بیتوجهی تاکی؟! قسمت ۲۳۵۱
عصر تحول
تا یکی دو دهه قبل وقتی از نوجوانی سوأل میشد آیا در آینده شغل و حرفه پدری را ادامه خواهد داد در جواب میگفت: هرگز که میخواهد مسیر دیگری را انتخاب کند.
تا یکی دو دهه قبل وقتی از نوجوانی سوأل میشد آیا در آینده شغل و حرفه پدری را ادامه خواهد داد در جواب میگفت: هرگز که میخواهد مسیر دیگری را انتخاب کند. این تفکر نوعی تحول بهحساب میآمد زیرا تا قبل از آن روال بر این بود که فرزند و بخصوص پسران پس از طی دورههای ابتدایی و متوسطه و طی خدمت سربازی بلافاصله ازدواج کرده و درنهایت کنار پدر بهعنوان کارآموز مشغول به کار شوند تا بتوانند جانشین خوبی برای او و نانآور خانواده باشند؛ اما فراوانی مدارس عالی و دانشگاههای متعدد طی این دو دهه سنت را تحت تأثیر خود قرار داد تا جوانان پس از فارغالتحصیل شدن از دوره دوم متوسطه بلافاصله در یکی از دانشگاههای دولتی یا آزاد جذب و ادامه تحصیل دهند زیرا علاوه بر اینکه از امتیاز به تعویق انداختن دوران دوساله وظیفه استفاده میکردند از زیر بار تشکیل خانواده هم طفره میرفتند تا بهمرورزمان همچنان پای سفره پدری نشسته و درحالیکه با رکود بازار کار و افزایش بیرویه تحصیلکرده های مازاد بر نیاز روبرو میشدند، سن و سالشان نیز مرزهای جوانی را سپری و به میانسالی ورود پیدا کند که این آغاز بحرانهای تازه بود تا پیامدهای ناخوشایند امروز را به
همراه داشته باشد و دکترا حقوق راننده سرویس تاکسیهای تلفنی یا اینترنتی شود و پزشک عمومی وارد بازار بسازوبفروشی مسکن و کارشناس ارشد روانشناسی بهعنوان معلم حقالتدریسی با حقوق اداره کار یا دستمزد ساعتی در مدارس غیرانتفاعی به تدریس بپردازد که این جابجاییها اگرچه در یک مقطع از زمان میتوانند نقش داروی آرامشبخش را بازی کنند اما درنهایت هرکدام ابزار تنشهایی خواهند بود تا همه محاسبات را در برنامههای پنجساله دولتها تحول تحت تأثیر خود قرار دهد و به بنبستهای ناگشودنی تبدیل گردند. نگاهی به بازارهای فراوان و گسترده بساط اندازان آنهم در مکانهایی که میتواند فرهنگ کشور را زیر سوأل ببرد ازجمله حواشی پارکها و محوطههایی چون تئاتر شهر و برج میلاد و بخصوص اماکنی چون فرودگاهها، ایستگاهها و حتی داخل مترو و محلهای اقامتی بیگانگان چون هتلهای تاپ و چند ستاره و نمایشگاههای بینالمللی گویای این حقیقت تلخ است تا ثابت کند ۹۵ درصد از فروشندگان و ۲۵ درصد از مسافر کشان موتورسوار را همین تحصیلکرده های دانشگاهی تشکیل میدهند که امروز دیگر در سنینی نیستند تا حداقل بتوانند مشاغل پدری را در دست گیرند. عصر تحول از زمانی شروع
میشود که درهای دانشگاهها و مدارس پولی روی نسلهای نو باز شد بدون اینکه برنامهای بهمنظور مدیریت مشاغل موردنیاز در آنها مطرح باشد تا امروز با تورم فارغالتحصیلان در اکثر رشتهها و نقصان و کمبود محسوس در موارد پزشکی و کادر درمان مواجه باشیم درحالیکه همین مقدار مختصری هم که هستند دم از بیوفایی میزنند و اگر قصد مهاجرت نداشته باشند به خیل گروههایی که شغلشان را عوض کردهاند، میپیوندند و گروهی که سالهاست در کسوت پرستاری مطالبه گرند تا خدماتشان تعرفه گذاری شود و مطالباتشان همانند پزشکان سریعا محاسبه و پرداخت گردد که این خواسته بارها از سوی مقام معظم رهبری هم به مسئولان تذکر داده شده است. محمد شریف مقدم دبیر کل ستاد خانه پرستار میگوید: «قانون تعرفه گذاری سال ۸۶ تصویب و مطالعات بسیاری برای آن انجام شد؛ مطالبه جامعه پرستاری هم اجرای آن قانون بود، اما آنچه سال گذشته تصمیم به اجرای آن گرفتند، با قانون فاصله دارد. قانونگذار صراحتاً اعلام کرده است که خدمات باید به این شکل ارزشگذاری شوند، اما وزارت بهداشت با همکاری نظام پرستاری تمام اقدامات کارشناسی شده را کنار گذاشتند و روش خود را اعمال کردند. مدل پرداخت در
دنیا تحت عنوان فی فور سرویس شناخته میشود که تعرفه گذاری گروه پزشکی هم بر همین مبنا انجام شده است، اما برای تعرفه گذاری پرستاری از این مدل استفاده نمیکنند. هدف قانونگذار کاهش اختلاف بین دریافتی پزشک و پرستار بود، اما با این روش بین دریافتی خود پرستاران هم اختلاف ایجاد شده است و حالا وزارت بهداشت سعی در جبران این اختلاف دارد، اما مطالبه جامعه پرستاری این است که خدماتش همچون سایر گروههای پزشکی با مدل فی فور سرویس تعرفه گذاری شود. این شیوه تعرفه گذاری خلاف قانون است و بهانه هم کمبود منابع است. ه دلیل شرایط بد کاری، برخی از پرستاران به مشاغل دیگر روی آوردهاند. تعدادی از آنها راننده اسنپ شدند. برخی هم مهاجرت و خانهنشینی را انتخاب میکنند. کمبود پرستار در کشور یعنی افزایش مرگومیر مردم. استخدام ۱۲ هزار پرستاری که وزارت بهداشت اعلام کرده، قطرهای است از دریا!» اما همه تحولها هم نمیتوانند نتایج خوبی به همراه داشته باشند که بالطبع با مخاطراتی مواجه است. محمدعلی محسنی بندپی نماینده مجلس دراینباره اظهارنظر کرده و میگوید: «وضعیت بد اقتصادی تنها مختص پرستاران نیست، زمانی که شرایط ثابت پرداختی را برای
کارگران، کارمندان، معلمان، پرستاران و اعضای هیئتعلمی دانشگاهها در نظر میگیریم، هزینههای آنان بسیار بیشتر از دریافتی آنها خواهد شد و خواهناخواه دخلوخرج آنها متوازن نبوده و همخوانی با تورم ندارد، اینجاست که افراد به دنبال راهکاری برای بهبود وضعیت مالی خود هستند» که عصر تحول از همین نقطه شروع میشود تا به قول حمیدرضا عزیزی معاون توسعه و مدیریت منابع سازمان نظام پرستاری «بخشی از پولهای تعرفه گذاری خدمات پرستاری صرف جبران عقبافتادگیهای مراکز درمانی همچون تجهیزات، پشتیبانی و تدارکات شود که این موضوع با هیچ منطقی سازگار نیست و لازم است وزارت بهداشت در این خصوص پاسخگو باشد.» البته تنها مسائله مادی نیست که باعث ایجاد عصر تحولی اینگونه میشود بلکه معضلات معنوی هم در آن دخیل است زیرا آن 17 هزار نفر مدافعان سلامتی را که در بزنگاه کرونا ایستادگی کردند هم جذب ننمودند تا به بحران تحول افزوده شود!
ادامه دارد