۲۴ سال توفانی آقای ۲۵

مرگ در ۴۵ سالگی پایانی توفانی برای بازیکن چپ‌پایی بود که در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود توفان‌های زیادی را از سر گذراند. کرونا و جوانمرگی واپسین‌شان بودند.

پاییز ۱۳۷۵ خورشیدی است. رستاخیز فوتبال ملی ایران. شاگردان محمد مایلی‌کهن نسلی تازه‌اند برای فوتبال ایران؛ نسلی درخشان و خاطره‌ساز برای فوتبال ایران و حتی قاره کهن. آن روزها نه از شین‌جی کاگاوای ژاپنی خبری بود و نه از جی سونگ پارک کره‌ای.
امارات متحده عربی میزبان جام ملت‌های آسیاست و ایران در دور گروهی با عراق و تایلند و عربستان همگروه. تیم ملی در بازی‌های انتخابی پوست‌انداخته است. محمد مایلی‌کهن با دستیارانش مجید جهان‍پور و ناصر فریادشیران هدایت تیم ملی را بر عهده گرفته‌اند؛ آن هم درست پس از چند سال ناکامی پیاپی و تلخ. تیم ملی ایران اگرچه با علی پروین در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۰ پکن قهرمان آسیا شد ولی آن قهرمانی آغاز افولش بود. نخست در جام ملت‌های آسیا در ژاپن ناکام بود و بعد در انتخابی جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا راه به جایی نبرد. این دو شکست بزرگ، به‌ویژه شکست در راه جام جهانی، دوران تازه‌ای را در فوتبال ایران رقم زد. علی پروین برای چند سال از فوتبال کنار رفت و سر و کله مربیان کروات‌ در فوتبال ایران پیدا شد.
امیر عابدینی، ریاست وقت فدراسیون فوتبال، بعد از علی پروین تیم ملی را به استانکوی فقید سپرد ولی او در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۴ هم نتوانست کار خاصی را صورت دهد؛ همان رقابت‌هایی که دروازه‌بان بحرین در برخورد با علی دایی، طحال شهریار فوتبال ایران را پاره و او را برای چند ماه خانه‌نشین کرد.
عابدینی از فدراسیون فوتبال رفت و استانکو هم از تیم ملی. این دو در پرسپولیس دوباره به هم رسیدند. مربی کروات بر خلاف تیم ملی در جمع سرخ‍‍‍‍‍پوشان کارنامه‌ای درخشان بر جا گذاشت. استانکو که جایگزین یورگن گده شده بود، در سال نخست حضورش در نیمکت سرخ‍پوشان جوانان زیادی را روانه میدان کرد؛ جوانانی که تاریخ‌ساز شدند؛ از جمله مهدی مهدوی‌کیا و مهرداد میناوند.
هدایت تیم ملی به محمد مایلی‌کهن سپرده شد. انتخابی جام ملت‌های آسیا چالش نخست بود. گمانه‌زنی‌ها در مورد انتخاب سرمربی تیم ملی حول نام‌هایی چون ناصر حجازی، فیروز کریمی، محمود یاوری و چند مربی سرشناس خارجی می‌گشت اما مایلی‌کهن و دیگر دستیار تیم ملی جوانان، مجید جهانپور، به عنوان مربیان تیم ملی معرفی شدند. مایلی‌کهن پیش از آن سابقه سرمربی‌گری در هیچ تیم باشگاهی یا ملی را نداشت و همین صدای منتقدان را درآورده بود. عمان در نهایت موانع بلندی از کار درنیامد و تیم ملی با نمایش‌هایی قابل قبول راهی بازی‌ها در امارات شد.
بازی اول در جام ملت‌ها کاملا ناامیدکننده از آب درآمد. عراق حریف سرسختی بود و تیم ملی را ۲ بر یک شکست داد. بازی با تایلند اما داستان دیگری داشت و نقطه عطفی در تاریخ این تیم و البته سرنوشت بسیاری از بازیکنان شد. تیم ملی حریف را ۳ بر یک شکست داد. نعیم سعداوی، مهرداد میناوند و علی دایی گلزنان ایران در آن بازی بودند؛ مسابقه‌ای که موتور تیم ملی را روشن کرد. برد ۳ بر صفر عربستان و شکست تاریخی ۶ بر ۲ کره‌جنوبی در ادامه همان رقابت‌ها به ثبت و ثمر رسید. مانع قهرمانی تیم ملی نه حریفان که داور مصری دیدار نیمه‌نهایی برابر عربستان بود. سوت‌های او در نهایت باعث شد تا مردان نلو وینگادا راهی فینال شوند و تیم ملی به مصاف کویت برود و باز هم عنوان تکراری سوم آسیا را همانند سال ۱۹۸۸ تکرار کند ولی این تازه آغاز کار بود.
به ۱۸ آذر ۱۳۷۵ برگردیم؛ به بازی ایران و تایلند. مایلی‌کهن که بازی اول را به عراق باخته بود در بازی دوم ترکیب تیم ملی را زیر و رو کرد. او مجتبی محرمی، نعیم سعداوی و مهرداد میناوند را جایگزین اکبر یوسفی، سیروس دین‌محمدی و مهدی مهدوی‌کیا کرده بود. محرمی رهبر تیم در زمین شد و سعداوی و میناوند با گل‌هایشان زمینه‌ساز پیروزی شدند. این آغاز راه مهرداد میناوند در تیم ملی بود؛ راهی که در ادامه او را به جام جهانی، فوتبال اروپا، قهرمانی اتریش و لیگ قهرمانان اروپا رساند. مهرداد میناوند و بازیکنان هم‌نسل او روزهایی درخشان را برای فوتبال ایران رقم زدند. بازی در سطح اول فوتبال باشگاهی اروپا برابر منچستریونایتد سرآلکس فرگوسن و یوونتوس تورین با ستارگانی همچون دیوید بکام، پل اسکولز، رایان گیگز، بوفون، دل‌پیه‌رو، زیدان و ... یا حضور در «بازی قرن» برابر آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه که نخستین برد تاریخ تیم ملی در جام‌های جهانی هم بود به دست همین نسل رقم خورد؛ نسلی که پس از ۲۰ سال توانسته بودند تیم ملی را به جام جهانی برسانند.
از آن پاییز ۲۴ سال گذشته و حال مهرداد میناوند نخستین بازیکن «فقید» آن تیم خاطره‌ساز لقب گرفته است. کرونا در یک سال گذشته قربانیان زیادی را به بار آورده که یکی از آنها بازیکن سال‌های پیش تیم ملی ایران و پرسپولیس است؛ بازیکنی که در ۲۰ سالگی ستاره شد و در ۳۰ سالگی کفش‌هایش را آویخت. او که از پاس تهران به فوتبال ایران معرفی شد، در ایران برای پرسپولیس با شماره ۲۵ معروفش، سپاهان و راه ‌آهن پا به توپ شد ولی اوج فوتبالش را در اتریش و با پیراهن اشتورم‌گراتس سپری کرد. مرگ در ۴۵ سالگی پایانی توفانی برای بازیکن چپ‌پایی بود که در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود توفان‌های زیادی را از سر گذراند. کرونا و جوانمرگی واپسین‌شان بودند.

ارسال نظر