از پیوند امید تا دست کوتاه سوداگران

با گسترش فرهنگ اهدای عضو بیماران مرگ مغزی، نه ‌تنها جان تعدادی از شهروندان نجات پیدا خواهد کرد بلکه معضل فروش اعضای بدن که به فرصتی برای سوءاستفاده دلالان و سودجویان تبدیل‌ شده نیز مرتفع خواهد شد.

از پیوند امید تا دست کوتاه سوداگران


به گزارش گروه جامعه خبرگزاری ایمنا، تازه کلاس پرحاشیه و شلوغ فرهنگ به پایان رسید که وسایلش را جمع کرد و راهی خانه شد؛ امروز رفیق شفیقش در کلاس حضور نداشت و مجبور بود مسیر دانشگاه تا خانه را تنهایی سپری کند.

هدفونش را از کوله‌پشتی خارج کرد و بی‌صدا روی سنگ‌فرش‌های رنگی پیاده‌رو قدم می‌زد. همان‌طور که آهنگ مورد علاقه‌اش را زمزمه می‌کرد به چهارراه مرکزی شهر رسید؛ چهارراهی که هیچ‌وقت جای سوزن انداختن نداشت و خودروها با حداقل سرعت حرکت می‌کردند با این تصور بی‌مهابا به وسط خیابان رفت اما شانس با او یار نبود و برخلاف تصورش خودرو ۲۰۶ با سرعت سرسام‌آوری به او نزدیک شد و او را به هوا پرتاب کرد.

لحظه‌ای به خود آمد، آسمان را در نزدیک‌ترین فاصله می‌دید گویا اگر دستش را دراز می‌کرد می‌توانست ابرها را لمس کند؛ در این خیال خوش غرق بود که محکم بر روی جسم آهنی فرود آمد.

قدرت حرکت نداشت اما صدای اطرافش را به‌خوبی می‌شنید؛ یکی می‌گفت: آقا حواستان کجاست؟ بچه مردم را کشتی!

دیگری می‌گفت: معلوم نیست مردم چه بلایی سرشان آمده کور شدند فقط یادگرفتن پا روی گاز بگذارند.

مردی از انتهای جمعیت فریاد زد: این حرف‌ها را بگذارید برای بعد یکی زنگ بزند اورژانس شاید بنده خدا زنده باشد.

اورژانس!؟ چه واژه غریبی، یک‌لحظه یاد بیماران اورژانسی افتادم که یک‌قدم تا مرگ فاصله ‌دارند، بدنم یخ کرد، مگر حال من اورژانسی بود؟ من خوب بودم فقط بدنم درد می‌کرد و نمی‌توانستم بلند شوم، کاش یکی دستان را می‌گرفت و همراهی‌ام می‌کرد.

هر لحظه صداها گنگ و نامفهوم‌تر می‌شد، دیگر صدایی به گوش نمی‌رسید، به خوابی عمیق فرورفت، خوابی به درازای مرگ.

شاید برای هرکدام از ما این اتفاق بیفتد، از قدیم گفته‌اند حادثه خبر نمی‌کند، حادثه که به خاطری غفلت و بی‌ملاحظگی بعضی افراد به وجود می‌آید اما چگونگی رویارویی با حادثه بسیار مهم است.

افراد امروز از سر ناآگاهی و یا سهل‌انگاری سلامتی خود را به شیوه‌های مختلف به خطر می‌اندازند و این در حالی است که مقوله سلامت باید به عنوان کارآمدترین موضوع در جامعه مورد توجه قرار گیرد از این رو بر ضرورت نهادینه شدن فرهنگ اهدای عضو در جامعه تاکید می‌شود.

دین مبین اسلام، اهمیت زیادی برای نجات جان انسان‌ها قائل است تا آنجا که به فرموده قرآن کریم؛ هرگاه کسی سبب بقای نفسی شود، مانند آن است که عامل نجات جان تمام انسان‌ها شده است.

ایثار در اهدای اعضای بدن عزیز از دست‌ رفته مصداق بارز عشق، بندگی، تسلیم و رضایت حق‌تعالی است و این رفتار ارزشی در دین مبین اسلام از مقام بالایی برخوردار است.

۱۶ سال پیش قانون اهدای عضو در مجلس تصویب شد، رسانه‌های مختلف برای فرهنگ‌سازی پیش‌قدم شدند و برای خانواده‌های فرد مرگ مغزی شده دردهایشان را به تصویر کشیدند و گفتند با اهداء عضو عزیزشان به خیلی از نیازمندان فرصت زندگی دوباره می‌دهند.

باید جلوی بی‌بندوباری و فروش اعضای بدن گرفته شود

اما به‌راستی آیا فرهنگ اهدای عضو در بین مردم نهادینه‌شده است!؟ در همین مورد مرگ‌های مغزی، بسیاری از خانواده‌های ایرانی به خاطر برخی باورهای به ارث رسیده از پیشینیان، اجازه استفاده از اعضای بدن عزیزانشان را بعد از مرگشان نمی‌دهند و یک جسد با اعضای حیاتی کاملاً سالم را به‌یک‌باره به دست خاک می‌سپارند!

این اتفاقات روی‌داده در کنار تجارب به‌ دست‌ آمده از بازارهای نابسامان خریدوفروش اعضا و جوارح بدن به ‌خوبی بیانگر این واقعیت است که همیشه خدمات داوطلبانه و کارهای خیرخواهانه، در مقایسه با خدمات تجاری، از کیفیت و اثربخشی بیشتری برخوردار بوده است.

با توجه به فرهنگ‌سازی صورت گرفته در سال‌های اخیر، تعداد اهداکنندگان زنده (فامیل) و یا مرگ مغزی، رشد قابل‌توجهی داشته و این نشان از عملی شدن این اقدام خیرخواهانه دارد که نیاز به هماهنگی همسو از طرف وزارت بهداشت، مجلس و کمک دیگر سازمان‌های مردم‌نهاد است که با تشکیل یک سیستم جامع برای دسته‌بندی و زمان‌بندی اهدای عضو و اعمال قوانین سخت‌گیرانه‌تر، علاوه بر ترویج چنین فرهنگ زیبایی، جلوی این بی‌بند باری آشکار در خریدوفروش اعضای بدن را بگیرند.

انتظار می‌کشد تا بلکه دل خانواده فرد مرگ مغزی به رحم بیاید

این در حالی است که ۲۵ هزار بیمار بنا بر اعلام وزارت بهداشت، بی‌صبرانه چشم‌انتظار پیوند عضو هستند، بیمارانی که هر ثانیه و هر دقیقه برای آنها بسیار سخت می‌گذرد؛ انتظار، انتظار و بازهم انتظار تا بلکه، شاید، دل خانواده فرد مرگ مغزی به رحم بیاید و رضایت بدهند اعضای بدن عزیز از دست‌رفته‌شان به آنها پیوند زده شود؛ گاهی این انتظارها فرجام خوشی دارد و پیوند می‌شوند اما بعضی وقت‌ها انتظار برای گرفتن عضو آن‌قدر به درازا می‌کشد که طبق آمار اعلام‌شده، روزانه بین هفت ‌تا ۱۰ بیمار نیازمند به پیوند عضو در کشور به دلیل نرسیدن عضو پیوندی، از دنیا می‌روند.

نمونه بارز این وضعیت بحرانی، حرف‌های وزیر بهداشت در مورد پیوند کلیه است که می‌گوید: بیماران بسیاری از خانواده‌ها، نیازمند پیوند کلیه هستند و زشت است که عده‌ای کلیه‌فروشی کنند و عده‌ای نیز آن را بخرند، اگر کلیه مورد نیاز با روندی درست در اختیار نیازمندان پیوند عضو قرار می‌گرفت، شاید می‌توانستیم ۸۰۰ مورد پیوند در سال را به سه یا چهار هزار مورد برسانیم.

گسترش فرهنگ اهدای عضو دست دلالان و سودجویان را کوتاه می‌کند

به‌ طور قطع با گسترش فرهنگ اهدای عضو بیماران مرگ مغزی، نه ‌تنها جان تعدادی از شهروندان نجات پیدا خواهد کرد بلکه معضل فروش اعضای بدن که به فرصتی برای سوءاستفاده دلالان و سودجویان تبدیل‌ شده نیز مرتفع خواهد شد.

البته مسئله اهدای عضو در بسیاری از کشورها به ‌عنوان یک دغدغه جدی برای افراد مطرح بوده و در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته نیز اهدای عضو پس از مرگ مغزی به‌راحتی انجام نمی‌شود؛ به‌طوری‌که محمدرضا شتابی معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در این باره اظهار کرد: طبق آمار وزارت بهداشت، ۱۰ الی ۱۲ درصد بیماران در جهان مبتلا به بیماری دیالیز هستند و از این تعداد بیماران همه دیالیزی در سطح استان اصفهان برابر ۲ هزار و ۲۵۰ نفر است.

وی تصریح کرد: ۸۷۱ بیمار در صف نوبت برای انجام پیوند کلیه در سطح استان اصفهان قرار دارند و در سال گذشته بیش از ۱۴۵ بیمار دیالیزی پیوند کلیه انجام داده‌اند این در حالی است که بهترین حالت پیوند از بیماران مرگ مغزی بوده و امیدواریم با فرهنگ‌سازی صحیح این عمل خیرخواهانه را در بین مردم نهادینه‌سازی کنیم.

ثانیه‌ها در پیوند عضو، حکم طلا را دارند

در بحث اهدای موفق عضو پیوندی، سرعت در تصمیم‌گیری حرف اول را می‌زند. هرچه زمان رضایت‌گیری از خانواده کمتر باشد، به همان نسبت اعضای بیشتری از بدن فرد مرگ مغزی به بیماران نیازمند پیوند زده می‌شود. به گفته پزشکان، اگر خانواده فرد مرگ مغزی، زیر ۱۲ ساعت رضایت خود را اعلام کنند، ۷۱ درصد ارگان‌های بدن از جمله ریه که عضو بسیار حساسی است، قابلیت استفاده دارند.

اما اگر زمان رضایت بین ۱۲ تا ۱۴ ساعت طول بکشد، ۲۶ درصد از ارگان‌های بدن سالم می‌مانند، اما ریه از بین می‌رود، زیرا ریه درزمانی کمتر از هفت ساعت قابلیت پیوند دارد اما اگر ۲۴ ساعت از زمان رضایت گرفتن بگذرد، تنها سه درصد ارگان‌های بدن همچون کبد، قلب و کلیه سالم می‌مانند و می‌توان آنها را پیوند زد.

امروز، روز اهدای عضو نامگذاری شده است، ‌ شاید هر یک از ما امروز که از خانه به امید بازگشت پا به کوچه و خیابان می‌گذاریم دیگر هیچ‌وقت پایمان به خانه باز نشود! اگر روند اهدای عضو، از گرفتن رضایت تا زمان پیوند به ‌درستی طی شود و آمار اهدای عضو به حد قابل قبولی برسد، نه ‌تنها هیچ بیماری در لیست انتظار پیوند باقی نمی‌ماند، بلکه اعضای افراد مرگ مغزی نیز بدون استفاده دفن نمی‌شوند و هیچ فردی دیگر اقدام به فروش کلیه خود نخواهد کرد.

برای تشویق خانواده‌های فرد مرگ مغزی به اهدای عضو یا پر کردن کارت‌های اهدا عضو توسط مردم نیز هیچ راهی جز اشاعه فرهنگ اهدای عضو وجود ندارد و در صورت گسترش این فرهنگ ایثارگرانه است که اعضای بدن افراد پس از مرگ، زندگی دوباره‌ای به خانواده‌های نیازمند به پیوند عضو خواهد بخشید.


ارسال نظر