داخل امامزاده می روم. ضریح با منبت کاری بسیار ظریف و هنرمندانه‌ای پشت شیشه‌ها محافظت می‌شود. کتیبه‌ای هم که در بالای ضریح به چشم می‌خورد به این مضمون "ظل السلطان یمین دولت شاه/ کرد این بقعه را از نو بر پا"‌ . دوباره به حیاط امامزاده بازمی گردم. خانمی جوان و داییِ او در جستجوی چیزی هستند، علت جستجویشان را جویا می شود. آن مرد خود را "شریعت" معرفی می کند، او می گوید: "قبر پدربزرگم اینجا بود. به دنبال آن می گردم". می پرسم: "روی سنگ قبر چه نوشته شده بود؟" می گوید: "ابوالقاسم ۱۲۸۶ شمسی". اما هرچه جستجو کردیم نیافتیم. قطعاً همراه با یکدست کردن سنگ های سطح حیاط امامزاده، این سنگ نیز تخریب شده است. آقای شریعت تعریف می کند: "اینجا سنگ قبر عفت صدرعاملی هم بود اما الان آن را هم نمی بینم. خانواده صدرعاملی، در پشت امامزاده خانه داشتند، بعضی وقتها در امامزاده از یک اتاق به عنوان مکتب استفاده میشد و تابستانها بچه ها می آمدند اینجا و شاگرد میشدند. من پنج ساله بودم که به اینجا می آمدم، خانواده صدرعاملی را یادم هست، آنها از امامزاده نگهداری می کردند. ما می آمدیم و گچبری ها را با قندشکن می کندیم و به دیوار خط می کشیدیم و پشت قبرها قایم می شدیم، بچه بودیم". او می گوید: "اینجا یک سنگ سیاهی بود که سلطان محمود از هندوستان به غنیمت آورد و مربوط به بت سومنات بود". در امامزاده، این سنگ سیاه را جستجو می کنیم اما آقاسید می گوید: " فرانسویها اوایل انقلاب سنگ را خریدند و در موزه ای در پاریس قرار دارد".

وقت رفتن است. باید با برگی دیگر از تاریخ خداحافظی کنم. آن سوتر همدم الملوک معروف به همدم السلطنه، دختر امیرکبیر آرمیده است که به همسری ظل السلطان درآمد! عزیزالسلطنه همسر دیگر ظل السلطان درکنار همدم السلطنه آرام گرفته است و فرزندش صارم الدوله قاتل اوست و اکنون هرسه درکنار هم قرار دارند و تاریخ عجیب عبرت انگیز است! با همای شیرازی و طرب خداحافظی می کنم، امیدوارم سنگ قبر همای شیرازی مورد التفات قرار گیرد. سنگ مزار هرمز خان قشقایی فعلاً حال خوشی دارد. این گچبریهای ظریف و نقاشی ها و رنگها و تزئینات، درکنار سنگ قبرها ازجمله اسناد ماندگاری هستند که علاوه بر ویژگیهای بصری و جنبه های زیباشناسانه، از منظر تاریخی، سیاسی و جامعه شناختی اهمیت دارند و لذا حفظ و انتقال این میراث ارزشمند به نسل های آینده همواره ضروری است... .

گزارش از شیرین مستغاثی


ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار