واقعیتها را بپذیریم
حسن روانشید| بیست ماه از شروع بحرانی بزرگ برای تمامی کره زمین میگذرد که شاید بتوان گفت اولین خسارت عظیم مادی و معنوی است تا فرد فرد جامعه جهانی در تأمین خسارات وارده از آن مشارکت داشته باشند و بالطبع باید به همین نحو از مقررات و شیوهنامههای موجود نیز متابعت نمایند. تا یکسال قبل خبرهای امیدوارکنندهای پیرامون تولید واکسنی که بتوان با آن به جنگ با کووید 19 رفت نبود اما پس از گذشت ۱۲ ماه جرقههای امید در گوشه و کنار جهان زده شد تا ایران هم از قافله عقب نمانده و از چند جهت مشغول تحقیق و شروع اخذ نمونههایی از ویروس کشتهشده در قالب یک تئوری شدیم که خوشبختانه جواب داد تا امروز چهار مورد از آنها تستهای لازم را سپری و به مرحله بالینی رسیده و یکی از این واکسنها پا به پای دیگر کشورهای مدعی در حال استفاده میباشد و سه محصول دیگر تا پایان همین ماه وارد گردونه تزریق عمومی خواهد شد. اگرچه ایران در حال حاضر نگران تأمین واکسن برای روند تزریق موجود نیست و نسبت به بسیاری از کشورهای پیشافتاده، اما تنها چالش پیش رو را کسانی به وجود آوردهاند که نمیدانند و یا نمیخواهند بدانند راه دومی بهجز استفاده از این داروی مبارزه با کرونا و رعایت شیوهنامهها وجود ندارد تا همه آحاد جامعه در امان باشند، تکرار ضربالمثل همه ما در یک کشتی نشستهایم و کسی نمیتواند ادعا کند مکان خود را سوراخ مینماید زیرا همه غرق خواهند شد. امروز یکبهیک افراد وظیفه وجدانی، انسانی و شاید بتوان گفت شرعی دارند تا نسبت به استفاده از واکسن اقدام نمایند و این را بدانند هر برندی که در دسترس بود مناسب عبور از این بحران فراگیر میباشد که منتظر غفلتهای ماست تا به یک فاجعه بزرگ تبدیل شود و این همان واقعیت تلخ یا شیرینی است که باید پذیرفت. مهم این نیست که کدام کشور پیشرفته و متمدن است بلکه زمانی میتوان بارقههای فهم را تشخیص داد که مخاطب موفقیت خود و دیگران را درک نماید هرچند فاقد مدارک تحصیلی و بسترهای تمدن باشد که امروز این اتفاق نادر در مکانی میافتد تا چشمهای متعجب از حدقه درآیند. بوتان کشوری محصور در خشکی و بر فراز هیمالیای شرقی تا پایان ماه ژوئیه «مردادماه امسال» بیش از نود درصد از بزرگسالان خود را بهطور کامل واکسینه کرده است، اگرچه کادر درمان و خدمات پزشکی در این منطقه ناکافی و ناکارآمد محسوب میشوند بااینحال تقریباً تمامی بزرگسالان آن در کمتر از سه هفته دوز دوم واکسن کرونا را نیز دریافت نموده و شگفتی را برای همگان رقمزدهاند که چگونه کشوری با این امکانات و درآمد کم توانسته است با چنین سرعتی واکسن کرونا را در میان مردم خود توزیع نماید. اگرچه بوتان جمعیتی محدود دارد اما مشکل اصلی آن پراکندگی آنها در کشوری است تنها چند جاده محدود از طریق هندوستان به آن راه دارد زیرا دورافتادهترین سرزمین از دیگر نقاط دنیا میباشد و تنها فرودگاه آن نیز در دره عمیقی واقع شده که ارتفاع کوههای اطراف آن به بیش از ۵۵۰۰ متر میرسد. از سوی دیگر حملونقل محلی در کشور نیز بسیار سخت و ناگوار است چرا که جمعیت 750 هزار نفری آن در نقاط مختلف و بر کوههای دور از هم پراکنده شده و تردد راحت به سمت آنها بهراحتی ممکن نمیشود. همین چالش وزارت بهداشت بوتان را بر آن داشت تا راه چارهای برای توزیع واکسن کرونا به بزرگسالان کشور پیدا کند و آنها را بهسرعت از دوز های اول و دوم بهرهمند سازد. برای انجام این مهم، مقامات کشور ابتدا به تهیه نقشهای با جزئیات کامل از سراسر آن پرداختند تا از محل سکونت مردم آگاهی یافته و سپس به احداث مراکز واکسیناسیون در آنجا مشغول شوند و در پایان تحقیقات، شیوه و مسیر تردد به هر مکانی نیز مشخص شد و درنتیجه مقامات بهسرعت عملیات خود را برای انجام واکسیناسیون آغاز نمودند و مدارس، عبادتگاهها و دیگر سازههای عمومی در هر سکونتگاه تعطیل و به مراکزی برای انجام واکسیناسیون تبدیل شد و توزیع واکسن از این مکانها به سایر سکونتگاههای کوچک نیز صورت میگرفت. پروازهای داخلی با ناوگان هلیکوپتر نیز با توزیع سریع محمولههای واکسن، عمل واکسیناسیون را سرعت میبخشید. البته در کشور بوتان تنها 376 پزشک مشغول به خدمت هستند و همین امر کشور را با کمبود شدید نیرو برای تزریق واکسن مواجه میکرد بااینحال وزیر بهداشت تعداد 50 نفر نیروی خود را که برای ادامه تحصیل به خارجرفته بودند دعوت به بازگشت و مشارکت در امر واکسیناسیون نمود. اما آنچه باعث موفقیت در این کار و انجام کامل واکسیناسیون در یک کشور فقیر و غیر برخوردار میشد داشتن مدیران لایق و دلسوز و همچنین اعتماد بین آنها بود که علیرغم همه نابسامانیها ازجمله عدم دریافت دوز دوم واکسن آسترازنکا از هندوستان کشورهای دیگر همچون دانمارک، بلغارستان، کرواسی و چین بقیه نیاز جامعه این کشور را تأمین کردند تا ایمنی جمعی را برای مردم به ارمغان آورند که ظرف تنها سه هفته همگی و بدون استثنا در صف دریافت واکسنهای دوز اول و دوم قرارگرفتهاند زیرا این واقعیت را پذیرفته بودند که اگر تردید نمایند پایانی تأسفبار در انتظار آنهاست.
ادامه دارد