مسیر پر فراز و نشیب یک معمار اصفهانی
زندگینامه همایون ارشادی؛ از «طعم گیلاس» کیارستمی تا اوج هالیوود
همایون ارشادی (۱۳۲۶ – ۱۴۰۴)، بازیگر بینالمللی سینمای ایران، تحصیلکرده معماری در ایتالیا و ساکن کانادا بود که در سن بالا با «طعم گیلاس» به شهرت رسید. او بدون هیچ کلاس بازیگری، به ستارهای جهانی تبدیل شد و در فیلمهایی چون «بادبادک باز»، «آگورا» و «تحت تعقیبترین مرد» درخشید و پل ارتباطی سینمای ایران و جهان بود.
بسیاری از بازیگران سالها در آکادمیها درس میخوانند، تستهای بیشمار میدهند و برای یک نقش کوچک تلاش میکنند، اما داستان زندگی همایون ارشادی، گویی خط بطلانی بر تمام قواعد بازیگری بود. او یک معمار بود، یک مهاجر، یک کارآفرین در صنعت مبلمان؛ اما تنها با یک تماس تلفنی و یک ملاقات پشت چراغ قرمز، سرنوشتش به کلی دگرگون شد. مردی که هرگز بازیگری نخواند، اما با بازی در «طعم گیلاس» نخل طلای کن را تجربه کرد. این داستان، مسیر خارقالعاده یک ستاره است: از اصفهان تا رم و از ونکوور تا هالیوود، با آرامشی درونی که امضای هنری او شد.
ریشهها و سالهای دور از وطن: همایون ارشادیِ معمار و مهاجر
همایون ارشادی در ۵ فروردین ۱۳۲۶ در اصفهان متولد شد و دوران کودکی و نوجوانی خود را بین این شهر و آبادان گذراند. علاقه او به هنر و فلسفه از همان سنین شکل گرفت، اما مسیر حرفهای او، مسیری آکادمیک و فنی بود. پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۴، او برای تحصیل در رشته معماری عازم ایتالیا شد و مدرک لیسانس خود را از دانشگاهی در رم (بر اساس برخی منابع، فارغالتحصیل دانشگاه Ca' Foscari ونیز در سال ۱۹۷۰) دریافت کرد. او یازده سال از عمر خود را در این کشور گذراند و از نزدیک با فرهنگ و هنر غنی اروپا آشنا شد، تجربهای که بر زیباییشناسی و نگاه هنریاش عمیقاً تأثیر گذاشت.
پس از بازگشت به ایران و مدتی کار در یک شرکت ساختمانی در اهواز، ارشادی بار دیگر تصمیم به مهاجرت گرفت. او در سال ۱۳۵۸ راهی کانادا شد و تا سال ۱۳۷۰ در ونکوور به زندگی و کار در حوزه معماری ادامه داد. در این مدت، او گالری مبلمانی را نیز با خواهرش اداره میکرد که تخصصشان در بازسازی و ساخت مبلمان بود. اگرچه او در کانادا به موفقیتهای شغلی دست یافت و دو فرزندش نیز در آنجا متولد شدند، اما علاقه به ایران باعث شد که در دهه ۱۳۷۰ شمسی به وطن بازگردد؛ بازگشتی که سرنوشت او را برای همیشه عوض کرد.
معجزه «طعم گیلاس»: تولد یک بازیگر در میانسالی
ورود همایون ارشادی به سینما یک داستان شگفتانگیز و کاملاً اتفاقی بود. او در ۴۷ سالگی، در سال ۱۳۷۳، به واسطه دوستی با همسر تهمینه میلانی، نقشی کوتاه در فیلم «کاکادو» بازی کرد. این اولین و تنها تجربه او از بازیگری بود تا اینکه در سال ۱۳۷۵، زندگی او با یک دیدار تصادفی پشت چراغ قرمز، به فیلمی از عباس کیارستمی تبدیل شد.
کیارستمی که به دنبال چهرهای متفاوت، آرام و بیادعا برای نقش اصلی فیلم جدیدش بود، ارشادی را در خیابان دید و پس از یک آشنایی کوتاه، او را برای نقش «بدیعی» در فیلم «طعم گیلاس» انتخاب کرد.
رمز موفقیت بازیگری: ارشادی همیشه تأکید میکرد که در این فیلم، بازی نکرده، بلکه صرفاً خودش بوده است. این صداقت و فقدان تکنیکهای کلاسیک بازیگری، همان عنصری بود که کیارستمی به دنبالش بود و باعث شد بازی او فراتر از یک نقش، به تجسمی از تفکر و آرامش تبدیل شود. «طعم گیلاس» در سال ۱۹۹۷، جایزه نخل طلای جشنواره کن را از آن خود کرد و همایون ارشادیِ گمنام، به سرعت به شهرت جهانی رسید.
سفیر سینمای ایران: از مهرجویی تا هالیوود
پس از درخشش بینالمللی در «طعم گیلاس»، ارشادی جایگاه خود را در سینمای ایران محکم کرد. او بلافاصله در فیلم «درخت گلابی» (۱۳۷۶) به کارگردانی داریوش مهرجویی بازی کرد و نشان داد که میتواند در کنار دیگر بزرگان سینما، موفقیت خود را ادامه دهد.
او طی دو دهه، در آثار مهم سینمای ایران از جمله «واکنش پنجم»، «سیمای زنی در دوردست»، «رویای خیس»، «زندگی با چشمان بسته» و «نارنجیپوش» حضور یافت. اوج پختگی او در سینمای ایران را میتوان در نقشآفرینیهای عمیقش در این آثار جستجو کرد.
گامهای جهانی:
با این حال، اعتبار بینالمللی ارشادی به او فرصت داد تا به عنوان یکی از پیشگامان بازیگری ایران، وارد پروژههای هالیوودی و بینالمللی شود:
-
«بادبادک باز» (۲۰۰۷): اولین تجربه بزرگ هالیوودی او که بر اساس رمان خالد حسینی ساخته شد و تحسین گسترده منتقدان را برانگیخت. روزنامه لسآنجلس تایمز بازی او را «حیرتانگیز» توصیف کرد.
-
«آگورا» (۲۰۰۹): به کارگردانی آلخاندرو آمنابار.
-
«سی دقیقه پس از نیمهشب» (۲۰۱۲): فیلم برنده اسکار کاترین بیگلو.
-
«تحت تعقیبترین مرد» (۲۰۱۴): همکاری با آنتون کوربن و بازی در کنار فیلیپ سیمور هافمن.
او با این حضورهای بینالمللی، ثابت کرد که بازیگری میتواند فراتر از تکنیکهای مرسوم، به معماری احساسات تبدیل شود؛ سبک آرام، دقیق و متفکرانه او، امضای منحصر به فردش در تاریخ سینما باقی ماند.