در گفتگوی «اصفهان امروز» با احسان کاظمی مطرح شد
روانشناسی زرد، عامل انحراف ذهنی جامعه
نقش تأثیرگذار روانشناس در تمام مراحل زندگی انسانها از دوران رشد از کودکی تا بزرگسالی کاملا مشهود است،
اصفهان امروز - شهین اصلانی
نقش تأثیرگذار روانشناس در تمام مراحل زندگی انسانها از دوران رشد از کودکی تا بزرگسالی کاملا مشهود است، از کمک به کودکان برای داشتن عملکرد بهتر در مدرسه گرفته تا کمک به بزرگسالان برای مقابله با مسائل و مشکلات در روابط و رویدادهای زندگی، نقش ارزشمند روانشناس در جامعه را ثابت میکند.
در نهایت، روانشناسان از طریق آشنا کردن افراد با شیوههای مدیریت مشکلات در روابطشان و مقابله با مشکلات عاطفی و شکستهای گذشته به مردم کمک میکنند تا زندگی بهتری داشته باشند اما روانشناسی در جامعه امروز دچار چالشهای بسیاری است که این موانع امکان اثرگذاری آن را کاهش میدهد.
چالشهای روانشناسی در جامعه ما سه محور کلی دارد.
احسان کاظمی روانشناس به اصفهان امروز با بیان اینکه دانش روانشناسی به دلیل بررسی درونیات انسان از پر رمز و رازترین دانشهای بشری است، اظهار میکند: چالشهای روانشناسی در جامعه ما به سه محور کلی محتوای علمی و آموزشی روانشناسی در دانشگاهها، نگرش مردم نسبت به روانشناسی و کاربردهای آن همچنین گرایش پژوهشی و شغلی متخصصان و دانشآموختگان روانشناسی مربوط میشود، به نظر میرسد در زمینه طراحی و تدوین منابع آموزشی روانشناسی در دانشگاهها هم از جنبه بومیسازی و هم از جنبه به روزرسانی منابع غفلت نسبی شده است.
او میافزاید: بیشتر کتب مرجع و درسی در همه سطوح منابع ترجمه شده هستند، از سوی دیگر بسیاری از منابع در هر سه سطح و در بسیاری از مواقع با استفاده از یک کتاب تدریس میشود به عنوان مثال، در درس روانشناسی شخصیت، در هر سه سطح یک کتاب تدریس میشود، این موضوع چنان رایج است که به طنز میتوان گفت اگر یک فرد سه بار مقطع کارشناسی روانشناسی را بگذراند، در واقع مدرک دکتری گرفته است.
بیتوجهی به پژوهشهای واقعی و کاربردی در جامعه
کاظمی با بیان اینکه برنامههای آموزشی رشته روانشناسی بیشتر به صورت نظری آموزش داده میشود، ادامه میدهد: وقتی آموزش به صورت نظری باشد تکالیف کاربردی و پژوهشی در انتقال این علم به دانشجویان کمتر مطرح میشود مثلا در درس روانشناسی اجتماعی از دانشجویان خواسته نمیشود که رفتارهای اجتماعی شهروندان در یک موقعیت خاص مثل انتخابات یا بحرانهای طبیعی و دیگر موارد را مورد مشاهده علمی قرار دهند، اساسا عمده دروس این رشته فاقد سرفصل عملی است درصورتیکه یکی از مهمترین دروسی که باید در دانشگاههای ما تدریس شود درس روانشناسی کاربردی است.
این روانشناس تصریح میکند: اساتید این رشته هم کمتر به فکر تألیف کتب علمی بر اساس سرفصلهای مدون هستند چرا که در هر زمینهای کتابهای ترجمه شده به وفور در بازار موجود است، در واقع ما به عنوان روانشناس ایرانی، سالها در دانشگاه روانشناسی مباحث غیرایرانی میخوانیم و این معضل مثل این است که یک فارغالتحصیل رشته حقوق صرفا با منابع آموزشی حقوق کشورهای دیگر آشنا شده و چیزی متفاوت از دانش حقوقی جامعه خود را فرا گرفته باشد.
او ادامه میدهد: در خصوص نگرش مردم نسبت به روانشناسی هم چالشهای بسیاری وجود دارد به عنوان مثال، عمده مردم از رفتن نزد روانشناس اجتناب میکنند گویا اعلام نیاز به رواندرمانی یا گرفتن مشاوره برای زندگی خانوادگی، نوعی انگ اجتماعی است حتی در برخی فیلمها و سریالها رفتن به نزد روانشناس به صورت طنز و برای تمسخر در نظر گرفته میشود چنین القا شده است که روانشناس برای دیوانهها و افراد روانی است! درصورتیکه استفاده از تخصص روانشناسان و مشاوران، نشانه خردمندی است حتی در تعالیم دینی ما از قرآن کریم گرفته تا احادیث معصومین بسیار به مشاوره گرفتن از صاحبان دانش و خرد توصیه شده است.
قرار نیست روانشناسان تنها برای مشکلات زندگی راهکار ارائه دهند
کاظمی اظهار میکند: اگرچه در سالهای اخیر این تابو تا حدودی شکسته شده اما هنوز هم بسیاری از افراد استفاده از تخصص یک مشاور یا روانشناس را به عنوان آخرین گزینه در نظر میگیرند درحالیکه قرار نیست روانشناسان تنها در صورت بروز مشکل در زندگی، راهکار ارائه دهند، بلکه یکی از وظایف روانشناسان، ارائه خدمات تخصصی برای افرایش کیفیت زندگی است بنابراین اگر این فرهنگ رفتاری در بین آحاد جامعه رواج پیدا کند که لااقل هر سال به روانشناس خود مراجعه کنند و یک چکاپ روانشناختی بشوند از بروز مشکلات بسیاری پیشگیری خواهد شد.
او ادامه میدهد: چالش بعدی این است که بسیاری از مراجعان به رواندرمانگران یا مشاوران، از آنها انتظار معجزه دارند! گویی برای درمان یک افسردگی چندین ساله یا مشکل خانوادگی قدیمی، روانشناس باید چوب جادویی داشته و در یک یا دو جلسه مشکلات را حلوفصل کند البته با تأسف بسیار شاهد این معضل هم هستیم که برخی حتی اندک از روانشناسان بیدلیل جلسات رواندرمانی یا مشاوره را طولانی میکنند تا درآمد خود را افزایش دهند که همین موضوع باعث سرخوردگی مراجعان یا فرار از فرآیند درمان خواهد شد، بسیاری از افراد بر این گمان هستند که باید ریش و قیچی را دست رواندرمانگر یا مشاور داد تا او صفر تا صد مشکل را حل کند، درصورتیکه مراجعان باید علاوه بر ارائه اطلاعات صحیح و کامل درباره مشکل خود، سهم قابلتوجهی از فرآیند حل مسئله را به عهده بگیرند.
این روانشناس میگوید: انجام تمرینات مرتبط با مشکل مطرح شده، حضور منظم در جلسات درمان و ارتباط صادقانه و صمیمانه با مشاور از سوی مراجع نیز گام مهمی در موفقیت امر مشاوره یا درمان روانشناختی است همچنین بسیاری از مراجعان، به دنبال مشاور یا روانشناسی هستند که حرف یا تصمیمات و تفکرات مراجعان خود را تائید کنند، این دسته از مراجعان نه برای حل مسئله بلکه برای اخذ تأییدیه برای افکار و رفتارها و تصمیمات خود یا حتی برای محکوم کردن طرف مقابل خود نزد مشاور میروند.
روانشناسی زرد یا روانشناسنماها عامل انحراف ذهنی جامعه
کاظمی با انتقاد از وجود روانشناسنماها میگوید: کسانی که در رشتههای دیگری تحصیل کردند اما به دلیل بیکاری یا داغ بودن بازار پادکستها و ویدیوهای آموزشی که ناشی از نیاز روزافزون مردم به یافتن راهحل برای مشکلات خود و پیدا کردن حال خوب است در فضای مجازی و واقعی جامعه با حرفهای شیک اما غیرعلمی و غیرکاربردی نیز به انحراف ذهنی مردم و سوءاستفاده از فضای حاکم بر جامعه افزوده است.
او تصریح میکند: بخش دیگری از چالشهای دانش روانشناسی در جامعه ما برمیگردد به نگرش متخصصان و دانشآموختگان این رشته که به نظر میرسد دید بسیاری از همکاران در مورد روانشناسی محدود به مشاوره، درمان و تدریس در دانشگاه یا سخنرانی برای عموم مردم شده است درصورتیکه امروزه روانشناسی نه تنها حوزههای تخصصی متنوعی پیدا کرده است بلکه دیگر علوم نیز به اهمیت و کاربرد آن بیش از خود ما روانشناسان پی بردهاند.
این روانشناس ادامه میدهد: امروزه روانشناسی ژنتیک، قضایی و جنایی گرفته تا روانشناسی اجتماعی، سیاسی، تجاری و حتی صنعتی کاربردهای بسیاری دارند حتی یکی از نظریهپردازان مطرح در زمینه طراحی صنعتی، یک روانشناس است، در واقع متخصصان طراحی صنعتی، طراحی محصول و خدمات برای بهبود محصولات خود ناگزیر به استفاده از مبانی علوم شناختی هستند.
او میافزاید: باید در دانشگاههای ما رشته روانشناسی و کاربرد آن در حوزههای متعدد با استفاده از نمونههای عینی در جهان تبیین و تدریس شود تا به تدریج از عطش فارغالتحصیلان به رواندرمانی و مشاوره به سمت و سوی دیگر جنبههای کاربردی سوق پیدا کند، شرکتها، سازمانها و نهادهای مختلف نیز باید به این باور برسند که برای پیشرفت خود و بهبود تولیدات و خدمات خود از این دانش گسترده به بهترین شکل استفاده کنند.
مشکلات تکنیکزدگی در حوزه رواندرمانی و مشاوره
کاظمی با بیان اینکه تکنیکزدگی در حوزه رواندرمانی و مشاوره نیز یکی دیگر از چالشهای روانشناسی در جامعه ماست، اظهار میکند: انواع روشهای درمانی نظیر رفتاردرمانی دیالکتیکی، درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر شفقت، پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی و مثبتدرمانی به مثابه جعبهابزاری درآمدهاند که مشاوران با خود به اتاق درمان و مشاوره میبرند، درصورتیکه قبل از یادگیری و کسب مهارت در استفاده از این تکنیکها باید انسان به عنوان یک موجود پیچیده از ابعاد مختلف شناخته شود.
او تصریح میکند: شناخت فلسفه، فرهنگ، باورهای دینی و بهطورکلی انسانشناسی مقدم بر آشنایی با این قبیل تکنیکهاست، نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که پژوهشهای دانشگاهی در رشته روانشناسی بیشتر به منظور استخراج مقالات قابل چاپ و کسب امتیاز برای اساتید مورد تائید قرار میگیرند و کمتر برای حل مشکلات جامعه در نظر گرفته میشوند به همین خاطر است که عمده موضوعات پژوهشی در رشته روانشناسی قابل به کار بستن در جامعه نیست و صرفا برای انجام یک تکلیف درسی و فارغالتحصیل شدن است.
این روانشناس میگوید: رشته و مشاغل مرتبط با روانشناسی، متولی واحد و مشخصی ندارد، در زمینه ارائه آموزش آکادمیک، وزارت علوم و وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی باید در خصوص رشتههای مرتبط با سلامت روان به یک رویه واحد و مشخص برسند تا در حوزه تربیت متخصصان روانشناسی نیز اگر آشفتگی مختصری هم وجود دارد، انسجام و شفافیت حاصل شود.
او خاطرنشان میکند: در خصوص مشاغل مرتبط با بهداشت روان و خدمات مشاورهای نیز از یک سو سازمان روانشناسی و مشاوره کشور که در حقیقت مسئول رسمی و اصلی این حوزه است مجوزهای اشتغال تخصصی روانشناسان را موردبررسی، تائید، صدور و نظارت حرفهای قرار میدهد، از سوی دیگر سازمان بهزیستی متولی صدور مجوز مراکز مشاوره شده است و در این سالها، برخی دیگر از سازمانها نیز در این حوزه وارد شده و به فعالیت تخصصی میپردازند البته اگرچه همه این نهادها با نیت خیر و برای کمک به جامعه فعالیت میکنند اما به نظر میرسد مدیریت و نظارت واحد یک سازمان رسمی که سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور است بسیاری از این مشکلات را میتواند مرتفع خواهد کرد.