تیر خلاص به گردشگری زمستانی اصفهان
زمستان اصفهان سرد و استخوانسوز است و برخلاف بهار و پاییز که شهر غرق در زیبایی است کمتر مورد استقبال مسافران و گردشگران قرار میگیرد آن هم در وضعیتی که زاینده رود در شهر جریان ندارد. اما در سالهای گذشته، محله جلفا در زمستان اصفهان حکم شومینه گرم و روشنی را داشت که گردشگری شهر برای گرمشدن به آن پناه میبرد.
اصفهان امروز_ راضیه چنگیز نائین: زمستان اصفهان سرد و استخوانسوز است و برخلاف بهار و پاییز که شهر غرق در زیبایی است کمتر مورد استقبال مسافران و گردشگران قرار میگیرد آن هم در وضعیتی که زاینده رود در شهر جریان ندارد. اما در سالهای گذشته، محله جلفا در زمستان اصفهان حکم شومینه گرم و روشنی را داشت که گردشگری شهر برای گرمشدن به آن پناه میبرد.
اگر تجربه قدمزدن در خیابان جلفا در روزهای منتهی به سال نو میلادی را داشته باشید، خوب میدانید از چه حالوهوایی حرف میزنم. بوی قهوه آمیخته با سرمای هوا، ریسههای نورانی که از درودیوار آویزان بودند، بابانوئلهای عروسکی پشت ویترینها و از همه مهمتر، کاج بلند و تزیین شدهای که در محوطه کلیسای وانک خودنمایی میکرد. این تصویر، نه فقط برای ارامنه عزیز اصفهان، بلکه برای تمام شهروندان و هزاران گردشگری که در این فصل به اصفهان میآمدند، نمادی از شادی، همزیستی و زیبایی بود.
اما امسال، خبرها حکایت از سکوت و تاریکی جلفا دارند. گفته میشود کلیسای وانک تزیینات سالهای قبل را ندارد و خبری از آن شور و غوغای همیشگی نیست. روابطعمومی خلیفهگری ارامنه اصفهان و جنوب ایران با انتشار اطلاعیه اعلام کرده؛ سال نوی میلادی هیچگونه برنامه یا تزیینات ویژه این ایام در کلیسای وانک و اماکن گردشگری تحت نظارت این خلیفهگری برگزار یا اجرا نخواهد شد و دلیل آن را ادامه برخی عملیات ضروری حفاظت و مرمت در فضای کلیسای تاریخی وانک و مجموعههای وابسته، جهت انجام مراحل ثبت کلیسای وانک در فهرست میراث جهانی یونسکو و نیز عدم امکان ارائه خدمات شایسته به هموطنان ذکر کرده است. اما افکار عمومی و زمزمههای شهر، دلایل دیگری را جستجو میکنند؛ دلایلی که ریشه در اتفاقات و حواشی سال گذشته دارد.
بیایید روراست باشیم و تعارف را کنار بگذاریم. ویدئوهایی که پارسال از برخی تجمعات در جلفا منتشر شد، برای هیچکس خوشایند نبود. تصاویری از برخی نوجوانان و جوانان که هیجانشان از کنترل خارج شده بود؛ رفتارهایی که بوی «وندالیسم» میداد، شوخیهای زننده، ایجاد مزاحمت برای ساکنین محله و آسیبزدن به اموال عمومی.
این رفتارها قابلنقد است. اصلا باید نقد شود. اینکه ما هنوز یاد نگرفتهایم چطور در یک فضای عمومی شلوغ، ضمن شادی کردن، حریم دیگران و شأن مکان را حفظ کنیم، یک درد فرهنگی است. اینکه اقلیتی با رفتارهای ناهنجار، فضا را برای خانوادهها و گردشگران ناامن میکنند، حقیقتی تلخ است که نمیتوان انکار کرد. اما سؤال اصلی اینجاست: آیا راهحل مقابله با بدرفتاری عدهای قلیل، خاموشکردن چراغهای شهر برای همه است؟
اصفهان شهری است که اقتصادش با نفس گردشگر گرهخورده است. در فصل زمستان که معمولاً آمار سفرها کاهش مییابد، «کریسمس در جلفا» به یک برند گردشگری تبدیل شده بود. تورهای بسیاری صرفاً برای دیدن همین اتمسفر به اصفهان میآمدند. کافهها رونق میگرفتند، تاکسیها مسافر داشتند و هتلها پر میشدند.
امسال با حذف تزیینات و کمرنگ کردن این رویداد (به بهانه تعمیرات یا هر چیز دیگر)، عملا تیر خلاص به گردشگری زمستانه اصفهان شلیک شده است. گردشگری که باذوق دیدن آن مناظر به اصفهان میآید و با دیوارهای سنگی بدون نور مواجه میشود، سال دیگر باز نخواهد گشت. در دنیایی که شهرها برای جذب یک نفر توریست، فستیوالهای عجیبوغریب اختراع میکنند، ما پتانسیل قوی و آمادهای مثل کریسمس جلفا را که ریشه در تاریخ و بافت جمعیتی شهرمان دارد، نادیده میگیریم و این فرصت طلایی درآمدزایی و تبادل فرهنگی را دودستی دور میریزیم.
بیایید کمی عمیقتر نگاه کنیم. چرا برخی نوجوانان و جوانان در جلفا دست به رفتارهای ناهنجار میزنند؟ چرا تجمع مردم گاهی شکل هرجومرج به خود میگیرد؟ جامعهشناسان شهری پاسخ روشنی دارند: «تراکم نیاز به شادی در زمان و مکان محدود».
وقتی در طول سال، شهر خالی از رویدادهای هیجانانگیز، کنسرتهای خیابانی، کارناوالهای شادی و فضاهایی برای تخلیه انرژی نوجوانان است، طبیعی است که تمام این انرژی انباشته شده، منتظر یک روزنه میماند. وقتی تنها بهانه شادی عمومی در شهر، چند روز کریسمس در یک محله کوچک مثل جلفا باشد، معلوم است که جمعیت منفجر میشود و کنترل از دست میرود.
آن نوجوان یا جوانی که روی نردهها میپرد یا فریاد میکشد، لزوماً خرابکار نیست؛ او تشنهی دیدهشدن، فریادزدن و شادیکردن است و شهر، زمین بازی دیگری به او نداده است. اگر متولیان فرهنگی، در طول سال و به مناسبتهای مختلف ملی و مذهبی، برنامههای شاد و کارناوالهای جذاب در نقاط مختلف شهر (نه فقط مرکز شهر) برگزار کنند، این فشار روانی توزیع میشود.
اگر جوان اصفهانی بتواند انرژیاش را در یک فستیوال موسیقی، یک مسابقه خیابانی یا یک جشن محلی در پارک محلهاش تخلیه کند، دیگر جلفا را با استادیوم فوتبال اشتباه نمیگیرد.
پاککردن صورتمسئله، راحتترین کار است. میتوان چراغها را خاموش کرد، درختها را تزیین نکرد و گفت «تعمیرات داریم» تا مبادا شلوغ شود و کسی خطایی کند. اما این کار، مدیریت نیست؛ انجماد است.
اصفهان برای زندهماندن به گردشگر نیاز دارد و جوانان اصفهان برای زندگیکردن به شادی. حق مردم و کسبه جلفا این نیست که تاوان بیتدبیری در مدیریت شادیهای شهری را بدهند. کاش بهجای خاموشی، یاد بگیریم که نور را تکثیر کنیم تا هیچ کجا آنقدر شلوغ نشود که چراغی بشکند.