ظل السلطان مرد؛ اما تفکر ظلالسطانی باقی است
سلطان مسعود میرزا ملقب به ظلالسطان یکی از شاهزادگان قاجار بود که سی و چهار سال بر اصفهان حکومت کرد.
سلطان مسعود میرزا ملقب به ظلالسطان یکی از شاهزادگان قاجار بود که سی و چهار سال بر اصفهان حکومت کرد. این شاهزاده قجری پیش از اینکه به اصفهان بیاید در مازندران حکمرانی میکرد. مسعودمیرزا با ورود به میانکاله بیش از 100 قلاده ببر را شکار کرد و همین شکار ضربه مهلکی به نسل ببر مازندران زد و باعث انقراض آن شد. در دوران حکومتش بر اصفهان نیز هر آنچه از شکوه اصفهان دوران صفوی مانده بود را نیست و نابود کرد.حکمرانی سی و چهارساله ظلالسلطان بر اصفهان، به ویرانی بیش از ۵۰ اثر و بنای تاریخی و باغ ایرانی در دولتخانه صفوی همراه بود. اصفهانی که در روزگار شکوه و جلال خود ۱۳۷ کاخ، ۱۶۲ مسجد، ۴۸ مدرسه، ۲۷۳ حمام و ۱۲ گورستان داشت به یکباره در دوره این حاکم خودکامه هر آنچه از زیبایی و شکوه داشت را از کف داد. یكی از گردشگران اروپایی در آن زمان مینویسد: «متأسفانه ظلالسلطان از خیابان خوشمنظره و فرحآور چهارباغ مانند سایر آثار باستانی چیزی باقی نگذاشته، جدولهای سنگی را پركرده و حواشی آنها را فروخته و نقاشیهای تاقها و دیوارها را هم محو كرده است. جای قصرها و عمارتهای خالی صفوی را هم با ایجاد مزارع گرمك و خیار اشغال كرده است».
لرد كرزن كه اواخر عهد قاجار به ایران سفرکرده نیز مینویسد: «مسجد و عمارت سلطنتی اصفهان را از بیخوبن كندند. آن عمارت هفتدست و آیینهخانه و نمكدان با نقشههای عجیب و آیینههای بزرگ شفاف و حوضهای یكپارچه كه از سنگهای مرمر صاف شفاف تراشیده شده و سلاطین با مخارج گزاف بنا نهادهاند، تمام خراب و بهجای آنها جز تپه خاکی غمانگیز و ملالتخیز باقی نمانده است.»
باغ و قصر سعادتآباد، عمارت هفت دست، قصر نمکدان، آئینه خانه، بهشت برین، بهشتآیین، انگورستان، بادامستان، نارنجستان، کلاهفرنگی، باغ تخت، باغ آلبالو، باغ طاووس، عمارت و باغ نقشجهان، باغ فتحآباد، گلدسته، تالار اشرف، عمارت خورشید، سرپوشیده، عمارت خسروخانی، باغ زرشک، باغ چرخاب، باغ محمود، باغ صفی میرزا، باغ قوشخانه، باغ نظر، عمارت و سردر باغ هزارجریب، عمارت جهاننما و بسیاری از بناهای دیگر گوشهای از ویرانیهایی است که به دست او انجام شد.
شاید مسعودمیرزا در آن زمان توانست امنیت و نظم خوبی در منطقه جنوب فراهم کند که کمتر در دوره قاجار میتوان آن را دید؛ اما امروز چیزی که از او یاد میشود تفکر ظل السلطانی است و ویرانههایی که بر جای گذاشت. این حاکم که گویا به این گفته که بدنامی بهتر است از گمنامی اعتقاد داشته بیش از آنکه تاجی بر سر شکوه اصفهان بگذارد تیغش زده و امروز هم به بدنامی یاد میشود.
سالهاست که ظلالسطان مرده؛ اما تفکر ویرانگر او باقیمانده است. تفکری که تنها به ویران کردن میاندیشد. برای تفکر ظلالسلطانی تفاوتی بین یک اثر چندهزارساله و چندصدساله واجد ارزش تاریخی نیست. این تفکر فرقی بین یک عمارت تاریخی عهد صفوی با یک بنای زیبای پهلوی نمیگذارد. برایش دوغودوشاب یکی است. از هر چه خوشش نیاید یا به نفعش نباشد یا منفعتش بر ویرانی آن باشد نیست و نابود میکند.
اصفهان شاید امروز آن شکوه و جلال عهد صفوی را ندارد؛ اما در بافت تاریخی خودش هنوز نمادها و بناهایی با همان صورت زیبا را دارد. بناهایی که هر بار به بهانهای تخریب میشوند. گوهرهایی که هر دانهاش برای این شهر همچون برگی از یک شناسنامه است که باید برای حفظ آن تلاش کرد. اما تفکر برجایمانده از دوران مسعودمیرزا گاهی دست منفعتطلبش به سمت همین اندک یادگاریها هم دراز میشود و گوشهای از آن را ویران میکند.
خانه نائل، خانه عطاری، خانه حاجی شکری، خانه هوایی، خانه کتابی، خانه امامجمعه و حمام خسروآقا تنها بخشی از بناهای تاریخی است که در این سالها از تیغ تخریب گذشتند و یکشبه ویران شدند.
حالا هم که مسجد کازرونی هر شب باید در کابوس تخریب به سر ببرد. مسجدی که کمتر نمونهای از آن در اصفهان وجود دارد. به گفته یکی از کارشناسان مساجدي از دوران حال حاضر، دوران صفوي و قاجار در اصفهان داريم اما مشابه مسجد کازروني در اصفهان وجود ندارد اين مسجد در برههاي ساخته شد که سياستهاي حکومت پهلوي به سمت ساخت مسجد نبود تعدادی هم که هست ارزش معماري چنداني ندارد. ولي مسجد کازروني بهواسطه خرد سازنده و خيرش، ازلحاظ انداموارههاي معماري از ارزش زیادی برخوردار است.
این مسجد چند شب پیش هم با ورود بهموقع نیروهای انتظامی و میراثفرهنگی از خطر تخریب جست.اصفهان شهری با دو هزار خانه تاریخی که برخی ستارهدار و ثبت ملی هستند و برخی تنها واجد ارزش که در معدود لکههای تاریخی شهر قرار گرفتهاند هر روز به بهانهای توسط اشخاص و ارگانها تخریب میشوند. افرادی که آنها هم همچون حاکم بی خیر اصفهان کار نیکی نمیتواند انجام دهد و حالا قصد دارند با یک کار بد نامشان را در اوراق تاریخ قرار دهند. این موضوع نشان میدهد که حمایتهای وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و موانع قانونی برای عدم تخریب این خانههای ارزشمند تاریخی کافی نیست و تراژدی تخریب همچنان ادامه دارد و باید قانون بازدارندهتری وضع شود تا مانع تخریب مداوم آنها شود.