اصفهان بزرگ در آستانه نابودی
احمدرضا منزه:
طی دهههای گذشته به دلیل توسعه مصارف آب بخشهای شرب، کشاورزی و صنعت حوضه آبریز زایندهرود، تأمین آب شرب حدود پنج میلیون نفر در استانهای اصفهان، یزد و چهارمحال و بختیاری، تأمین آب صنایع مستقر در حوضه زایندهرود، برخی صنایع بزرگ ملی و تأمین آب اراضی کشاورزی به منابع آب محدود سد زایندهرود وابسته است. کاهش بارندگیها و تداوم یک دهه خشکسالی در حوضه زایندهرود، سبب تشدید وضعیت عدم تعادل منابع و مصارف این حوضه آبریز شده و چالشهای جدی در زمینه تأمین آب بخشهای مختلف مصرف را ایجاد کرده است. محدودیت شدید منابع آب برای تأمین مصارف مختلف، سبب خشک شدن بخشهایی از رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی شده و از سال 1377 تاکنون به دلیل بروز خشکسالیهای پیاپی، امکان تحویل آب مورد نیاز کشاورزان فراهم نشده است. ازآنجاییکه کشاورزی منبع اصلی اشتغال و تأمین معیشت کشاورزان شرق اصفهان است، لذا طی این سالها کشاورزان به لحاظ معیشتی با مشکلات عدیدهای روبهرو شدهاند. بر هم خوردن تعادل منابع و مصارف آب و اثر افزایشی خشکسالیهای اخیر، اختلافات و مناقشات مرتبط با آب را در این منطقه افزایش داده است.
مدیریت مجزا بر منابع آب تاکنون خساراتی را پیکرههای آبی اعم از سطحی و زیرزمینی وارد کرده است؛ لذا امروزه مدیریت جامع و یکپارچه آب بهویژه در مناطقی که با محدودیت نسبی منابع آب روبرو هستند به عنوان ضرورتی اجتنابناپذیر پذیرفته شده است.
تعريف شبکه مشارکت جهانی آب به صورت زير بيان میشود: مدیریت یکپارچه منابع آب فرآیندی است که توسعه هماهنگ و مدیریت آب، زمین و منابع مربوطه را به منظور به حداکثر رساندن رفاه اقتصادی و اجتماعی به صورت عادلانه بدون به خطر انداختن پایداری اکوسیستمهای حیاتی، افزایش میدهد.
مدیریت یکپارچه منابع آب به دنبال ایجاد عدالت اجتماعی، افزایش بازده اقتصادی و پایداری اکولوژیکی است. بدیهی است که منافع هر بخش علیه بخش دیگر عمل مینماید؛ بنابراین مهارتهای مذاکره و تمایل به مصالحه در فرآیند مدیریت یکپارچه منابع آب حوضه زایندهرود ضروری هستند.
افزایش فشار بر روی منابع آب به طور غیرقابلاجتنابی منجر به رقابت بیشتر مابین آببران و حتی بین مناطق، نهادهای دولتی و وزارتخانههای مختلف شده است. بدیهی است هر بخش به طور مستقل نمیتواند به اهداف کلی دست یابد؛ لذا تمام اقشار درگیر، جهت دستیابی به تصمیمات مدیریتی جامع، نیاز به مذاکره و تبادلنظر دارند. این تنها راهحل جهت نیل به برنامهریزی مشترک و اجرای راهکارهای ویژه است .
مطالعات بسیاری در جهان صحت الزامات اجرای مدیریت یکپارچه منابع آب را تأیید میکند. بااینحال برای اجرای آن هیچ طرح کلی وجود نداشته و معضل اصلی پیدا کردن مدلهای مناسب و سازگار برای هر منطقه و حوضه آبریز است. تمام ذینفعان میبایست در فرآیند مدیریت یکپارچه منابع آب دخیل شوند تا این پیششرطها عملی گردند.
بدیهی است اجرای مدیریت یکپارچه منابع آب حوضه زایندهرود نیاز به یک تیم مدیریتی سازماندهی شده و محیط علمی توانمند دارد. بدین منظور استفاده از ساختارهای موجود و بهبود منطقی آنها و همچنین ایجاد ساختارهای جدید در مکانهای مورد نیاز از جمله چالشهای اصلی در این خصوص است. مدیریت یکپارچه منابع آب به معنای توسعه مسیری جهت مدیریت آب، ایجاد ساختارهای جدید منسجم و نیز تدوین رویکردهای بههمپیوسته است.
باید به این موضوع اشاره داشت که تلاش شده مدیریت یکپارچه در حوضه زایندهرود شکل گیرد اما همچنان شاهد عدم توازن در اختصاص آب به مناطق مختلف این حوضه هستیم، به تازگی جمعی از خبرنگاران پایتختنشین از مسیر حوضه آبی زایندهرود بازدید داشتند و بر اساس گزارشات و مستندات آنها اختلاف در میزان برداشت آب در بالا و پایین حوضه بسیار مشهود است.
این موضوع به خوبی عدم موفقیت مدیریت یکپارچه حوضه را نشان میدهد و میطلبد تدبیری ویژه و اساسی در خصوص احیای زایندهرود و مقابله با زیادهخواهی برخی در استفاده از منابع آبی شکل گیرد در غیر این صورت آینده روشنی در انتظار فلات مرکزی ایران نخواهد بود.