روایت افرادی که ناخواسته تبدیل به یک قاتل شدند!

در برنامه شب گذشته ماه عسل، احسان علیخانی میزبان مهمانانی متفاوت بود که حادثه غفلت خود برای مخاطبان را روایت می کنند.

در برنامه شب گذشته ماه عسل، احسان علیخانی میزبان مهمانانی متفاوت بود که حادثه غفلت خود برای مخاطبان را روایت می کنند.
به گزارش میزان، برنامه ماه عسل شب گذشته نیز با اجرای احسان علیخانی میزبان مهمانانی متفاوت در شبکه ۳ سیما است.
امید از قوچان و ایمان از کنگاور استان کرمانشاه مهمان احسان علیخانی بودند.علیخانی در ابتدا از آدمهایی گفت که خشم شان را کنترل نکرده اند و این مسئله منجر به اتفاقات بدی چون قتل شده است و این موضوع دکتر و کارگر ندارد بنابراین زندان هایی داریم که در آن از همه اقشار فقط به علت عصبانیت زندگی خود را از حالت عادی خارج کرده اند.
در ادامه امید از روز عروسی تعریف کرد که برای گرفتن دستمالی که رسم قوچانی ها در عروسی است به سوی دوست صمیمی اش می رود که از او آن را پس بگیرد اما درگیر می شوند و او به قتل می رسد.
در ادامه ایمان از خود گفت که باشگاه بدنسازی داشته و تا پیش از روز اتفاق نیز سابقه درگیری نداشته است. اما روز درگیری به دلیل این که بچه های باشگاه او را ترغیب می کنند مقتول را هال داده و او عقب رفته و سرش به جول می خورد و ضربه مغزی می شود و در بیمارستان در همان اتاقی که او بستری است او را بستری می کنند اما او را با تشخیص پزشک به کرمانشاه منتقل می کنند و در زیر جراحی در کرمانشاه به دلیل خونریزی از دنیا می رود .
علیخانی از مستندی که در موضوع قتل تهیه کرده بود گفت و این که پسری ۱۸ ساله با هم محله‌ای هایش درگیر می شود و هم محله‌ای فوت میکند و او ۱۷ سال است زندانی شده و محاسنش سفید شده و سی و پنج سال دارد.
ایمان از پدرش به عنوان اولین ملاقات کنندهایش گفت و این که در زندان او را نصیحت می کرد. ایمان از عدم توانایی اش در فراموشی این ماجرا گفت.
ایمان از آخرین جلسه دادگاهش و محکومیتش به قصاص گفت. در زندان هر روز فکر لحظه اعدام در سرش بود تا این که حکمش قطعی شد. نزیک صبح که ساعت اعدام بود نمی خوابید چون می خواست در ان لحظه بیدار باشد و یک سال و نیم نخوابیده بود در شب. او از دو بار جراحی چشم مادرش در این مدت گفت و این که سختی زیادی کشید.
او از تلاش خانواده‌اش، گروه صلح و سازش دادگاه، فامیل هایش و مردم کنگاور برای رضایت از خانواده مقتول گفت. ۵ سال این خانواده رضایت ندادند اما بالاخره رضایت دادند.
امید از دو بار اقدام به اعدامش گفت و یازده سال زندانی بودنش و این که بار اول به خاطر مهلت گرفتن اعدام انجام نشد و برای بار دوم قبل از او مقتولی اعدام شد و او بیست دقیقه منتظر بود تا در دار اعدام قرار گیرد و وقتی اماده می شود که اعدام شود اما خانواده مقتول رضایت می دهند.
ایمان از تجربه تلخ زندان درس گرفت و در ادامه زندگی اش اگر بحثی پیش می امد با کنترل خشم خود مسئله را حل و فصل می کند.
امید از کم صحبتی بعد از زندان می گوید در حالی که قبل از زندان این گونه نبود. فکر کردن او به سالهایی که در زندان بود و جوانی که از دست داد او را آزار می داد.
علیخانی در پایان برنامه گفت خانواده های هر مقتولی داغ دیده هستند و این مسئله را میدانم اما کسی را که بر اثر غفلت چنین خطایی کرده و در طول مدت در زندان شب و روز در فکر هستند و از کار خود پشیمانند ببینند و حرفهایشان را بشنوند.

ارسال نظر