کمند، کتابفروشی متفاوت

حسین صمصام شریعت از سال 1354 یعنی 48 سال است کتابفروشی کمند را دارد؛ روحیه شاد و حمایتگر او، این کتابفروشی را از بقیه کتابفروشی ها جدا کرده است.

کمند، کتابفروشی متفاوت


کمند، کتابفروشی متفاوت

حسین صمصام شریعت در کتابفروشی خودش، کمند حسین صمصام شریعت در کتابفروشی خودش، کمند

ظهر شده است و من پله های را بالا آمدم، سرم را به سوی صدای اذان برگرداندم. گنبد مدرسه تاریخی امام صادق علیه السلام از این بالا، خیلی نزدیک و دیدنی است. می آیم و درست روبروی هتل عباسی قرار می گیرم. از این جا گویی می شود به دل تاریخ هم رفت به عصری که تازه چهارباغ در حال بنا شدن بود. بعد جلوتر آمد و چهارباغ را تا دهه های مختلف قرن گذشته طی کرد و دید. و از همین جا با خاطرات نسل هر دهه همراه شد. چه شنیدنی هایی که ندارند و چه گوش هایی که کم می شنوند! می روم و از دور جناب آقای حسین صمصام شریعت را می بینم که در بیرون کتابفروشی مشغول گفتگو با دوستان قدیمی است. چهره ای که همیشه با لبخندی مهربانانه همراه بوده است. از او می پرسم که خوب هستید؟ و می شنوم: سعی می کنیم خوب باشیم و من از حرف های قبل تر او وام می گیرم و در حالی که به کتاب های داخل کتابفروشی اشاره می کنم، می گویم: مگر می شود با کتاب، خوب نبود! او از سال 1354 یعنی 48 سال است کتابفروشی کمند را دارد؛ درست زمانی که من تنها یک کودک یک ساله بودم، او کارش را شروع کرده است. آشنایی من با این کتابفروشی وارد دهه سوم خود می شود و من صادقانه می گویم: به نظر من اینجا بیش از یک کتابفروشی، محل آموزش است. کتابی هم نخری و بیایی اینجا و با مشتریان و کتابفروش، سلام و علیکی بکنی، بی شک چیزی آموخته ای! خاطره ای شنیده ای! و حس حال خوب با کتاب بودن را همراه ضمیر خودت کرده ای! کتاب های مختلفی را برداشتم و با برخی از عنوان ها آشنا شدم. حتی یکی از افراد حاضر در مجموعه، کتابی را به من معرفی کرد. کتابفروشی کمند در همه این سالها که من سراغ او رفته ام، کتابفروشی با کتاب های مناسب نسل جوان و فرهیخته بوده است. او در انتخاب و ارائه کتاب ها، یکی از درست ترین انتخاب ها را داشته است. من در این حس و حال ها، به سراغ خاطراتم رفتم. برای من خاطرات با کمند بودن در سال 84 به یک نقطه عطف رسید. دو مجموعه شعرم که توسط انتشارات نقش مانا، برای ارائه عموم آماده شده بود، دنبال مکانی برای رسیدن به دست مخاطب می گشت. من کارهایم را برداشتم و از جناب صمصام شریعت خواستم، تا این دو اثر را در کتاب فروشی اش ارائه کند. او بدون این که مرا بشناسد و بدون هیچ حس تردیدی، قبول کرد. به نظر من روحیه شاد و حمایتگر او، این کتابفروشی را از بقیه کتابفروشی ها جدا کرده است. دلم می خواهد تنها به او یک چیز بگویم. تصمیم می گیرم و به او خاطره این حمایتگری را یادآور می شوم و از او تشکر می کنم. او باز به گونه ای برخورد می کند که گویی مسیری غیر از این نباید باشد. گویی بعد از داستان رنج نویسنده و ناشر و پخش در کتاب، او تنها کاری که باید می کرده را انجام داده است. البته بماند که کس دیگری برای من این کار را نکرد. در این گفتگوی کوتاه ولی عمیق، او به من یادآور می شود که در مقام فروشنده کتاب دارد خودش را جای مشتری می گذارد. به نظر او تنها ماموریت ما کمک به هم نوع است. کتابفروشی که با چنین طرز تفکری اداره می شود بی شک، ماندگار خواهد ماند.

کتابفروشی کمند کتابفروشی کمند
ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار