شکار فرصتها
اگرچه جمعیت کره زمین مرز هشت میلیارد نفر را طی کرده اما این امر را نمیتوان نگرانی دانست زیرا اکثریت آحاد جامعه جهانی به این حقیقت پی بردهاند که تنها راه چاره برای عبور از بحرانهای موجود پیرامون چالش کمبود آب و غذا و به دنبال آن انرژیهای تجدید پذیر باید از ابزار صرفهجویی در همه زمینهها بهره ببرند
اگرچه جمعیت کره زمین مرز هشت میلیارد نفر را طی کرده اما این امر را نمیتوان نگرانی دانست زیرا اکثریت آحاد جامعه جهانی به این حقیقت پی بردهاند که تنها راه چاره برای عبور از بحرانهای موجود پیرامون چالش کمبود آب و غذا و به دنبال آن انرژیهای تجدید پذیر باید از ابزار صرفهجویی در همه زمینهها بهره ببرند که موفقیت در این زمینه مستلزم تعلیم و تربیت و هماهنگی با زمان جهت نسلهای نو میباشد. شاید بسیاری از کشورهای غربی دستمایههای لازم را برای محقق کردن این منظور به دست آورده باشند اما نباید از یاد برد که قبلا اکثر ملزومات عاطفی و احساسی را با مادیات معاوضه نمودهاند و این امر میتواند تزلزلهایی را برای ادامه حضور در آیندهای نهچندان دور زیر سوأل ببرد که خوشبختانه در قاره آسیا و بخصوص کشورهای اسلامی تا حدود زیادی وابستگی به سنتها توانسته است پنجرهای هرچند محدود را به اینسو باز نگه دارد و شاید بتوان اذعان نمود در کشور ما این امتیاز سرآمد است زیرا اعتقادات اگرچه رنگ عوض کرده اما همچنان پابرجاست تا همه کارها با نام خدا شروع و خاتمه یابد. سرلوحه این امتداد را میتوان دستگاههای متولی تعلیم و تربیت بخصوص وزارت آموزشوپرورش دانست اگرچه در سه دهه اخیر مورد هجوم تجاوزهایی از غرب زیر لوای نهادهایی چون یونسکو قرار گرفته و در داخل اندکی بهجامانده از پیادهنظام غرب به آن همراهی کردهاند اما آحاد جامعه تا این زمان تن به فضا نداده و همچنان مسیر را بر مبنای اعتقادی طی کرده و به آتیه فرزندان خود امیدوار است. برای حفظ این نظام آموزشی ارزشمند با لایهای محکم از سنت باید هزینههایی را هم پذیرفت که مهمترین آنها تربیت معلمان متعهد، متخصص و بیداری است تا این حرفه را علاوه بر تأمین هزینههای زندگی نوعی عشق و علاقه بدانند و با تمام وجود درراه رسیدن به ایدهآلها تلاش کنند که نتیجهاش شکار فرصتهای ازدسترفته بهواسطه غرب است تا در آینده نیازمند شرق و بخصوص سرزمین ایران باشند. زیرا در گذشتههای دور بارها این حادثه تکرار شده تا این کشور به یک امپراتوری قدرتمند درزمینه فرهنگ و هنر و تعلیم و تربیت تبدیل شود. امیرحسین سلطانی فلاح، قائممقام جمعیت فرهنگیان جوان، دراینباره نظریاتی را اینگونه ارائه میدهد که «در قدم اول باید دانشگاه فرهنگیان ازنظر زیرساختی، هیئتعلمی و شرایط مختلف تقویت شود. مهمترین راه جبران کاستیها ازنظر من، اول دانشگاه فرهنگیان، دوم و سوم و چهارم هم دانشگاه فرهنگیان است. بعدازآن باید سراغ طرحهای جبرانی دیگر رفت؛ مثلا معیارها و شاخصههایی در نظر گرفته شود تا دانشجویان دیگر دانشگاهها که قصد ورود به شغل معلمی را دارند و ظرفیت و علاقهمندی کافی در آنها دیده میشود، یک تا یک و نیم سال دوره معلمی را بگذرانند و وارد این حرفه شوند. اینجا هم آزمون استخدامی و ماده 28 پایکار بیاید. در کشور ژاپن افرادی که در حوزه عمومی نخبه میشوند، اما هرچند فرآیند جذب در دانشگاه فرهنگیان، فضا را به سمتی برده که تراکم رشتههای خوب هم در آنجا بسیار بالا رفته است و رتبههای دورقمی هم در این دانشگاه وجود دارد، اما اگر بخواهیم فضا را به سمتی ببریم که رتبههای برتری و نخبه هم وارد آموزشوپرورش شوند باید هویت و نقش اجتماعی معلم را به او برگردانیم و به جایگاه اجتماعی معلمان اهمیت بیشتری بدهیم. البته باید به این نکته هم توجه کرد که مسیر معلم شدن مسیری است که صنعتهای ویژه و ممتاز و منحصربهفردی دارد. به همین دلیل باید برای انتخاب معلم یا هر شغل دیگری، یک کارنامه 12 ساله از افراد در ابعاد زیستی و فردی وجود داشته باشد تا بر اساس آن بگوییم وارد چه شغلی شوند؛ مثلا یک دانشآموز که 12 سال از عمرش را در مدرسه میگذراند، یک کارنامه داشته باشد که نشان دهد در حوزههای تربیتی، علمی، فناوری و زیستی مدنی کجا قرار گرفته است، آنوقت به او بگوییم که رشدش در هرکدام از این موارد چقدر بوده، آیا رشد ذهنی انتزاعی خوبی داشته است؟ آیا در کارآفرینی میتواند موفق باشد؟ آنوقت رشته دانشگاهی و شغل آیندهاش را بر اساس این کارنامه انتخاب کند. قرار است تاثیر 100 درصدی کنکور به 40 درصد کاهش پیدا کند، البته ممکن است اشکالات و نقدهایی هم به آن وارد شود و کارها کامل نباشد. کتب آموزشی از پررنگترین ابزار آموزشی است، مادامیکه این کتب درست نشوند، آنطور که بایدوشاید نمیتوان کیفیت آموزش را ارتقا داد. در این زمینه سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی باید اقدامات درخوری را انجام دهد. باید حجم کتب درسی کم و یکسری سرفصلها نیز حذف شود؛ اما باید به این نکته توجه کرد اگر قرار است مدل سنجش و آموزش به سمت مفهومی شدن برود، کیفیت هم باید این موضوع را پوشش دهد.» ایران زیرساختهای فرهنگی و تمدنی لازم را دارد که از قنداق به همه فرزندانش القاء شده و از این نظر بهراحتی میتوانند مسیر روشن ماندن این را طی کنند و در آینده سرآمد جهانیان باشند.
ادامه دارد