درخواست اشد مجازات برای پدر و نامادری کودکان ماهشهری
عموی کودکان ماهشهری هنوز نمیداند چرا برادرش تا این اندازه بیرحم شده و دست به چنین کارهای وحشتناکی زده است. او برادرش را حتی از داعش هم سنگدلتر میداند.
عموی کودکان ماهشهری هنوز نمیداند چرا برادرش تا این اندازه بیرحم شده و دست به چنین کارهای وحشتناکی زده است. او برادرش را حتی از داعش هم سنگدلتر میداند.
بخشی از این گفتگو را در ادامه می خوانید:
برادرت همیشه فرزندانش را کتک میزد؟
نه اصلا؛ او تا زمانی که با همسر سومش ازدواج نکرده بود، رفتار بدی با فرزندانش نداشت. ما هم وقتی متوجه این اتفاق وحشتناک شدیم، تعجب کردیم. هنوز هم شوکهایم که برادرم چرا چنین کاری کرد. او هر چه بود، تا این اندازه هم سنگدل و بیرحم نبود.
در این مدت شما متوجه این شکنجهها نشده بودید؟
ما خیلی وقت بود که با برادرم ارتباطی نداشتیم. با او قهر کرده بودیم و یک سالی میشد که به خانهاش رفتوآمد نداشتیم؛ درواقع از وقتی با این زن ازدواج کرد، با او قطع رابطه کردیم.
چرا؟
ما از عربهای ماهشهر هستیم. برای خودمان رسم و رسوماتی داریم که برادرم این رسومات را رعایت نمیکرد و هر کاری دلش میخواست انجام میداد؛ برای همین ارتباطمان با او قطع شد.
همسر برادرت را میشناختید؟
بله؛ او از اقوام دور ما است.
وقتی برای نخستینبار به خانه برادرت رفتی، بچهها در چه حالی بودند؟
وضعیتشان خیلی بد بود؛ هر کدام بیحال و بیجان در گوشهای از خانه افتاده بودند. وقتی بچهها را دیدم جای شلاق، فندک و داغشدن روی بدن آنها مشهود بود. حال فاطمه از همه بدتر بود. اصلا جان نداشت. خیلی شکنجه شده بود. گویا از همه بیشتر به او عذاب میدادند.
بعد از آن چکار کردید؟
روز جمعه متوجه این ماجرا شدیم. رفتیم شکایت کردیم و مادر فاطمه هم شکایت کرد. برادرم آبروی ما را برد. کاری که او کرد داعشی هم نک رد.
متوجه شدی که آنها چه بلایی سر بچهها میآوردند؟
رفتارهای خیلی بدی داشتند. از همه بیشتر هم با فاطمه. به او اجازه رفتن به مدرسه نمیدادند و در عوض او را به خانههای مردم میفرستادند تا کار کند، با زور فرش بشوید و کارهای خانه را انجام دهد. وقتی هم نمیتوانست از پس کارها بر بیاید، شکنجه میشده است. دیدن فاطمه واقعا ما را ناراحت کرده است.
الان حالشان چطور است؟
الان که به خانه من آمدهاند، حالشان کمی بهتر شده است. من سعی میکنم، به آنها برسم. همسرم هم مشکلی با این موضوع ندارد و رفتار خوبی با آنها دارد.
قرار است همیشه شما از این بچهها نگهداری کنید؟
من حاضرم تا آخر عمرم بچهها را بزرگ کنم و شاهد خوشبختشدنشان شوم. بهزیستی گفته فعلا تا یک سال اما بعد از آن هم میتوانم نگهداری کنم.
برادرت اعتیاد دارد؟
تا جایی که ما اطلاع داریم مواد مصرف نمیکرد.
هیچوقت نخواستید بچههای برادرتان را ببینید؟
برادرم از اول با آنها اینطور رفتار نمیکرد، ولی چون ما حس کردیم نامادری بالا سر اینهاست گفتیم بچهها را بده ما نگهداری کنیم؛ ولی قبول نمیکرد.
فکر میکنید چرا آنها چنین بلاهایی سر بچهها آوردند؟
ما خودمان هم درباره دلیل این کار هر روز یک چیزی میشنویم؛ شایعه زیاد است. بعضیها میگویند که برای جادو و جنبل این کار را میکردند. یکسریها هم میگویند زن سوم برادرم، دو تا بچه دارد و گویا آنها مریض هستند و دکتر از زندهبودن آنها قطع امید کرده است، برای همین ممکن است به خاطر همین موضوع قصد داشته این بچهها را بکشد. یکسریها هم میگویند، داداشم دیوانه شده و بیمار است که اگر همین باشد، باید برود و معالجه شود؛ اما دلیل اصلی را هنوز نمیدانیم.
خواسته شما چیست؟
اشد مجازات برای برادرم و زن برادرم. ما میخواهیم آنها مجازات شوند و اینکه بگویند دلیل رفتارشان چه بوده. باید بگویند چرا این کارها را کردهاند و این کودکان بیدفاع را شکنجه دادهاند. باید دلیل اصلیاش مشخص شود.
زن برادرت آزاد شده؟
نمیدانم چه کسی برای او ضمانت گذاشته و او آزاد شده است.
منبع: روزنامه شهروند