عذر بدتر از گناه سرقت میراث اصفهان
گویا خبرهای تلخ در حوزه میراث اصفهان تمامی ندارد و هر دم از این باغ مخروبه و رهاشده خبری تأسفبار به گوش میرسد.
گویا خبرهای تلخ در حوزه میراث اصفهان تمامی ندارد و هر دم از این باغ مخروبه و رهاشده خبری تأسفبار به گوش میرسد. شنبه هفته جاری خبر سرقت چند قطعه از تزیینات هنرهای سنتی از موزه هنرهاي تزیینی ايران در اصفهان توسط یک نفر منتشر شد که البته بعد گفته شد قطعات ربوده شده متعلق به دوران معاصر است و واجد ارزش هنری بوده است.بارها در همین ستون به مشکلاتی که در حوزه میراثفرهنگی و پاسداشت آنها در اصفهان بوده و هست اشاره کردیم؛ در جایی هم با این عنوان که «میراث اصفهان متولی ندارد» به این موضوع پرداختیم که متأسفانه هر گونه آسیبی که به بناها و آثار تاریخی بهیادگارمانده از دوران گذشته میافتد را هیچکس گردن نمیگیرد یا بعد از تخریب یک بنا میگویند که هیچ ارزش تاریخی نداشته است. قصهای که در همین سالهای اخیر بهکرات شنیدهایم و گویا تنها راه فرار از زیر بار مسئولیت حفظ این آثار گرانبهاست.سال گذشته در تخریب سه خانه تاریخی متعلق به دوران صفوی و قاجار هم از این عبارت استفاده شد و آنها را فاقد ارزش تاریخی دانستند.
خانه تاریخی حاجی شکری که در میان یک کلنی از خانههای تاریخی و واجد ارزش در محله بیدآباد اصفهان بود به همین بهانه که یا ارزش نگهداری نداشت یا فاقد ارزش تاریخی بود مجوز تخریب گرفت. سرنوشتی که برای سنگ آب صفوي در موزه منابع طبيعي اصفهان رخ داد و هنوز کسی نمیداند این سنگ آب تاریخی کجاست و هنوز پاسخی از هیچ دستگاهی به علت مفقودشدن آن داده نشده است انگار که اصلاً سنگ آبی نبوده که حالا کسی بخواهد به دنبالش باشد.
این بار نداشتن ارزش هنری و تاریخی به اشیایی نسبتدادهشده که در یک موزه نگهداری میشد؛ نه اشیایی که در یک دهانه دکان عتیقهفروشی یا مغازه تزیینات فروشی باشد. صحبتهایی که خود عذر بدتر از گناه سرقت چند قطعه تزیینی است. مخاطب زمانی که با این پاسخ مواجه میشود که این قطعات واجد ارزش هنری بوده حتماً دچار تردید میشود که آیا مکانی که نام موزه هنرهای تزیینی اصفهان را با خود یدک میکشید کارکرد موزه داشته که آثار بیارزش در آن نگهداری میشده یا در این سرزمین اثر هنری و تزیینی در خور موزه وجود نداشته که به جایش چند قطعه تزیینی معاصر و بدون ارزش هنری را درون محفظههای شیشهای جلوی دیدگان بازدیدکنندگان موزه قرار دادهاند؟
اصلاً مگر سابقه داشته که در یک موزه بهجای آثار بااصالت و دارای سابقه تاریخی که گویای هویت، فرهنگ، تاریخ و تمدن یک سرزمین است اشیایی بدون ارزش نگهداری شود و آنها را به مخاطبان موزه نشان دهند؟! که اگر اینچنین بوده که به اعتبار موزه لطمهای جبرانناپذیر زدهایم و دیگر نمیتوان به اصالت یک اثر که در جایی به نام موزه نگهداری میشود اعتماد کرد.
اما اگر واقعیت چیز دیگری است و این آثار ربوده شده ارزش تاریخی و هنری داشته باید دید ضعف از کجاست که یک نفر بهراحتی از دیوارهای ساختمان موزهای بالا رفته و خودش را به سالنها و محفظههای نگهداری قطعات تزیینی و تاریخی رسانده و چند قطعه را دزدیده و رفته است.
اگر قرار است ریسباف هم تبدیل به یک موزه منطقهای شود و اینطور از آثار درون آن محافظت شود و هیچکس مسئولیت نگهداری و پاسداشت آثاری که به این محل سپرده خواهد شد را بر عهده نگیرد و رها شود چهبهتر که اصلاً هزینهای برای موزه شدن آن نشود.
اگر میراثفرهنگی اصفهان اینطور بخواهد نسبت به خبرهای حوزه میراثی و نگرانیهای مردم و میراث دوستان پاسخ دهد که گویی هیچ اتفاقی رخ نداده یا هیچکس مقصر نیست جز آن سارقی که به سرش زده به یک موزه سر بزند و چند قطعه بیارزش را بدزدد بهتر است بهجای شانه خالیکردن از زیر بار مسئولیتش آن را به نهاد یا سازمان دیگری بسپارد که مسئولیتپذیر است یا لااقل پاسخ مناسبی به دغدغههای مردم میدهد.
متأسفانه، تمام تلاشهایی هم که در این سالها برای حفظ و حراست از میراث توسط برخی دستگاهها شده با یک بیتدبیری یا پاسخ نسنجیده ضایع میشود و بر چهره موزههای شهر خدشه وارد میکند؛ جوابهایی که بیش از آنکه مردم را مشتاق به بازدید از موزهها کند، این تردید را ایجاد میکند که آیا این آثار که اینجا هست تاریخی است یا چند شی بیارزش است؟ پس باید متولیان با شفافیت بیشتری به دغدغههای مردم پاسخ بدهند تا باعث جلباعتماد عمومی و رونق موزههای شهر شود و از تمام ظرفیتها برای حفظ و حراست آنچه را که به آنها سپرده شده استفاده کنند.