رضا بهبودی: اعتراف کنم هنوز «جنگیر» را ندیدهام!
بازیگر «روایت ناپدید شدن مریم» مهمترین ویژگی این فیلم سینمایی این است که خود را ترسناک نشان نمیدهد اما کم کم جای خود را در روان تماشاگر باز میکند و این توفیق خاصیست که با توجه به مولفههای فرهنگی حاصل شده است.
رضا بهبودی بازیگر فیلم سینمایی «روایت ناپدید شدن مریم» به کارگردانی محمدرضا لطفی و تهیهکنندگی مرتضی شایسته که این روزها در صفحه «هنروتجربه» در پلتفرم «هاشور» به صورت آنلاین اکران شده است، در گفتگو با ایسنا با اشاره به اینکه در ابتدا پیشنهاد بازی در این فیلم را نپذیرفته است، بیان کرد: در ابتدا فیلمنامه برایم مبهم و این ابهام قطعا روی کاغذ بیشتر بود و متوجه نمیشدم که قرار است کار چگونه سروشکل نهایی به خود بگیرد، همین موضوع باعث شد در ابتدا پیشنهاد بازی را رد کنم.
وی با بیان اینکه تاکنون در 2 اثر با محمدرضا لطفی کارگردان همکاری داشته است، مطرح کرد: از نظر من ایشان فیلمسازی است که در نهایت جهان اثر را در ذهن خود دارد و در حد مقدورات و به گونهای که بشود به کاغذ منتقل کرد، آن را به نگارش در میآورد این موضوع در همکاری اول ما یعنی در پروژه «روایت ناپدید شدن مریم» برای من ناشناختهتر بود اما در پروژه «تعارض» که دومین همکاری ما بود، من به ایشان اعتماد داشتم و میدانستم نباید به فیلمنامههای ایشان مانند دیگر فیلمنامهها نگاه کنم.
بازیگر «روایت ناپدید شدن مریم» ادامه داد: باید بگویم من برای همکاری با محمدرضا لطفی تلاش کردم به جهان ذهنی ایشان نزدیکتر شوم همچنین به این موضوع واقف بودم که با کارگردانی سروکار دارم که میداند چه میخواهد و برایش روشن است که فیلم در نهایت چگونه خواهد شد و قرار است چه تأثیری بر مخاطب داشته باشد. از سوی دیگر گفتگوی ما با یکدیگر درباره این فیلم سینمایی بسیار راهگشا بود و در ایفای نقش «مرتضی» به من کمک کرد.
بهبودی با اشاره به اینکه حضور در این فیلم سینمایی تجربه بسیار خوبی را برایش رقم زده است، گفت: من برخلاف آنکه بر اساس علاقهام مولفههای درام ارسطویی را پیگیری کرده و میکنم، مشتاق تجربههای نوین در عرصه نمایشنامهها و فیلمنامهها هستم، چراکه به یک کشف و شهودی میرسم.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه زمانی که از سمت خود به داستان «روایت ناپدید شدن مریم» نگاه میکرده، ماجرا برایش خوفانگیز بوده است، مطرح کرد: جالب است بدانید که من اساسا فیلمهای ژانر وحشت را نگاه نمیکنم و ترجیح من از میان ژانرهای مختلف، ژانر وحشت نیست و باید اعتراف کنم هنوز «جنگیر» را ندیدهام! اما زمانی که نقشی را میپذیرم از منظر نقش به رخدادها نگاه میکنم و در حین ایفای نقش با توجه به نیازهاو مختصات نقش، واکنش عاطفی و احساسی نشان می دهم. حتما واکنش های ما، یعنی بازیگر و نقش، از هم متفاوت است. اینها چالشهای جذابی برای من در عرصه ساختار و روایت و بازیگری در این فیلم سینمایی بود.
بازیگر «سرو زیر آب» با بیان اینکه در سینمای ایران چیزی به اسم ژانر وجود ندارد، توضیح داد: حتی برای آن چیزی که به عنوان سینمای اجتماعی میشناسیم، این پرسش قابل طرح است که آیا واقعا سینمای اجتماعی است یا نه؟ آیا هر فیلمی که سروشکل اجتماع را دارد، مولفههای ژانر اجتماعی را رعایت میکند؟ اینگونه نیست بلکه هر ژانری مولفههای خاص خود را دارد که کمتر در سینمای ایران مشاهده میشود.
بهبودی افزود: از آنجاکه ما قصد داریم همه چیز را ایرانیزه کنیم، ژانرها را هم به دلخواه خود بالا و پایین کردهایم در این زمینه برخی هم معتقدند این خلاقیت است اما اینگونه نیست و اگر قرار بود تلفیقی صورت بگیرد که به یک رخداد تازه بی انجامد در سینمای ما رخ دادنی نیست چراکه ما دانش لازم را نداریم و اصطلاحا سیستمپذیر نیستیم.
به گفته وی، وضعیت به گونهای است که نه تنها ژانر رعایت نمیشود بلکه اعتقادی به آن وجود ندارد و یا اصلا شناخته نشده است همچنین کتابهای تالیف شده در این زمینه متاخر است و شاید در این 10 سال اخیر وارد بازار نشر شدهاند.
بازیگر «گورکن» با بیان اینکه نداشتن ژانر را نمیتوان به مولفههای خاص ربط داد، یادآور شد: اینکه بگوییم مخاطب عامل این اتفاق است، درست نیست چراکه مخاطب مشتاقانه فیلمهای خارجی در ژانر وحشت را پیگیری میکند، حتی از نمونههای داخلی مانند «روایت ناپدید شدن مریم» نیز استقبال کرده است پس مشکل همان سیستمپذیر نبودن ماست.
بهبودی ادامه داد: ژانر وحشت با مولفههای زیست شهری و مناسبات زندگی انسان غربی و یا کسی که درگیر امور جامعه غربی است، عجین شده است و اگر قرار باشد به جامعه ما برگردد، باید ببینیم اینجا چه چیزهایی میتواند یقه تماشاگر را بگیرد به عنوان مثال سینمای ژاپن توانست نوعی از سینمای وحشت را با مولفههای فرهنگی، قصهها و افسانهها که ریشه در نمایشهای سنتیشان دارد، خلق کند در حقیقت ما هم باید ببینیم چه داستانهایی داریم که باتوجه به مولفههای ژانر آن را پیاده و به سینمای وحشت از جنس ایرانی برسیم.
وی تاکید کرد: اگر افسانهها و داستانهایمان را مرور کنیم، متوجه میشویم که به حق از آنها استفاده نشده است و اساسا سینمای ما به ژانر بال و پر نداده است که اگر این اتفاق میافتاد ما سینمای وحشت و... داشتیم و چون نداریم مخاطبان ترجیح میدهند به سراغ ملودرامهای اجتماعی بروند.
بازیگر «اکسیدان» در پاسخ به این پرسش که آیا اگر باز هم پیشنهاد بازی در فیلمهایی با ژانر وحشت را داشته باشد قبول میکند یا نه، گفت: 2 سال پیش پیشنهاد بازی در فیلمی را داشتم که قرار بود در ژانر وحشت تولید شود اما نپذیرفتم چراکه یا خود متوجه فیلمنامه نشدم و یا اینکه ترجیح دادم شب آرامتر بخوابم!
بهبودی با اشاره به اینکه برخوردهای مخاطبان با این فیلم سینمایی در زمان پخش جالب بود، مطرح کرد: مهمترین ویژگی این فیلم این است که خود را ترسناک نشان نمیدهد اما کم کم جای خود را در روان تماشاگر باز میکند و این توفیق خاصیست که با توجه به مولفههای فرهنگی حاصل شده است.
وی ادامه داد: این هوشمندی را محمدرضا لطفی کارگردان اثر داشته است که در ایدهپردازی، نوشتن، اجرا و... به اثری برسد که برای اینجا باشد.
این بازیگر سینما با بیان اینکه «روایت ناپدید شدن مریم» فیلمی نیست که مخاطبان آن را فراموش کنند و حرف برای گفتن دارد، اظهار کرد: بازیگوشی ای که در روایت این فیلم سینمایی رخ میدهد و تلاشی که برای بهم ریختن ذهن مخاطب میکند از جمله مواردی است که باعث میشود این فیلم سینمایی را به مخاطبان پیشنهاد کنم. همچنین «روایت ناپدید شدن مریم» بدین دلیل فیلم مناسب و سرگرمکنندهای است که پرسشهای خوبی را برای مخاطب جستجوگری که علاقهمند است فراتر از قصههای مرسوم را ببیند، مطرح میکند.
بهبودی در پایان خاطرنشان کرد: درست است که ما مانند یونان باستان از زمانهای گذشته نمایشنامهنویس نداشتیم اما از دیرباز زبانی غنی داریم که مفاهیم والا و مسایل بزرگ بشری را در خود جای داده و پُر از داستانها، افسانهها، حکایات، قصص و... است، ای کاش شرایط بیرونی به گونه ای فراهم میشد تا همه افرادی که میتوانستند و یا علاقهمند بودند، این منابع غنی را تبدیل به درام کنند تا هم به مخاطب داخلی آثار خوبی ارایه و هم در سطح جهانی این فرهنگ نشان داده شود چراکه افراد باسوادی هستند که سوژه و حتی فیلمنامههایی دارند اما به دلایل مختلف از جمله شرایط تولید انزوا گزیده و فعالیت نمیکنند، به امید آن روز که این همه حرفی که برای گفتن وجود دارد، زده شود و به سمع و نظر مخاطبان داخلی و خارجی برسد.