قتل دوست صمیمی به خاطر علاقه به یک دختر
درگیری دو دوست برای تصاحب عشق دختری جوان بالا گرفت و یکی از آنها با ضربه چاقوی دیگری به قتل رسید.
درگیری دو دوست برای تصاحب عشق دختری جوان بالا گرفت و یکی از آنها با ضربه چاقوی دیگری به قتل رسید.
این پرونده شش سال قبل به جریان افتاد و مردی به مأموران خبر داد که پسرش به ضرب چاقوی جوانی به نام میلاد جانش را از دست داده است. با توجه به این شکایت، بلافاصله مأموران در محل حاضر شدند و جسم غرق در خون رضا پسر جوان را پیدا کردند. به دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات آغاز شد.
با توجه به اینکه اولیایدم از فرد مشخصی شکایت داشتند و او را عامل قتل معرفی کردند، بلافاصله میلاد شناسایی و بازداشت شد. او به قتل دوستش اعتراف کرد و گفت: مدتها بود که با دختری به نام رزیتا ارتباط داشتم و او را دوست داشتم.
یک روز رزیتا به من گفت: دیگر نمیخواهد به ارتباط با من ادامه دهد و من را ترک کرد. اصلا نمیدانستم چرا این اتفاق افتاده است تا اینکه مدتی بعد فهمیدم با دوست صمیمیام به نام رضا ارتباط برقرار کرده است وقتی این موضوع را فهمیدم، آنقدر ناراحت شدم که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و به سراغ رضا رفتم و به او گفتم که چرا این کار را کرده است. سر این موضوع با هم درگیر شدیم. من چاقو کشیدم و یک ضربه زدم که متأسفانه باعث مرگش شد. قصدم کشتن او نبود و به خاطر این اتفاق بسیار ناراحت و پشیمان هستم.
بعد از اعترافات این جوان و بازداشت او، از رزیتا بازجویی شد. او گفت: جدایی من از میلاد ربطی به رضا نداشت. من میلاد را دوست داشتم مدتی که با هم وقت گذراندیم، فهمیدم او پسر خلافکاری است و به خاطر خلافکاربودنش او را کنار گذاشتم. رضا از این مسئله خبر داشت به من هم گفته بود و همین هم باعث شد رابطه من و میلاد قطع شود. بعد از این موضوع من چندبار با رضا دیدار کردم. رضا به من ابراز علاقه کرد، اما هنوز درباره اینکه با او ارتباط داشته باشم یا خیر، حرفی نزده و کاری نکرده بودم که این مسئله پیش آمد.
دختر جوان گفت: میلاد فکر میکرد من به خاطر رضا ارتباطم را با او قطع کردهام در حالی که اینطور نبود. من وقتی ارتباطم با میلاد را قطع کردم که فهمیدم او در کار توزیع مواد مخدر است و نمیخواستم زندگیام با کسی بگذرد که در کار مواد است و اعتیاد هم دارد. وقتی رضا به من گفت: میلاد از چه راهی پول درمیآورد، من ارتباطم را با او قطع کردم. میلاد چندبار به من زنگ زد و مدعی شد به او خیانت کردهام و بعد هم من را تهدید کرد و گفت: با من و رضا کاری میکند که فراموش نکنیم.
بعد از گفتههای این دختر و با توجه به اعترافات متهم و صدور کیفرخواست علیه میلاد، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این در حالی بود که درباره اتهام توزیع مواد مخدر نیز برای میلاد پروندهای تشکیل شد که در دادگاه انقلاب مورد رسیدگی قرار گرفت و میلاد در آن پرونده نیز محکوم شد.
در جلسه رسیدگی به پرونده قتل بعد از اینکه کیفرخواست خوانده شد، اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. سپس متهم در دفاع از خود مدعی شد قصدی برای قتل نداشت و قتل اتفاقی بود. با توجه به دفاعیات نامؤثر متهم و سایر مدارک موجود در پرونده و درخواست اولیایدم، متهم به قصاص محکوم شد.
او بعد از شش سال حبس و تلاش زیاد خانوادهاش موفق شد از اولیایدم رضا رضابت بگیرد. متهم که برای محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم دوباره به دادگاه برده شده بود، گفت: من اتهام قتل را قبول دارم. رضا را کشتم، اما واقعا به عمد نبود. رضا دختر مورد علاقه من را از دستم گرفته بود. من رزیتا را دوست داشتم، اما رضا چیزهایی درباره من به رزیتا گفته بود که نمیتوانستم دیگر رابطهام را با دختر مورد علاقهام درست کنم و بعد هم فهمیدم به من خیانت شده و رضا به سراغ رزیتا رفته و با او ارتباط برقرار کرده است همین موضوع من را بهشدت ناراحت کرده بود.
متهم گفت: من و رضا خیلی دوست بودیم؛ مثل دو برادر بودیم هرچند روز حادثه خیلی از او ناراحت بودم، اما قصدم این نبود که او را بکشم. من فقط یک ضربه زدم که متأسفانه به جای حساس بدنش برخورد کرد و جانش را از دست داد.
متهم درباره پروندهای که در دادگاه انقلاب دارد، گفت: در آن پرونده متهم به توزیع مواد مخدر بودم که محاکمه شدم و دادگاه من را به دو سال حبس محکوم کرد. این حکم البته قطعی نشده است، اما من باید این مدت مجازات را هم تحمل کنم.
در ادامه وکیلمدافع متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: با توجه به اینکه متهم در دو پرونده مجازات تحمل میکند، درخواست دارم این مجازات تجمیع شده و یکی از آنها اعمال شود ضمن اینکه متهم از کرده خود پشیمان است و درخواست بخشش دارد.
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.