سعید فتحی روشن؛ از شعبده بازی در عصر جدید تا اجرای بازیمون
گفتگو با سعید فتحیروشن شعبدهبازی که حالا اجرای مسابقه «بازیمون» را برعهده دارد را از نظر می گذرانید.
سعید فتحی روشن ، شعبده باز معروف سال های اخیر و فردی که از وی به عنوان کریس آنجل ایران و ذهن خوان بزرگ یاد می کنند، یکی از ۵ فنیالیست برنامه استعداد یابی عصر جدید شبکه ۳ با مجری گری احسان علیخانی است. سعید فتحی روشن، شعبده باز قهاری است و توانست در چندین برنامه، با تکنیک های جذاب و مهارتی مثال زدنی، شگفتی ساز فصل اول مسابقه عصر جدید شود و نظر مثبت داوران و رای میلیونی مردمی را برای حضور در فینال، بدست آورد و در نهایت، رتبه چهارم را کسب کرد . در ادامه گفتگو با سعید فتحی روشن را می خوانید.
چطور شد اجرای این برنامه را برعهده گرفتید و گویا در اتاق فکر برنامه هم حضور دارید؟
واقعیت این است که من مجری «بازیمون» نیستم و به عنوان کسی که کار ذهنی انجام میدهد، گاهی هم با شرکتکنندهها صحبت میکنم و کمی به کار مجری نزدیک میشوم. اما قصدم این نیست که کار اجرا انجام بدهم. در این برنامه هم سعی کردم حضورم بهگونهای باشد که حتی در جایی که میخواهم راهنمایی برسانم هم با شعبده همراه باشد.
یعنی مدل خودتان و تخصصتان برنامه را اجرا میکنید.
بله و ورودم به اتاق فکر هم به این شکل بود که آقایان اختری و علیخانی ایدهای داشتند و اجرای آخر من در «عصر جدید» شبیه اتاق فرار بود. علاقهای هم خودم در این زمینه داشتم و اتاق فرار را هم پیگیری میکردم. به همین دلیل وارد اتاق فکر آنها شدم و در شکلگیری ایده با دوستان همکاری داشتم که به هر حال با تغییراتی همراه بود.
به هر حال تلویزیونی کردن یک بازی نیاز به تغییرات و فاکتورهایی دارد.
بله ایده اجرای میز شام «بازیمون» از اجرای آخر من در «عصر جدید» شکل گرفت.
شما از دوران نوجوانی وارد این عرصه شدید. چرا این قدر دیر خودتان را ثابت کردید؟ میتوان گفت زندگی شما به نوعی به دو دوره قبل و بعد از «عصر جدید» تبدیل شدهاست.
دقیقا. من از ۱۰، ۱۲ سالگی وارد این کار شدم. اتفاقا ویدئویی هم در فضای مجازی گذاشتم که حدود ۱۴ ساله بودم که در شبکه دو برنامه اجرا کردم. اما در «عصر جدید» همه امکانات در اختیار استعدادها قرار میگرفت تا بتوانند تواناییشان را نشان بدهند. به خاطر همین دیده شد؛ ضمن اینکه حضور آقایان حیایی و علیخانی باعث شد رنگ و بوی خاصی به برنامه داده شود. فکر میکنم هر کسی وارد «عصر جدید» شد توانست دیده شود.
نگاهی که در ایران به شعبده بازی وجود دارد را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا نگاه جدی به افرادی که توانایی و استعداد این کار را دارند، وجود دارد؟
- این نگاه باز هم برمیگردد به قبل و بعد از «عصر جدید». قبل از این برنامه خیلیها شناختی از این علم نداشتند و ارگانهای دولتی شاید شعبدهبازها را دعوت نمیکردند و دید مردم هم نسبت به این موضوع همان شعبدههای قدیمی بود که به چند مورد محدود میشد. اما بعد از «عصر جدید» دید همه عوض شد. من در قم هم که استان مذهبی است حتی در برنامهای شرکت کردم. شاید در گذشته مخالفتهایی در این زمینه بود، اما نگاهها کلا به شعبدهبازی عوض شد و به سمتی میرویم که ساماندهی انجام شود و علاقهمندان به شعبدهبازی بدانند کجا مراجعه کنند.
عدهای که شناختی از این کار ندارند یا به هر دلیلی آن را نفی میکنند، میگویند این چیزها سحر و جادو است. شما با چنین مواردی روبهرو شدهاید؟
بله. معمولا در مواجهه با این افراد دو مثال میزنم؛ یکی اینکه اگر ۵۰ یا صد سال قبل درباره عمل قلب باز صحبت میکردند، قطعا همه میگفتند معجزه است. اما الان علم پیشرفت کرده. در شعبده هم همینگونه است. زمانی شعبدهبازی با خرگوش و کبوتر بود، اما الان پیشرفت کرده. تنها تفاوتش این است که دستاوردهای علمی را در اخبار اعلام میکنند، اما شعبدهبازها با دستاوردهایشان روی صحنه مردم را شگفتزده میکنند. نکته بعد اینکه اگر سحر و جادو بلد بودیم که این همه خودمان را به این در و آن در نمیزدیم تا در «عصر جدید» معرفی شویم.
نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این که چرا شعبدههایی که در برنامه انجام میدهید به گونهای نیست که مخاطب را شگفتزده و میخکوب کند؟
در ابتدا باید بگویم که «بازیمون» تجربه اول و نویی بود که در این زمینه در تلویزیون اتفاق میافتاد و ما پیش از این هیچ نمونه داخلی نداشتیم و کسی در این باره چیزی نمیدانست. البته چند نمونه خارجی داشتیم که اصلا قابل مقایسه نیست و قابلیت ایرانیزه شدن را هم نداشت و اینکه برنامه احتیاج داشت چند قسمت از آن پخش شود، چون تمرکز کلی برنامه روی ساختار چند قسمت اول برنامه بود. اما در قسمتهای بعد سعی کردیم منتالها و شعبدهها عجیبتر باشد. نکته دیگر درباره متن بود که من در «عصرجدید» متنها را خودم مینوشتم. اما اینجا متن اصلا سازگاری با ذهنخوانیهای من نداشت. حتی بچههایی که در «عصر جدید» استندآپ میکردند هم در این برنامه نتوانستند از همه ظرفیتهایشان استفاده کنند. البته جلساتی داشتیم درباره اینکه متنها کمی قویتر شود و در خدمت تواناییها باشد.
تا امروز شعبدهای دیدهاید که خودتان را شگفت زده کند و نتوانید سر از کارش دربیاورید؟
بله در شاخه منتال من کاری را در یک برنامه استعدادیابی دیدم که خیلی متعجب شدم. کسی که اجرا کننده بود از داورها خواست خاطرهای تعریف کنند که با کسی قرار ملاقات دارند و نوع پیشگویی که انجام داد، هیچ راهی برای کشف آن پیدا نکردم.
با توجه به شناختی که از این کار دارید، فکر میکنید دلیل خاصبودن دیوید کاپرفیلد چیست؟
فکر میکنم به این خاطر است که با کارهای بزرگ شروع کرد و مردم هم با او از زمان «دیدنیها» آشنا شدند و اینکه سعی کرد خودش را حفظ کند. چون هر کسی در هر جایگاهی که مردم او را میشناسند، باید معیارهایی را رعایت کند. دیوید کاپرفیلد هم این کار را کرد.
گویا با او در تماس هم هستید؟
بله. اتفاقا کار «عصر جدید» من را هم دید و خوشش آمد. برای من هم در فضای مجازی کامنت گذاشت و پستهای این برنامه را لایک کرد.
فکر میکنید روزی به شما بگویند دیوید کاپرفیلد ایران هستید؟
من که خیلی دوست دارم مثل او باشم. اما معیارهایش خیلی متفاوت است. ما در فوتبال هم بازیکنهای خوبی داریم که هیچ وقت دیوید بکام نمیشوند. به شرایط کلی که در ایران وجود دارد، برمیگردد. اما خوشبختانه در ایران خیلی شناخته شدم. یکی دو جا هم دیدم که از این عنوان برای من استفاده کردند.
تاکنون نقدی به برنامه هم شنیدهاید؟
تا جایی که من در جریان هستم مردم راضی بودند. اما نکته جالب اینکه عدهای کاملا راضی بودند و عدهای هم دوست نداشتند. چون متوجه نشده بودند و نمیدانستند ما چه کاری در برنامه انجام میدهیم. چون متوجه بازی نشده بودند و ذهنیت این مسابقه را نداشتند. البته در تلاشیم آن بخش از مخاطبان را هم همراه کنیم. البته در قسمتهای بعد سعی کردهایم معماها را واضحتر و روشنتر مطرح کنیم.
ممکن است عدهای با دیدن کارهای شما به شعبده بازی علاقهمند شده باشند. شما توصیهای برای آنها دارید و اینکه باید از کجا شروع کرد؟
خیلی بستگی به خودشان دارد و به نظرم باید شعبده را به عنوان شغل دوم خود انتخاب کنند. اما اینکه از کجا شروع کنند من در برخی پاساژها و مراکز خرید دیدهام که مکانی را برای آموزش شعبده دایر کردهاند. در اینترنت هم آموزشهای ساده شعبده وجود دارد. اما متاسفانه در ایران مجموعه خاصی وجود ندارد که علاقهمندان به آن مراجعه کنند.
چطور شد اجرای این برنامه را برعهده گرفتید و گویا در اتاق فکر برنامه هم حضور دارید؟
واقعیت این است که من مجری «بازیمون» نیستم و به عنوان کسی که کار ذهنی انجام میدهد، گاهی هم با شرکتکنندهها صحبت میکنم و کمی به کار مجری نزدیک میشوم. اما قصدم این نیست که کار اجرا انجام بدهم. در این برنامه هم سعی کردم حضورم بهگونهای باشد که حتی در جایی که میخواهم راهنمایی برسانم هم با شعبده همراه باشد.
یعنی مدل خودتان و تخصصتان برنامه را اجرا میکنید.
بله و ورودم به اتاق فکر هم به این شکل بود که آقایان اختری و علیخانی ایدهای داشتند و اجرای آخر من در «عصر جدید» شبیه اتاق فرار بود. علاقهای هم خودم در این زمینه داشتم و اتاق فرار را هم پیگیری میکردم. به همین دلیل وارد اتاق فکر آنها شدم و در شکلگیری ایده با دوستان همکاری داشتم که به هر حال با تغییراتی همراه بود.
به هر حال تلویزیونی کردن یک بازی نیاز به تغییرات و فاکتورهایی دارد.
بله ایده اجرای میز شام «بازیمون» از اجرای آخر من در «عصر جدید» شکل گرفت.
شما از دوران نوجوانی وارد این عرصه شدید. چرا این قدر دیر خودتان را ثابت کردید؟ میتوان گفت زندگی شما به نوعی به دو دوره قبل و بعد از «عصر جدید» تبدیل شدهاست.
دقیقا. من از ۱۰، ۱۲ سالگی وارد این کار شدم. اتفاقا ویدئویی هم در فضای مجازی گذاشتم که حدود ۱۴ ساله بودم که در شبکه دو برنامه اجرا کردم. اما در «عصر جدید» همه امکانات در اختیار استعدادها قرار میگرفت تا بتوانند تواناییشان را نشان بدهند. به خاطر همین دیده شد؛ ضمن اینکه حضور آقایان حیایی و علیخانی باعث شد رنگ و بوی خاصی به برنامه داده شود. فکر میکنم هر کسی وارد «عصر جدید» شد توانست دیده شود.
نگاهی که در ایران به شعبده بازی وجود دارد را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا نگاه جدی به افرادی که توانایی و استعداد این کار را دارند، وجود دارد؟
- این نگاه باز هم برمیگردد به قبل و بعد از «عصر جدید». قبل از این برنامه خیلیها شناختی از این علم نداشتند و ارگانهای دولتی شاید شعبدهبازها را دعوت نمیکردند و دید مردم هم نسبت به این موضوع همان شعبدههای قدیمی بود که به چند مورد محدود میشد. اما بعد از «عصر جدید» دید همه عوض شد. من در قم هم که استان مذهبی است حتی در برنامهای شرکت کردم. شاید در گذشته مخالفتهایی در این زمینه بود، اما نگاهها کلا به شعبدهبازی عوض شد و به سمتی میرویم که ساماندهی انجام شود و علاقهمندان به شعبدهبازی بدانند کجا مراجعه کنند.
عدهای که شناختی از این کار ندارند یا به هر دلیلی آن را نفی میکنند، میگویند این چیزها سحر و جادو است. شما با چنین مواردی روبهرو شدهاید؟
بله. معمولا در مواجهه با این افراد دو مثال میزنم؛ یکی اینکه اگر ۵۰ یا صد سال قبل درباره عمل قلب باز صحبت میکردند، قطعا همه میگفتند معجزه است. اما الان علم پیشرفت کرده. در شعبده هم همینگونه است. زمانی شعبدهبازی با خرگوش و کبوتر بود، اما الان پیشرفت کرده. تنها تفاوتش این است که دستاوردهای علمی را در اخبار اعلام میکنند، اما شعبدهبازها با دستاوردهایشان روی صحنه مردم را شگفتزده میکنند. نکته بعد اینکه اگر سحر و جادو بلد بودیم که این همه خودمان را به این در و آن در نمیزدیم تا در «عصر جدید» معرفی شویم.
نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این که چرا شعبدههایی که در برنامه انجام میدهید به گونهای نیست که مخاطب را شگفتزده و میخکوب کند؟
در ابتدا باید بگویم که «بازیمون» تجربه اول و نویی بود که در این زمینه در تلویزیون اتفاق میافتاد و ما پیش از این هیچ نمونه داخلی نداشتیم و کسی در این باره چیزی نمیدانست. البته چند نمونه خارجی داشتیم که اصلا قابل مقایسه نیست و قابلیت ایرانیزه شدن را هم نداشت و اینکه برنامه احتیاج داشت چند قسمت از آن پخش شود، چون تمرکز کلی برنامه روی ساختار چند قسمت اول برنامه بود. اما در قسمتهای بعد سعی کردیم منتالها و شعبدهها عجیبتر باشد. نکته دیگر درباره متن بود که من در «عصرجدید» متنها را خودم مینوشتم. اما اینجا متن اصلا سازگاری با ذهنخوانیهای من نداشت. حتی بچههایی که در «عصر جدید» استندآپ میکردند هم در این برنامه نتوانستند از همه ظرفیتهایشان استفاده کنند. البته جلساتی داشتیم درباره اینکه متنها کمی قویتر شود و در خدمت تواناییها باشد.
تا امروز شعبدهای دیدهاید که خودتان را شگفت زده کند و نتوانید سر از کارش دربیاورید؟
بله در شاخه منتال من کاری را در یک برنامه استعدادیابی دیدم که خیلی متعجب شدم. کسی که اجرا کننده بود از داورها خواست خاطرهای تعریف کنند که با کسی قرار ملاقات دارند و نوع پیشگویی که انجام داد، هیچ راهی برای کشف آن پیدا نکردم.
با توجه به شناختی که از این کار دارید، فکر میکنید دلیل خاصبودن دیوید کاپرفیلد چیست؟
فکر میکنم به این خاطر است که با کارهای بزرگ شروع کرد و مردم هم با او از زمان «دیدنیها» آشنا شدند و اینکه سعی کرد خودش را حفظ کند. چون هر کسی در هر جایگاهی که مردم او را میشناسند، باید معیارهایی را رعایت کند. دیوید کاپرفیلد هم این کار را کرد.
گویا با او در تماس هم هستید؟
بله. اتفاقا کار «عصر جدید» من را هم دید و خوشش آمد. برای من هم در فضای مجازی کامنت گذاشت و پستهای این برنامه را لایک کرد.
فکر میکنید روزی به شما بگویند دیوید کاپرفیلد ایران هستید؟
من که خیلی دوست دارم مثل او باشم. اما معیارهایش خیلی متفاوت است. ما در فوتبال هم بازیکنهای خوبی داریم که هیچ وقت دیوید بکام نمیشوند. به شرایط کلی که در ایران وجود دارد، برمیگردد. اما خوشبختانه در ایران خیلی شناخته شدم. یکی دو جا هم دیدم که از این عنوان برای من استفاده کردند.
تاکنون نقدی به برنامه هم شنیدهاید؟
تا جایی که من در جریان هستم مردم راضی بودند. اما نکته جالب اینکه عدهای کاملا راضی بودند و عدهای هم دوست نداشتند. چون متوجه نشده بودند و نمیدانستند ما چه کاری در برنامه انجام میدهیم. چون متوجه بازی نشده بودند و ذهنیت این مسابقه را نداشتند. البته در تلاشیم آن بخش از مخاطبان را هم همراه کنیم. البته در قسمتهای بعد سعی کردهایم معماها را واضحتر و روشنتر مطرح کنیم.
ممکن است عدهای با دیدن کارهای شما به شعبده بازی علاقهمند شده باشند. شما توصیهای برای آنها دارید و اینکه باید از کجا شروع کرد؟
خیلی بستگی به خودشان دارد و به نظرم باید شعبده را به عنوان شغل دوم خود انتخاب کنند. اما اینکه از کجا شروع کنند من در برخی پاساژها و مراکز خرید دیدهام که مکانی را برای آموزش شعبده دایر کردهاند. در اینترنت هم آموزشهای ساده شعبده وجود دارد. اما متاسفانه در ایران مجموعه خاصی وجود ندارد که علاقهمندان به آن مراجعه کنند.