درباره کلیپ عجیبی که ترویج کودکهمسری میکند
این زوج احتمالا تا همان ۱۳، ۱۴سالگی هرگز دست به سیاه و سفید نزدهاند و شاید یک سالی نامزد بودهاند و سپس به خانه بخت رفتهاند. با آرزوی خوشبختی برای این دوستان، من درباره بچههایی صحبت میکنم که، چون «نانخور» اضافه هستند، شوهر داده میشوند.
مخالفان طرح افزایش سن ازدواج هر روز با یک تاکتیک جدید به میدان میآیند. جدیدترین اقدامشان ساخت و انتشار ویدئویی در شبکههای اجتماعی در تبلیغ و ترویج ازدواج کودکان بوده است.
ویدئویی که در آن دو دختر و پسر جوان که ادعا میکنند ۱۷ و ۱۹ سالشان است و سه سال پیش آشنا شدهاند و ازدواج کردهاند، حالا خوشبخت هستند. کلیپی که حاشیهها و بحثهای بسیاری را به دنبال داشت.
وقتی تلاشهای نمایندگان موافق طرح افزایش سن ازدواج به جایی نرسیده، حالا مخالفانی که پیشازاین با پیامک و ایمیل سعی در تهدید و منصرفکردن نمایندگان مجلس برای رأیدادن به این طرح را داشتهاند، وقتی میبینند نهادهای مدنی و فعالان حوزه کودک هنوز در تلاش هستند تا راهی برای بحث درباره ازدواج کودکان باز کنند، در فضای مجازی اقدام به انتشار این کلیپ در وصف مزایا و تمجید ازدواج کودکان کردهاند.
در این کلیپ یکدقیقهای که در ۴۸ ساعت گذشته در فضای مجازی دست به دست میشود، زن و مرد جوان میگویند نمایندگان مجلس معنای این خوشبختی را درک نمیکنند و نمیخواهند اجازه بدهند دختران و پسرانی که به سن بلوغ رسیدهاند، بتوانند ازدواج کنند.
آنها خطاب به نمایندگانی که کودکان را ناپخته و فاقد قدرت تشخیص میدانند، میگویند که همه اینها توهین است و به خود نمایندگان بازمیگردد. این کلیپ حاوی نکات تأملبرانگیزی است که باید دربارهاش صحبت کرد. گویا ماجرا از این قرار است که تهیهکنندگان این کلیپ هنوز یا نخواستهاند یا نتوانستهاند درخواست نمایندگان مجلس را درباره افزایش سن ازدواج بخوانند. این گزارش به همه ابعاد این طرح میپردازد و مسائلی را مطرح میکند که شاید به هر دلیلی از دید سازندگان کلیپ دور مانده است.
در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید
یکی از فعالان حقوق کودک به صورت مستقل پنج سال است که در حوزه ازدواج کودکان در کرمانشاه و مناطق مرزی فعالیت میکند. او میخواهد در این گزارش با نام مستعار پریچهر خانجانی دانستههای خود را در اختیار ما قرار دهد.
پریچهر میگوید: من کلیپ را بدون وقفه از سهشنبهشب که به دستم رسید؛ تا چهارشنبه ساعت ۱۰ صبح تماشا کردم. واقعیت این است که اولین چیزی که در این کلیپ نظرم را جلب کرد، چهره سالم و بشاش زوجی بود که از کرده خود دلشاد بودند.
با نگاه همین زوج جوان، میتوان آنها را نقد کرد؛ افرادی شبیه بازیگران این کلیپ قطع به یقین از تغذیه کافی و بهاندازه بهرهمند هستند و خودشان تأکید میکنند که خانواده و همه برای این ازدواج پشت آنها بودهاند. احتمالا دخترخانم در همین دوران رکود اقتصادی جهیزیه ارزشمندی را به منزل همسر برده است. جناب آقای داماد که احتمالا در ۱۶ سالگی جایی مشغول به کار نبودهاند؛ بنابراین پدر ایشان تمکن مالی داشتند که بتوانند خرج عروسخانم و آقای داماد را بدهند.
چادری که سر بازیگر کلیپ است، جزء گرانترین چادرهای مرسوم است، جنس حریرالاسود این چادر گران به نظر میرسد و با احتساب همه اینها این زوج حداقل از خانواده متوسط رو به بالا محسوب میشوند که به امکانات، اطلاعات، پزشک و تغذیه کافی دسترسی دارند. او میافزاید:، اما از این طبقه چند دختر و پسر حاضر هستند در ۱۴سالگی ازدواج کنند؟
دختری که تمکن مالی دارد و پسری که هرچه میخواهد برایش فراهم است، کمتر اتفاق میافتد که دلش بخواهد زمانی که هنوز بچگی را تمام نکرده، وارد زندگی زناشویی بشود.
این زوج احتمالا تا همان ۱۳، ۱۴سالگی هرگز دست به سیاه و سفید نزدهاند و شاید یک سالی نامزد بودهاند و سپس به خانه بخت رفتهاند. با آرزوی خوشبختی برای این دوستان، من درباره بچههایی صحبت میکنم که، چون «نانخور» اضافه هستند، شوهر داده میشوند.
بچههایی که در هفته بهندرت دو وعده غذای گرم میخورند. بچههایی که تا همین ۱۳، ۱۴ سالگی هم بچگی نکردهاند و از دو، سهسالگی نیروی کار هستند و نانخور اضافه. بچههایی که از سوءتغذیه و فقر آهن رنج میبرند و هنگام زایمان از دست میروند. آنهایی که شوهر داده میشوند، بدون آنکه بلوغ جسمی و عادت ماهانهشان شروع شده باشد و در خانه همسر هم همان چیزی را از سر میگذرانند که در خانه پدر و مادر.
او میافزاید: این کلیپ میخواهد بگوید ازدواج افقهای جدیدی را به روی بازیگران کلیپ باز کرده؛ عشق، استقلال و تشکیل خانواده تنها بخشی از چیزی است که این زوج خوشبخت به دست آوردهاند؛ اما ما درباره گروهی صحبت میکنیم که بخش عمده ازدواج کودکان در میان آنها رخ میدهد و با حداقل امکانات، بدون تجربه جشن ازدواج با یکی از همبازیهای محلهشان ازدواج میکنند و باز هم مثل خانه پدر نهتنها چیزی برای خوردن ندارند؛ بلکه کار خانه و بچهداری نیز به آنها اضافه میشوند. آیا این دخترخانم و همسرش سری به این محلات زدهاند و گریههای مادر ۱۵ساله را دیدهاند که، چون بعد از بهدنیاآمدن بچهاش برای بچه اسباببازی آوردهاند، حسودی کرده و عروسکش را به بچهاش نمیدهد؟
خانجانی در پایان میافزاید: گوشی که نمیخواهد بشنود؛ حتی واقعیت را هم وارونه خواهد شنید. چه کسی به این عزیزان گفته حق ازدواج ندارید؟ این قانون تنها میخواست ازدواج بچههای زیر ۱۳ سال را ممنوع کنند که موفق نشد. از بخش عمدهای از مخالفان این قانون بپرسید که فرزندانشان چندسالگی ازدواج کردهاند. حاضرم شرط ببندم هیچکدام فرزندانشان را زیر ۱۸ سال به خانه بخت نفرستادهاند؛ با این توجیه که آنها دختر ندارند. من از رئیس سازمان فرهنگی-اجتماعی زنان میخواهم بپرسم اگر دختر داشت، حاضر بود او را ۱۰سالگی به خانه بخت بفرستد؟ از دوستان کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس هم این را میپرسم. اگر این زوج جوان خودشان خواستهاند ازدواج کنند، مطابق پیمایش ما در مشهد، کرمان و کرمانشاه فقط چهار درصد ازدواج کودکان با علاقه و میل باطنی انجام میشود.
بحث ما تنها زیر ۱۳ سال بود
در سالهای دورتر سن ازدواج در ایران شبیه به امروز نبود، مطابق ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی مصوب ۱۳۱۳، نکاح دختران قبل از رسیدن به ۱۵ سال تمام و نکاح پسران قبل از رسیدن به ۱۸ سال تمام ممنوع بود. اما با پیشنهاد مدعیالعموم میشد استثنائاتی قائل شد. در سال ۵۳ با تصویب قانون جدید حمایت از خانواده دوباره سن ازدواج تغییر کرد. در ماده ۲۳ این قانون آمده بود: «ازدواج زن قبل از رسیدن به ۱۸ سال تمام و مرد قبل از رسیدن به ۲۰ سال تمام ممنوع است. معذلک در مواردی که مصالحی اقتضا کند، استثنائا درمورد زنی که سن او از ۱۵ سال تمام کمتر نباشد و برای زندگی زناشویی استعداد جسمی و روانی داشته باشد، به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه شهرستان، ممکن است معافیت از شرط سن اعطا شود...».
با وجود شباهت این ماده با ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی از حیث اعطای معافیت از شرط سن و... تفاوتهایی داشت که مهمترین آن افزایش سن ازدواج بود. سن ازدواج در قانون حمایت از خانواده مصوب بهمن ۱۳۵۳ از ۱۵ سال تمام برای دختران و ۱۸ سال تمام برای پسران در قانون مدنی به ۱۸ سال تمام برای دختران و ۲۰ سال تمام برای پسران افزایش یافته بود، اما هنگام تجدیدنظر در قانون مدنی بعد از انقلاب در سال ۶۱، ماده ۱۰۴۱ پیشین قانون مدنی مغایر شرع تشخیص داده و به این شکل اصلاح شد: نکاح قبل از بلوغ ممنوع است و مطابق معنای فقهی بلوغ، بلوغ دختران ۹ سال و پسران ۱۵ سال اعلام شده است. سن قانونی ازدواج درحالحاضر در ایران ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران است. البته این سن نیز میتواند با تشخیص دادگاه و درخواست، ولی کودکان کمتر شود.
بیشتر تلاش نمایندگان مجلس بر این بود که حداقل بتوانند در هر شرایطی ازدواج زیر ۱۳ سال را برای دختران ممنوع کنند که هنوز موفق نشدهاند. مطابق ماده ۱۰۴۱ قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۴/۸/۱۳۷۰ و تبصره آن: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن، ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح».
طیبه سیاوشی در این باره میگوید: مخالفان این طرح به نوعی برداشتهای شخصی و تفسیر به رأی خود را بدون درنظرگرفتن مواردی که نمایندگان مجلس مطرح میکنند، مدام فریاد میزنند. آنها حتی به طرح مسئله هم توجه نکردهاند. تجربه موفق در ازدواج کودکان به این معنا نیست که همه مردم این تجربه موفق را دارند. در همایش کودکی و توسعه هم، چند خانم به ما مراجع کردند که ۱۲-۱۳ سالگی ازدواج کردهاند و افراد موفقی هستند و فوقلیسانس دارند و همسرانشان افراد با پرستیژ اجتماعی محسوب میشوند، اما همه اینها از یک مسئله ناراضی بودند و آن این بود که برایشان دردناک بود که مرحله کودکی را تجربه نکردهاند.
مسئله مطرحشده از جانب ما برای کودکان زیر ۱۳ سال بود و هنوز درباره زیر ۱۸ سال صحبت نکردهایم و ورود نمیکنیم. این دوستان نمیدانم چرا تأکید زیر ۱۳ سال نمایندگان مجلس را متوجه نمیشوند یا تعمدا میخواهند ما را به جایی وصل کنند. به نظرم ما میخواهیم مشکل این کودکان را حل کنیم و با وجود مخالفتهای عجیبوغریبی که با این طرح شد، دفاعیات جانانهای را هم از این طرح شاهد بودیم.
الان اگر از مخالفان این طرح سؤال کنید، آنها حاضر نیستند دختر ۱۳ یا ۱۴ ساله خود را وادار به ازدواج کنند و مسئله آنها صرفا مسائل و انگیزههای مذهبی برای وادارکردن کودکان به ازدواج نیست و بیشتر موارد سنت است که بر هر چیز غلبه میکند.
فعالان حقوق کودک معتقدند آمار بالای کودکانی که پیش از رسیدن به بلوغ فکری و ذهنی ازدواج میکنند، حکایت از گستره بالای این پدیده دارد و در آینده بر سلامت خانوادههای ایرانی تأثیر منفی خواهد گذاشت.
این فعالان بر مشخصشدن قطعی و قانونی سن ازدواج تأکید میکنند و معتقدند تا مشخصنشدن الزامات قانونی نمیتوان از این پدیده جلوگیری کرد. بر همین اساس آمارها نشان میدهند که در سال ۹۰، ۲۲۰ کودک؛ سال ۹۱، ۱۸۷ کودک؛ سال ۹۲، ۲۰۱ کودک؛ سال ۹۳، ۱۷۶ کودک و در سال ۹۴، ۱۷۹ کودک زیر ۱۰ سال تن به ازدواج دادهاند؛ این در حالی است که آمارهای رسمی فقط محدود به ازدواجهای ثبتشده در دفاتر رسمی است و چهبسا این تعداد به دلیل ثبتنشدن ازدواج کودکان بدون شناسنامه یا عدم ثبت رسمی و قانونی ازدواجهای چندهمسری تغییر یابد.