گفتگو با دانیال شهبخش، دارنده اولین مدال تاریخ بوکس ایران در رقابتهای قهرمانی جهان
دانیال شهبخش گفت: من قبل از صربستان خودم را روی سکو و بین برترینهای دنیا میدیدم.
مراکشی را شکست داد. با همان مصدومیتِ اولین مبارزه، رفت به مصاف کوبایی باتجربه و قهرمان جهان. زخماش سر باز کرد و عاقبت او را از رینگ بیرون کشاند. در ۲۲سالگی با اولین حضورش در جمع ۱۶بوکسور برتر المپیک ایستاد و با بغض گفت: میخواستم طلسم بوکس کشورم را بشکنم. اگر ابرو و پیشانیام نشکافته بود، عملکرد بهتری داشتم. آمده بودم نتیجه بگیرم، اما نشد. شرمنده مردم ایرانم. المپیک۲۰۲۱ تمام شود.
تو بمانی و تصویر نیمهتمام خودت روی سکوها. دوباره بلند شوی، همه حسرتها را جمع کنی در مشتهایت. به صد نرسیده باشد! دنباله بلند رؤیاهایت را بگیری ببری صربستان. مشت بزنید، عرق بریزید. ناداوری زیاد ببینید. رفقا حذف شوند. درست ۹۷روز گذشته باشد و تو بشوی آخرین بازمانده کشورت در رینگ بلگراد.
ثانیههای آخر، دوباره آن زخم آشیل سر باز کند. همان ناحیه روی پیشانیات، اما اینبار فرق دارد. سه راند تمام میشود. تو از زخم و رنجگذشتهای. اشک و خون را مزه کردهای. نام پیروز دانیال شهبخش را میشنوی. بغض بزرگ توکیو اشک شوق میشود در چشمان تو، سیستانوبلوچستان و همه. ایران برای اولینبار در تاریخ روی سکوهای قهرمانی جهان بوکس جایگاهی برای خود ذخیره کرده است.
پیشبینی مدال مسابقات قهرمانی جهان را داشتی؟
من قبل از صربستان خودم را روی سکو و بین برترینهای دنیا میدیدم. این را پیش از آنکه روی رینگ بروم مدام در ذهنم مرور میکردم، اما شبیه این سوال را وقتی سهمیه المپیک گرفتم از من میپرسیدند.
چه سؤالی؟
میپرسیدند فکر میکردی از استان محرومی مثل سیستانوبلوچستان سهمیه المپیک بگیری؟
و تو همیشه فکرها و تصویرهای خودت را داشتی.
دقیقا همیشه خودم را بین بهترینها تصور میکردم. از وقتی شروع کردم، خواب المپیک را میدیدم؛ از ۱۳سالگی که به بوکس آمدم.
بالاخره المپیک هم رفتی و تجربهاش در صربستان به کار آمد.
بله از نظر جسمی و روانی آماده بودم. روبهروشدن با قهرمانهای بزرگ در مسابقاتی مثل المپیک جسارت را بیشتر میکند. من چهار حریف داشتم از چهار قاره. حریف اولم موسی چام از گامبیا بود که راحت شکستاش دادم. همین برای مبارزه با مکزیکی به من انگیزه داد و او را در سه راند پیاپی بردم. حریف قرقیز میخواست تمرکزم را به هم بریزد، تلاش کردم در رینگ هوشمندانه عمل کنم. لیتوانی هم سخت بود و در بوکس حرفهای هم فعالیت میکرد.
از شب مبارزه با لیتوانی بگو.
برای من شبی رؤیایی بود. مبارزه حساسی داشتم. برای اداره رینگ خیلی تلاش کردم. با مصدومیت راند سوم تا ثانیههای آخر سعی کردم رقابت ادامه پیدا کند و داور مثل المپیک توکیو مبارزه را قطع نکند. وقتی تمام شد و اعلام کردند برندهام، خیلی خوشحال بودم. برای بوکس ایران، خودم، همتیمیها و کادرفنی که خیلی زحمت کشیدند.
از طرفی از آسیبدیدگی هم نگران بودم. دوست نداشتم آخرین شب ما باشد، اما بعد با اعلام مسأله پزشکی و نرسیدن به مبارزه بعدی، ادامه این شادی نیمهتمام ماند و با غصه همراه شد؛ البته شاید هم حکمتی در این ماجرا بود. به حال برای همه این اتفاقات و دستخالی نماندن بوکس خدا را شکر میکنم؛ و ظاهرا دوباره همان جای قبلی آسیب دید.
بله. همان نقطه روی پیشانی و البته نزدیکتر به عصب بیناییام با پارگی بیشتر و عمیقتر. پایان مسابقه مسأله پزشکی را پیگیری کردیم. حدود چهار ساعت هم معطل شدیم که کادرپزشکی آیا برای درمان و بخیه اقدام میکنند. بعد هم اعلام کردند مصدومیت به عصب چشم نزدیک و خطرناک است. هر چه برای مسابقه بعدی اصرار کردم، نپذیرفته و گفتند مبارزهام از نظر پزشکی مردود است و اجازه حضور در نیمهنهایی را ندادند.
این مدال تاریخی را حاصل تلاش چند نفر میدانی؟
قبل از هر چیز خواست خدا بوده. خانوادهام خیلی حمایت کرده و انگیزه میدادند. آقای استکی خیلی تأثیرگذار بود، واقعا به من لطف داشت و محمود نوهتانی را که از ابتدای نوجوانی بهعنوان مربی در کنارم بوده، به اردوها و مسابقات دعوت کردند. همایون امیری و شهرام فاتح در کادرفنی و غلامرضا کریمی که در صربستان همراه ما نبود؛ او پیر و پدر بوکس است. فدراسیون هم در این مدت از ما حمایت کردند با اینکه بوکس انفرادیست، اما واقعا حس میکنم یک نشان تیمی گرفتهایم. ما مثل یک خانوادهایم و همه به من محبت داشتند.
بعد از این مسابقات چه برنامهای داری؟
قطعا این یک شروع بود. من تلاشم را ادامه میدهم. سال بعد هم بازیهای آسیایی را در پیش داریم. دوست دارم در آینده بوکس حرفهای را شروع کنم.
در پایان از انتظارات بوکسورها برای ادامه راه بگو.
بوکس ایران کمبودهای زیادی داشته و دارد. از مشکلات اقتصادی ورزشکاران تا امکانات محدود و شرایطی که با رقبای جهانی و المپیکی فاصله دارد. امیدوارم حالا که ما حرفی برای گفتن داریم و نگاه دنیا را به بوکس ایران تغییر دادهایم، کمک کنند دغدغههای کمتری داشته باشیم تا این راه ادامه داشته باشد.