نقشه سیاه مادرودختر برای پسر عاشق
دختری که با همکاری مادرش پسرجوانی را برای اخاذی به خانه کشانده و بعد از شکنجه به قتل رساندهاند درحالی پای میز محاکمه رفت که مادرش که دیگر متهم این پرونده بود در زندان فوت کرده است.
دختری که با همکاری مادرش پسرجوانی را برای اخاذی به خانه کشانده و بعد از شکنجه به قتل رساندهاند درحالی پای میز محاکمه رفت که مادرش که دیگر متهم این پرونده بود در زندان فوت کرده است.
رزیتا دختر جوان با پیشنهاد مادرش با پسران جوان ثروتمند دوست میشد و بعد از اینکه آنها را به خانه میکشد با گرفتن مبلغی پول آنها را رها میکرد اما مقاومت جوانی به نام پویا باعث شد تا ژیلا مادر رزیتا او را به قتل برساند و این آغاز پروندهای بود که دختر جوان را به دادگاه کیفری کشاند.
یک سال قبل پدر پویا در تماس با پلیس اعلام کرد فرزندش که قرار بود خیلی زود به خانه برگردد چند ساعتی است که نیامده و تلفن همراهش را هم جواب نمیدهد.
وقتی پلیس تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کرد مشخص شد پویا بعد از اینکه از خانه خارج شده دیگر نه با تلفن همراهش تماسی برقرار کرده و نه پاسخ تلفنی را دادهاست. ساعاتی بعد نیز تلفن خاموش و از دسترس خارج شده است.
این در حالی بود که ماموران یک چمدان پیدا کردند که جسد مرد جوانی در آن قرار داشت. جسد مثله شده بود اما سر مقتول نشان میداد او بسیار جوان است. بعد از اینکه پدر پوریا به پزشکی قانونی رفت تایید کرد که جسد متعلق به فرزند اوست و اینطور بود که پرونده با مشخص شدن قتل پویا وارد مرحله جدیدی شد.
بررسی تماسهای پویا نشان داد این جوان با دختری به نام رزیتا در ارتباط بود و احتمالا با او دیداری داشته است. وقتی رزیتا بازداشت شد بدون هیچ مقاومتی اعتراف کرد به پیشنهاد مادرش پویا را به خانه کشاند تا از او اخاذی کنند و سپس مادرش او را به قتل رساند و آنها جسد را مثله کردند تا بتوانند از خانه خارج کنند.
ژیلا مادر رزیتا نیز گفتههای دخترش را تایید کرد و مدعی شد برای اینکه بتواند هزینههای زندگیاش را تامین کند دست به این کار میزده و دخترش را وادار به اخاذی میکرده است. او به پلیس گفت چون دخترش زیبا بود و میتوانست با مردان به راحتی ارتباط برقرار کند از او به عنوان طعمه استفاده میکرد.
با توجه به این اعترافات کیفرخواست علیه متهمان صادر و ژیلا به اتهام مباشرت در قتل و دخترش به اتهام معاونت در قتل و آدم ربایی از سوی دادسرا متهم شدند.
صبح دیروز و در ابتدای جلسه محاکمه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر مقتول گفت: پسر من جوانی ورزشکار بود که هرگز نه مواد مخدر مصرف میکرد و نه مشروب. او میدانست من روی این مسایل حساس هستم و از آنجایی که قرار بود دو ساعت بعد از رفتنش به خانه برگردد امکان ندارد که مشروب یا مواد استفاده کرده باشد. متهمان در این باره حرف هایی زدهاند که قطعا دروغ میگویند. پسر من را شکنجه کرده و کشتهاند و من درخواست مجازات دارم.
از آنجایی که ژیلا که مباشر در قتل بود در زندان فوت شده بود رزیتا دخترش در جایگاه قرار گرفت. او در پاسخ به اینکه آیا اتهام معاونت در قتل را قبول دارد گفت: من همه اتهاماتم را قبول دارم اما سرقت نکردم و این موضوع را قبول ندارم.
رزیتا داستان زندگیاش را تعریف کرد و توضیح داد که چطور مادرش او را برای تامین هزینههای زندگیاش طعمه میکرد. این دختر گفت: من 5 ساله بودم که پدرم در تصادف فوت کرد. مادرم با مرد دیگری ازدواج کرد و یک خواهر و برادر ناتنی دارم. چند سال بعد شوهر مادرم هم فوت کرد و من و مادرم با هم زندگی میکردیم و خواهر و برادرم هم پیش عمویشان رفتند.
چند سال قبل مادرم به من گفت که دیگر خسته شده و او نمیتواند خرج من را بدهد و به من گفت حالا که بزرگ شدی تو باید خرجمان را بدهی. او پیشنهاد داد با پسران پولدار رابطه بگیرم. اولین بار این کار را در اصفهان انجام دادم. با پسری دوست شدم و از او 60 میلیون تومان خفتگیری کردیم. او از ما شکایت کرد اما به تهران آمدیم.
در تهران هم دوباره مادرم به من گفت باید هزینه زندگی را تامین کنی. در یکی از دور دورها با پویا آشنا شدم و با هم ارتباط داشتیم. روز حادثه پویا بسیار اصرار کرد با هم دیدار کنیم و مادرم گفت او را به خانه دعوت کن. مادرم فکر همه چیز را کرده بود قرار بود ما به پویا مشروب و قرص خوابآور بدهیم او را گیج کنیم و رمز عبور کارتهای بانکیاش را بگیریم. اول مشروب خوردیم و بعد مادرم برایش قهوه آورد و من گفتم پویا خواهرم(مادر)میخواهد فال قهوه بگیرد. پویا هم قهوه را خورد و چون قهوه به دارو آغشته بود پویا کاملا گیج شد ولی حواسش بود که رمز عبور را ندهد. هرکاری کردیم او رمز عبور را نداد. مادرم او را در همان حالت نگهداشت و در نهایت هم چون نتوانست رمز عبور را بگیرد او را شکنجه کرد و بعد هم کیسه دور سرش پیچید که بکشد. آن موقع من بیرون از خانه بودم وقتی رسیدم کیسه را باز کردم از اتاق بیرون رفتم و برگشتم دیدم مادرم گریه میکند او پویا را کشتهبود بعد هم برای بیرون بردن جسد مجبور شدیم آن را با اره برقی قطعه قطعه کنیم.
دختر جوان در پایان ابراز پشیمانی کرد و از دادگاه و اولیایدم خواست که او را ببخشند.
در پایان هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
منبع: روزنامه ایران