انتقادات تند حدادعادل از محمود احمدینژاد
عضو مجمع تشخیص گفت: از اسفند ۵۷ تا کنون فعالیتهای مختلفی داشته و در سطح معاونت وزیر هم بودم. در این ۴۲ سال فعالیت، به این جمع بندی رسیدم که مهمترین نیاز ما برای اداره کشور مدیریت است.
غلامعلی حداد عادل عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در دوازدهمین نشست، همایش نظام مسائل کشور با محوریت سیاستگذاری، تقنین و اجرا با اشاره به سابقه فعالیتش، گفت: از اسفند ۵۷ تا کنون فعالیتهای مختلفی داشته و در سطح معاونت وزیر هم بودم. در این ۴۲ سال فعالیت، به این جمع بندی رسیدم که مهمترین نیاز ما برای اداره کشور مدیریت است.
حداد عادل تاکید کرد: همه چیز باشد و مدیریت نباشد، همهچیز بیفایده است. پول، نیروی انسانی و منابع طبیعی در فقدان مدیریت به هدر خواهد رفت.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در تبیین اهمیت مسئله مدیریت، اظهار کرد: مسئله مدیریت در اداره کشور بسیار حیاتی است. این مسئله جنبه دانشگاهی ندارد و حاصل سالها تجربه است. ممکن است کسانی بگویند این حاصل تجربه نیست؛ اما شنیدن تجربه کسانی که عمری را در ادارات و جلسات مختلف گذرانده اند خالی از لطف نیست.
حداد عادل با اشاره به فقدان راهکارهای عملی برای اجرای سیاستهای کلی، گفت: بنده بیش از ۱۳ سال در اموزش و پرورش و در معاونت بودم، به استانها میرفتم و فعالیت داشتم. نکتهای که در من تکان ایجاد کرد این بود که در آموزش و پرورش یک سلسله مباحثی را مطرح میکنیم و به درودیوار می زنیم؛ مثلاً درباره پاکی، صداقت، کمک به دیگران، احادیت و آیات قرآن مینویسیم، اما آن چیزی که مغفول است راهکارهای عملی برای محقق کردن این شعارهاست.
وی ادامه داد: مثلاً ما اصرار داشتیم بر پاکی و صداقت، مربی پرورشی و معلم از بچهها میخواست حدیثی را حفظ کنند که راستگویی خوب است؛ اما کسی به آن معلم یاد نداد که چه کند تا بچهای دروغ نگوید یا اگر کسی در کلاس دزدی کرد، معلم باید چه کند. برخوردها در سطح پایین بود.
راهکارهای عملی برای محقق کردن شعارها مغفول مانده است
حداد عادل در بیان عدم توجه دستگاهها به سیاستهای کلی تصویب شده، اظهار کرد: من هم در مجمع و هم در مجلس شورای اسلامی بودهام. وقتی در مجلس درباره موضوعی بحث میشود اینگونه نیست که سیاستهای کلی را پیشروی خود بگذارند و بر اساس آن کار کنند. من لمس کردم که هر قانون و مصوبه ملی وقتی میخواهد به عمل منتهی شود، گویی پلی که مابین عمل و حرف باید باشد احداث نشده است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در تشریح پیامدهای شکاف میان حرف و عمل بیان کرد: احساس من این است که تا وقتی به خلأ و شکاف بین کلیات و جزئیات، نظر و عمل، آرمان و واقعیت توجه نکنیم و التیام ندهیم، این خلأ بزرگ در سیاست و مدیریت کشور حس خواهد شد.
وی افزود: در هنگام تصمیم کلی باید ببینیم برای اجرایی شدن چه باید رخ بدهد و انجام شود.
حدادعادل با بیان اینکه اکنون سیاستهای کلی تصویب و ابلاغ میشود؛ اما مثلاً وزرا با ذهن خودشان و بدون توجه به سیاستها کار میکنند، گفت: یک همفکری و همزبانی با مردم و سیاست مداران وجود ندارد. حتی اگر حسن نیت هم داشته باشند، بدون نگاه به گذشته و اسناد بالادستی به کار خودشان ادامه میدهند.
اجرای سیاستهای کلی نظام بسیار مهم است
عضو مجمع تشخیص، موضوع عدم توجه به سیاستهای کلی نظام و اجرای آنها را بسیار مهم دانست و گفت: اطمینان دارم که در درسهای مدیریت کتابها و دستورالعملهای بسیاری برای چگونگی برگزاری یک جلسه وجود دارد. سالهاست که ما از جلسهای به جلسه دیگر میرویم و در این ۴۲ سال چند نکته ساده و مفید در اداره جلسه آموختهام.
وی پیدا کردن اشتراک ذهنی از موضوع، بین برگزارکنندگان و حاضران را گام نخست اداره جلسه دانست و گفت: یکی از کارهایی که باید در جلسه انجام دهید این است که موضوع مورد بحث را برای افراد و حضار جلسه به شکل ساده ای توضیح دهید تا بتوانند تصویری از جلسه داشته باشند. نباید تصور کنیم همه آنچه در ذهن ماست در ذهن مخاطب هم وجود دارد.
حدادعادل با بیان خاطرهای از سال ۶۴ که در آموزش و پرورش بود، یادآور شد: مرد متدینی به اصرار میخواست تا آییننامه ای انضباطی تعیین شود برای دستگاهها که اگر کسی حجاب را رعایت نکرد با آن برخورد شود و تنبیه شود.
عضو مجمع تشخیص افزود: او تصورش این بود که اگر سلسله مجازاتهایی تعیین شود و به جد پیگیری شود، مشکلات حل میشود. در چند جلسه برنامههای خودش را توضیح داد. من یک سوالی از آن شخص کردم که اگر ما این برنامهها را انجام دادیم چند سال طول میکشد تا به اهداف شما برسیم؟ از آنجا که آدم منصفی بود، به فکر فرو رفت و نمیدانست بگوید ۶ ماه یا ۲ سال، چون باید دلیل میآورد و دیگر آن بحث تمام شد.
وی گفت: بنده خواستم ثابت کنم که نباید فقط به مسائل کلی فکر کرد، باید به مشکلات هم فکر شود و راه حل ارائه شود. اگر کسی باشد که مادر و مادربزرگش بیحجاب بودهاند، خیلی طول میکشد تا به باور حجاب برسد.
حداداعادل با اشاره به بعضی مقالاتی که استادان مدیریت و سیاسی نوشتهاند، خاطرنشان کرد: در کتابها و مقالات آمده که الگوهایی که خیلی پایه هستند ممکن است ارزشهایشان محور باشد. یعنی ارزشپایه باشند، یک دسته الگوها هدف پایه هستند.
روشمند بودن خصوصیت الگوی راهبردپایه است
وی یک نوعی از الگوهای دیگر را راهبردپایه دانست و گفت: این نوع، هم شامل ارزش، هدف و هم منابع میشود و فرقش این است که روشهای اجرایی آن الگو را هم به ما میدهد، به ازای هر هدفی، روشی خاص میدهد و زمانبندی میکند. این روشمند بودن خصوصیت الگوی راهبردپایه است.
عضو تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: دو مثال در جامعه مطرح شده که یکی در اواخر دوران احمدینژاد، بحث هدفمندی یارانهها است. او آمد و گفت این بیعدالتی است که بنزین لیتری ۲ هزار تومان تمام شود و ما به خودروها لیتری ۵۰۰ تومان دهیم. احمدینژاد گفت که مجبور میشویم ۱,۵۰۰ تومان از بیت المال بگیریم. کسی که تعداد خودروهایش بیشتر است، بیشتر استفاده میکند. اما کسی که در روستا است نمیتواند زیاد استفاده کند و این به ضعفا کمک نمیکند.
وی افزود: احمدینژاد با این استدلال گفت یارانه ندهیم و قیمتها را بالا ببریم اما آنهایی که پولدار هستند به قیمت واقعی بدهند و پولهایی (به عنوان یارانه) را به طبقه ضعفا بدهیم. کاربرگهایی تهیه شد تا مردم بگویند درآمد و حقوقشان چقدر است.
حدادعادل در ادامه یادآور شد: میخواستند از پایینترین دهک شروع کنند و پول یارانه به آنها داده شود و گفتند که به کسانی که ثروتمندند، داده نشود. شاید ۷-۸ ماه طول کشید و همه در صف پر کردن فرمها بودند که به یک باره گفته شده به همه ۴۵ هزار تومان یارانه داده میشود از دهک اول تا دهم.
الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت حرفهایی است که از جاهای مختلف جمع کردهاند
عضو تشخیص مصلحت نظام در این راستا افزود: در آن زمان بعضی گفتند این پول امام زمان است و باید به همه داده شود، چون فکر اجرایی کردنش نبودند، پس به مشکل خوردند. پولدار و بیپول همه مشمول شدند. چه آن استاد دانشگاه که چند میلیون میگیرد، چه یک روستایی.
وی همچنین افزود: ما در مجلسه نهم گفتیم که سه دهک بالای درآمدی را مشخص کنیم تا آنها را از دریافت یارانه حذف کنیم، هزینه سنگینی برای خزانه دارد.
حدادعادل با بیان اینکه رئیس سازمان برنامه و بودجه از بودجه دولت فعلی دفاع کرد، اظهار کرد: او به مجلس گفت که نمیخواهیم یارانه دهکهای بالا حذف شود، متأسفانه روشهای سیاستهای کلی و امور کلی؛ عملی و اجرایی نمیشود.
وی ضمن بیان اینکه این مسئله یک نمونه از خلاءها بود، نمونه دوم را ذکر کرده و گفت: الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نمونه دوم است، من ۷ الی ۸ سال پیش از ابتدای شروع این کار بودم؛ با دکتر واعظزاده که مسئول این ستاد بودند دوست هستم و یکبار جلسهای در ستادشان داشتم.
حدادعادل افزود: من انتقادم این است که این الگو نیست چون یک سلسله ارزشها به عبارتهایی درآمدهاند. خیلیها گفتند اینها که جدید نیست، الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت از نظر من حرفهایی است که از جاهای مختلف جمع کردهاند که مثلاً در سیاست خارجه باید فلان باشد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تصمیمگیری برای این الگو را بدون راهکار عملی خواند و گفت: این نمیتواند الگو باشد، در جلسهای هم من هم بقیه که رهبری خواستند همه نظر دهند، نظرات خود را دادم.