جهانبخش: می‌خواهم در لیگ‌برتر بمانم
گفتگو با علیرضا جهانبخش درباره شرایط این روزهایش در برایتون را از نظر می‌گذرانید.
علیرضا جهانبخش یکی از بدشانس‌ترین بازیکنان برایتون در سه فصل گذشته بوده است. او مصدومیت‌های زیادی داشته و در جایی که توقع می‌رفته، بازی نکرده است. شرایط جهانبخش حالا کاملا خوب است و امید زیادی دارد در باکس بازی‌های کریسمس بتواند برای برایتون بازی کند و مثمرثمر باشد.
ماندنی هستم
من در برایتون ماندنی هستم و قرار نیست جایی بروم. هر روز هم شکر خدا شرایطم بهتر می‌شود. شایعات همیشه درباره من بوده، ولی به آن‌ها توجهی نمی‌کنم. به زودی کریسمس از راه می‌رسد. لیگ‌برتر تعطیل نمی‌شود و ما بازی‌های فشرده‌ای خواهیم داشت. خیلی به آن زمان امیدوار هستم که بتوانم بیشتر بازی کنم و خودم را نشان دهم. حس بسیار خوبی در برایتون دارم و امیدوارم همه چیز بهتر و بهتر شود.
پیگیر اخبار سیاسی!
راستش را بگویم من خیلی پیگیر اخبار سیاسی هستم. نه این‌که به سیاست علاقه داشته باشم، نه. بلکه بیشتر برایم جالب است اخبار را بدانم و بفهمم چه اتفاقاتی افتاده است. دوست دارم بدانم در دنیا چه خبر است. من بیشتر از شبکه‌های مجازی برای پیگیری خبر‌ها و مسائل مهم استفاده می‌کنم.
گریه کردم
برای من زیاد اتفاق افتاده که نا‌امید شوم و دوباره بجنگم تا بلند شوم. مثلا یادم هست وقتی ۱۵ساله بود و در داماش بازی می‌کردم یک بار برای تیم بزرگسالان باشگاه بازی کردم و مصدوم شدم. وقتی به تمرین تیم جوانان برگشتم مربی به من گفت همین الان برگرد به خانه‌ات. اشکم در آمد. می‌دانستم اگر بروم مسیرم در فوتبال طولانی‌تر می‌شود. به مربی گفتم می‌خواهم جبران کنم. خدا را شکر جبران هم کردم. کلا از این دست اتفاقات زیاد برای من افتاده. نمونه‌اش همین فصل قبل برایتون. حقم بود بازی کنم، ولی این اتفاق نمی‌افتاد. گفتم من اینقدر سختی نکشیدم که چنین مسائلی روی کارم اثر بگذارد. هر روز تلاشم را بیشتر و سعی کردم ناملایمات و چیز‌های منفی را کنار بگذارم. عادت دارم اینقدر به در بسته بکوبم تا آخر سر باز شود.
مثل کارمند در برایتون
ما در برایتون مثل کارمند هستیم. من هر شب بین ساعت ۳۰/۱۰ تا ۳۰/۱۱ می‌خوابم. هر روز ساعت ۳۰/۸ از خواب بیدار می‌شوم. بعد به باشگاه می‌روم. ساعت ۱۲ تا یک وقت ناهار ماست و ساعت ۳۰/۳ هم از باشگاه بیرون می‌آیم و به خانه برمی‌گردم.
اثرگذاری فوتبال
به نظر من هیچ چیز در جهان به اندازه فوتبال روی شادی و حالات روحی مردم اثرگذار نیست. شما جام‌جهانی قبلی را به یاد بیاورید. در فوتبال ما اتفاقات زیادی افتاده که تاثیر مثبتی روی جامعه و مردم داشته است.
بزرگترین رویای ورزشی
من رویای زیادی در سر دارم. بزرگترین رویای ورزشی من این است که بتوانم در بالاترین سطح لیگ‌برتر انگلیس بازی کنم. در واقع این قدم بعدی من است. می‌خواهم در انگلیس بمانم، ولی همانطور که می‌دانید آینده قابل پیش‌بینی نیست.
مهدوی‌کیا و بقیه
اسطوره دوران کودکی من پدر و مادرم بودند که همیشه در زندگی‌ام اثر داشته‌اند. همیشه آن‌ها می‌گویند درخت هر چه پربارتر، افتاده‌تر. من واقعا سعی کردم این را در زندگی رعایت کنم. از نظر فوتبالی هم آقای مهدی مهدوی‌کیا همیشه الگوی من بود. علی دایی، هاشمیان، کریمی و... همه از جمله کسانی بودم که سعی کردم از هر کدام چیزی یاد بگیرم.
فقط بکام
راستش را بگویم من زیاد به بازیکنان انگلیسی علاقه ندارم. دیوید بکام تنها بازیکنی بود که او را دوست داشتم. قبل و بعد از بکام هیچ بازیکن انگلیسی را دوست ندارم.
ماندنی هستم
من در برایتون ماندنی هستم و قرار نیست جایی بروم. هر روز هم شکر خدا شرایطم بهتر می‌شود. شایعات همیشه درباره من بوده، ولی به آن‌ها توجهی نمی‌کنم. به زودی کریسمس از راه می‌رسد. لیگ‌برتر تعطیل نمی‌شود و ما بازی‌های فشرده‌ای خواهیم داشت. خیلی به آن زمان امیدوار هستم که بتوانم بیشتر بازی کنم و خودم را نشان دهم. حس بسیار خوبی در برایتون دارم و امیدوارم همه چیز بهتر و بهتر شود.
پیگیر اخبار سیاسی!
راستش را بگویم من خیلی پیگیر اخبار سیاسی هستم. نه این‌که به سیاست علاقه داشته باشم، نه. بلکه بیشتر برایم جالب است اخبار را بدانم و بفهمم چه اتفاقاتی افتاده است. دوست دارم بدانم در دنیا چه خبر است. من بیشتر از شبکه‌های مجازی برای پیگیری خبر‌ها و مسائل مهم استفاده می‌کنم.
گریه کردم
برای من زیاد اتفاق افتاده که نا‌امید شوم و دوباره بجنگم تا بلند شوم. مثلا یادم هست وقتی ۱۵ساله بود و در داماش بازی می‌کردم یک بار برای تیم بزرگسالان باشگاه بازی کردم و مصدوم شدم. وقتی به تمرین تیم جوانان برگشتم مربی به من گفت همین الان برگرد به خانه‌ات. اشکم در آمد. می‌دانستم اگر بروم مسیرم در فوتبال طولانی‌تر می‌شود. به مربی گفتم می‌خواهم جبران کنم. خدا را شکر جبران هم کردم. کلا از این دست اتفاقات زیاد برای من افتاده. نمونه‌اش همین فصل قبل برایتون. حقم بود بازی کنم، ولی این اتفاق نمی‌افتاد. گفتم من اینقدر سختی نکشیدم که چنین مسائلی روی کارم اثر بگذارد. هر روز تلاشم را بیشتر و سعی کردم ناملایمات و چیز‌های منفی را کنار بگذارم. عادت دارم اینقدر به در بسته بکوبم تا آخر سر باز شود.
مثل کارمند در برایتون
ما در برایتون مثل کارمند هستیم. من هر شب بین ساعت ۳۰/۱۰ تا ۳۰/۱۱ می‌خوابم. هر روز ساعت ۳۰/۸ از خواب بیدار می‌شوم. بعد به باشگاه می‌روم. ساعت ۱۲ تا یک وقت ناهار ماست و ساعت ۳۰/۳ هم از باشگاه بیرون می‌آیم و به خانه برمی‌گردم.
اثرگذاری فوتبال
به نظر من هیچ چیز در جهان به اندازه فوتبال روی شادی و حالات روحی مردم اثرگذار نیست. شما جام‌جهانی قبلی را به یاد بیاورید. در فوتبال ما اتفاقات زیادی افتاده که تاثیر مثبتی روی جامعه و مردم داشته است.
بزرگترین رویای ورزشی
من رویای زیادی در سر دارم. بزرگترین رویای ورزشی من این است که بتوانم در بالاترین سطح لیگ‌برتر انگلیس بازی کنم. در واقع این قدم بعدی من است. می‌خواهم در انگلیس بمانم، ولی همانطور که می‌دانید آینده قابل پیش‌بینی نیست.
مهدوی‌کیا و بقیه
اسطوره دوران کودکی من پدر و مادرم بودند که همیشه در زندگی‌ام اثر داشته‌اند. همیشه آن‌ها می‌گویند درخت هر چه پربارتر، افتاده‌تر. من واقعا سعی کردم این را در زندگی رعایت کنم. از نظر فوتبالی هم آقای مهدی مهدوی‌کیا همیشه الگوی من بود. علی دایی، هاشمیان، کریمی و... همه از جمله کسانی بودم که سعی کردم از هر کدام چیزی یاد بگیرم.
فقط بکام
راستش را بگویم من زیاد به بازیکنان انگلیسی علاقه ندارم. دیوید بکام تنها بازیکنی بود که او را دوست داشتم. قبل و بعد از بکام هیچ بازیکن انگلیسی را دوست ندارم.