بهارانه ای در وصف خوان گسترده طبیعت شهرستان سمیرم

سرزمین هزار چشمه٬ سام آرام کهن و بام بلند ایران زمین، همه و همه یک نام و نشان را تداعی می کنند و آن سمیرم، نگین زیبای انگشتری زاگرس مرکزی در قلب این پهنه تمدنی و تاریخی است.

بهارانه ای در وصف خوان گسترده طبیعت شهرستان سمیرم

به گزارش خبرنگار ایمنا از شهرستان سمیرم، با فرا رسیدن بهار، زمستان کوله بار برفی اش را می بندد و زمین لباس عروس سفیدش را از تن در می آورد. هر گامی که زمستان بر می دارد سبزه های نوجوان و شاداب بهاری می بخشند.

صدای شادی رود هنجره طبیعت را به صدا در می آورد و چشمان گریان آسمان از دور شدن زمستان قطره ای از اشک بلورین خود را روی شاخه های پر مهر درخت کوهستان پیر می اندازد و از شدت ناراحتی شروع به گریه ای ناپایدارمی کند.

گل های نوزاد صورتی رنگِ کوچک زیر سایه مادران بلند قدشان می روند و با خیال آسوده می خوابند.
خرس قهوهای رنگ از خواب بر می خیزد و رو به جنگل که از دور به شکل یاقوتی سبز می درخشد روانه شده و در راه، فرا رسیدن بهاری نو را به دوستان خود تبریک می گوید و این است افسانه بهار و فرا رسیدنش.

تمنای دلم باخواهش دل طبیعت یکی شد، تمنای دلم و نگاه های منتظر درختان یک مفهوم را می رساند، تمنای دلم بهار را خواست و بهار طبیعت را.


تمنای دلم با گذشتن دقایق و ثانیه ها سازگاری نداشت، دیدن تکه چوب ها را دوست نداشت، بی مهری ما انسان ها را در حق طبیعت دوست نداشت.
صدایی در این فضای بهاری می پیچید که از بهار دعوت می کرد بیا، نترس، دستت را به من بده و با دست دیگرت درختان خشکیده و افسرده را نوازش کن و رنگ سبز پیراهنت را بر روی شانه های عریان آنان بریز.
این هوای مطبوع و صدای چهچهه بلبلان انسان را از خود بی خود می کند، سرم را بر روی دامان نرم زمین گذاشتم و از ترنم قطرات باران که همچون مرواریدی بر روی گونه هایم می غلتید لذتی ناباورانه در وجود خود احساس کردم.

بهار بانگاه مهربانی به من می گفت صبرکن. من آمده ام، اما تو هم باید همیشه بهاری باشی باید همیشه به جای من باشی و برای همیشه لانه کثیف دروغگویی و بدی ها را از قلب مهربانت دور بیندازی.

آری بهار با این همه رنگارنگی به ما درس یک رنگی می دهد. بیاییم یک رنگ باشیم.



سرزمین هزار چشمه٬ سام آرام کهن و بام بلند ایران زمین، همه و همه یک نام و نشان را تداعی می کنند و آن سمیرم، نگین زیبای انگشتری زاگرس مرکزی در قلب این پهنه تمدنی و تاریخی است.

این سرزمین را از آن روی هزار چشمه و هزارچشمگان می نامند که جوشش چشمه ساران گوارا از جای جای خاک و کوهسارانش جاری است و باز از آن رو سیب گلگونه آن، شهره خاص و عام است که عطر و بوی آن در همین خشکسالی ها و تنش های آبی مدام و پی در پی هم، مثال زدنی و بی نظیرست.
سرحد و بام ایران نیز از آن روی به این وادی نام نهاده اند که از قدیم عشایر٬ این دیار سرد و سرسبز را بعنوان ییلاق خوش و خرم خود برگزیدند و با کوچ از کنار دریای جنوب و گرمسیر، به بلندترین نقطه از سطح دریا یعنی سمیرم و بقول عشایر «سرحد» سردسیر کوچ کردند.
آن روزها که سرزمین بلند ایران، سرشار از سرسبزی و هیاهوی طبیعت وحشی با انواع پرندگان و جانوارانی بودکه در این روزهای تلخ، تنها آثاری چند و اندک از آنها به جای مانده و دنا در گوشه جنوبی این دیار، نقطه اوج تجلی طراوت و جنب و جوش به شماره و نفس نفس افتاده آن است.
این سال ها برف هم هوای فروردین را تاب نمی آورد در حالی که در سال های گذشته تا اوایل خرداد در دامنه دشت و کوه دیده می شد ولاخه های سپیدش جای جای سمیرم و ارتفاعاتش را خال خالی می نمود.


اینجا سمیرم است نگین انگشتری زاگرس، شهری در جنوبی ترین نقطه استان اصفهان و بر بلندای بام ایران شهری که سازمان ملل متحدد، محیط زیست، میراث فرهنگی و انجمن های حامی گردشگری و طبیعت گردی و دوستدار فرهنگ، دست به دست هم داده اند تا شاید دیگر بار نوای خوش بلبلان و جست و خیز حیوانات و پرندگان این سرزمین در این هیاهوی انسان و ماشین، به گوش برسد.

اما انگار همه چیز فقط در حد حرف و بیان رانده شده و سرزمین هزار چشمه، منتظر نیم نگاهی از عمق وجود و خاستگاه واقعی انسان های طالب طبیعت و زیبایی و طراوت است تا از برخورداری استان اصفهان برخوردار و نام و نشان جهانی آن هر چند اندک و ناچیز بهره مند شود و سایه محرومیت تک محصولی و وابستگی به کشاورزی صرف از چهره آن رخت بر بندد.

تلاش های مسوولان امر بر کسی پوشیده نیست؛ چه اینکه سازمان ملل با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست از حدود هشت سال قبل اقدام به اجرای طرح تنوع زیستی در منطقه زاگرس مرکزی در دو روستای خفر و سیور در دامنه کوه دنا کردند که با گذشت این چند سال هنوز ثمرات و اقدامات آن مشخص نیست یا نمود عینی و ملموسی ندارد.


برگزاری چند همایش و دوره آموزشی و بازدیدهای دوره ای کارشناسان و مدیران از جمله این اقدامات بود که باز هم نتایج آن به روشنی بیان نشده است.

اداره محیط زیست و دفتر استانی پروژه حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی نیز پس از سالها و با وجود طبیعت و حیات وحش منحصر به فرد در این منطقه چند سالی است در سمیرم فعال شده اند و کار و تلاش می کنند.




سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز بعنوان یکی از متولیان امر فعالیت های خوبی را در منطقه آن هم به برکت تاسیس نمایندگی میراث فرهنگی در شهرستان انجام داده که در خور تقدیر اما اندک و ناچیز است.

شهرداری هایی که درآمدشان دخل و خرج حقوق کارکنان و برنامه های جاری و روزمره شان را هم نمی دهد، چه رسد به اینکه بخواهند با همین درآمد کم، به مباحث گردشگری هم بپردازند نیز اقداماتی در همین رابطه داشته اند اما باز هم نمود و نشان ملموسی ندارد ولی جای گله از این ارگان ها نیست و این امر نگاهی بزرگ بینانه و در حد کشور را می طلبد.




این ها همه در حالی است که خاستگاه آب و حیات نصف جهان، با خروج آبهایش از حوزه استان اصفهان به جنوب کشور، خود در تب وتاب بی‌آبی و خشکی است و نفس ها و طراوت سابق را ندارد. این روزها، بهار، فصل و زمان جوشش و رویش و تازگی است. بهای ماندگاری بهار هم بهاری بودن و بهاری اندیشیدن در این طراوت زیبای خدادادی در این وادی خوش است.

پارک تخت قراچه، چشمه خوانسار، تخت سلیمان آب ملخ، حمام کمال الملک وزیر،تل شاهی و وزیری، قلعه بهمن، آبشار خفر، آبشار سمیرم، چشمه ناز ونک، تالاب خان وردشت، آبشار بی بی سیدان، چشمه بابا زرنگ کمه، چشمه نوول، غار دنگزلو، لای سرخ دنا و امامزادگان ابراهیم، زید ابن علی، سیداحمد و سیدمحمد خفر، بی بی ناز خاتون و بی بی گل خاتون کمه و حنا از جمله آثار تاریخی و طبیعی سمیرم هزار چشمه است.



ارسال نظر