مردآزاری؛ انتقام زنان از تاریخ

شاید جالب باشد که بدانید سال گذشته در کشور حدود 5 هزار مرد قربانی خشونت و آزارهای روحی و روانی از سوی همسران خود شده‌اند. درواقع از ۸۱ هزار و ۷۲۹ مورد مراجعه نزاع با عنوان همسر آزاری به پزشکی قانونی، سهم زنان ۷۷ هزار و ۵۹ مورد بوده و مابقی به مردان مربوط بوده است.

مینا عباسپور - اصفهان امروز: سال گذشته در کشور حدود 5 هزار مرد قربانی خشونت و آزارهای روحی و روانی از سوی همسران خود شده‌اند. درواقع از ۸۱ هزار و ۷۲۹ مورد مراجعه نزاع با عنوان همسر آزاری به پزشکی قانونی، سهم زنان ۷۷ هزار و ۵۹ مورد و مابقی به مردان مربوط بوده است. درواقع در تقسیم درصدی این عدد ۹۰ درصد مدعیان همسر آزاری را زنان و ۱۰ درصد باقی مانده را مردان تشکیل می‌دهند و شاهد افزایش 8/5 درصدی مراجعات نزاع همسر آزاری در سال ۹۶ نسبت به سال ۹۵ هستیم. در دهه‌های 30، 40 و 50 ایران کتک خوردن زن توسط همسر، برادر یا پدر امری عادی به شمار می‌رفت اما از دهه 60 به بعد رفته رفته این رفتار در جامعه به عنوان یک آسیب اجتماعی به عنوان همسرآزاری شناخته شد. از آن زمان تا کنون بیشتر گزارش‌های همسر آزاری مربوط به آزار دیدن زنان بوده است؛ اما این روزها مردان نیز مورد آزار و اذیت زنانشان قرار می‌گیرند. این بار زنان برخلاف باور عامه در برداشتن چوب خشونت و آزار به مردان پیوسته‌اند. اگرچه همچنان فاصله زیادی در آمارهای رسمی و غیررسمی همسر آزاری زنان و مردان وجود دارد؛ اما به نظر می‌رسد جامعه در حال تغییر نگرش در دیدگاه‌های فردی و اجتماعی خود بوده و به همین علت تغییراتی در حال رخ دادن است. حال پرسش این است که دلیل تغییر این شیب رفتاری در جامعه چیست؟ آیا زنان در حال انتقام‌گیری تاریخی خود هستند؟ آیا نظام مرد‌سالار در حال غروب است؟ آیا این آمارها دقیق‌اند؟ آیا در تقسیم درصد همسر آزاری‌ها بین زنان و مردان به نسبت های دیگری می رسیم؟ آیا تمام همسر آزاری‌ها بدون کم‌وکاست اعلام می‌شود؟
زنان فرودست، فرادست شده‌اند
مرتضی پدریان، استاد جامعه شناسی در پاسخ به این پرسش‌ها معتقد است نخست باید دلیل بروز این رفتار در جامعه را بررسی کرد و در این رابطه می‌گوید: «در ازدواج مسئله فرودست همسرگزینی توسط مردان تا سالیان سال وجود داشته است اما امروزه شاهد آن هستیم که زنان به سه دلیل موقعیت اجتماعی، میزان تحصیلات و اختلاف سنی نسبت به مردان در مسئله ازدواج جایگاه فرادستی پیداکرده‌اند. در ادامه این امر باعث شده مردها نوعی احساس خودکم‌بینی پیداکرده و این امر با افزایش احساس قدرت در زنان همراه شده است؛ بنابراین حالت ایجادشده منجر به سلطه زنان بر همسرانشان شده که نتیجه آن پدیده همسر آزاری توسط زنان است. در حالی که در 20 سال گذشته و پیش از آن فرودست همسرگزینی متعلق به مردان بوده و این زنان بودند که در ازدواج فرودست به شمار می‌رفتند و درنتیجه مورد آزار توسط همسران خود قرار می‌گرفتند.»
آمارها چه می‌گویند؟
ازآنجایی‌که در اذهان عمومی همسر آزاری پدیده‌ای است که در آن نگاه جنسیتی وجود داشته و معمولا توسط مردان انجام‌شده و همین امر باعث شده که باور این آمار کوچک نیز برای برخی دشوار باشد؛ اما باید گفت نه‌تنها آزاردیدن مردان توسط زنان در حال وقوع است که حتی شائبه‌هایی نیز در مورد میزان آمار اعلام‌شده وجود دارد. به دلیل برخی ملاحظات اجتماعی، آمارهای اعلام شده ممکن است با واقعیت همخوانی نداشته و مواردی نیز وجود داشته باشد که به مراجع قانونی اعلام نشوند. در این راستا پدریان می‌گوید: «به‌طورکلی بیان آمار در جامعه ما بسیار بغرنج و پیچیده است و آمارهایی که از کلیه نابهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی اعلام می‌شود چندان قابل‌اتکا نیست چراکه نهادهای آماری در تهیه آمارها به‌خوبی رصد نمی کنند و آمار خروجی هم دقیق نیست، بنابراین صحت‌وسقم آن جای تعمق دارد. همچنین در اختلاف آمار همسر آزاری‌های زنان و مردان ازآنجایی‌که قانون‌های نظام اجتماعی ما مردسالار است و قانون در بیشتر موارد دفاع از مرد را به عهده می‌گیرد، میزان همسر آزاری توسط زنان نیز کمتر اتفاق می‌افتد و زمانی که خودشان مورد آزار قرار می‌گیرند نیز قوانین کمتر به نفع آنان است.»
این در حالی است که دکتر کورش محمدی، رئیس انجمن آسیب‌های اجتماعی کشور با اشاره به اینکه آمارهای رسمی خشونت در جامعه، آن بخش از مواردی هستند که در مراجع انتظامی و قضایی ثبت می‌شوند، می‌گوید: «بخش عمده‌ای از خشونت‌های صادره از سوی شهروندان و بویژه اعضای خانواده ماهیت پنهانی دارند چون در هیچ مرجعی ثبت نمی‌شوند یا بیشتر زنان تحت خشونت به‌اجبار فشارهای زندگی را تحمل می‌کنند. از طرفی نیز انواع دیگری از خشونت شامل خشونت‌های کلامی، جنسی، غفلت و بی‌توجهی کمتر در کانون توجه مراجع مربوطه و مراکز آمار هستند. به همین دلیل لازم است تا موارد خشونت با توجه به انواع مختلف آن بویژه در مورد زنان بررسی بیشتری صورت پذیرد و نباید غافل بود از این واقعیت که گاهی همین موارد که در نگاه بیشتر مردان جامعه ما خشونت محسوب نمی‌شود، می‌تواند موجب شکل‌گیری انگیزه بروز خشونت در زنان شوند.» دکتر محمدی با اشاره به اینکه آمارهای اعلام‌شده نشان می‌دهد روند واکنش‌های خشن نسبت به مردان از سوی برخی زنان روندی افزایشی دارد، می‌گوید: «به نظر می‌رسد بروز چنین روندی از سوی زنان، به‌نوعی مقابله با فشارهای روانی است که از سوی مردان دریافت می‌کنند. به همین خاطر باید رفتار مردان با همسران خود را در چارچوب مطالعات علمی بررسی کنیم تا علت‌های بروز خشونت زنان به‌طور دقیق مشخص شود.»
اشتغال زنان، امری مؤثر در همسر آزاری
در روزهایی که قبح نزاع و مشاجره بین افراد خانواده از بین رفته تا جایی که شاهد بروز این رفتارها توسط مردان و زنان خارج از چهاردیواری خانه و در بستر کوچه و خیابان هستیم، توجه به این نکته که حضور زنان در عرصه اشتغال عامل تأثیرگذاری در افزایش خشونت آنان شده است جای تأمل دارد. پیش‌ازاین زنان معدودی در خارج از خانه کار می‌کردند اما اکنون افزایش تعداد زنان شاغل جامعه تغییر چشمگیری داشته است. این زنان بیش‌ازپیش زیر استرس و فشارهای اجتماعی و اقتصادی قرار داشته و درنتیجه ممکن است برخوردهایی مانند خشونت و پرخاشگری را بروز دهند. در واکاوی ارتباط بین اشتغال و بروز خشونت در زنان، پدریان می‌گوید: «فرض من این است که بین میزان اشتغال زنان و مرد آزاری رابطه مستقیم وجود دارد و زنانی که در جامعه حضور پررنگ‌تری پیدا می‌کنند می‌توانند مرد آزاری بیشتری داشته باشند.» این در حالی است که دکتر محمدی معتقد است: «اگرچه در سال‌های گذشته شاهد تلاش‌های زیادی برای ایجاد تصویری واقعی از شرایط و جایگاه زنان توانمند جامعه بوده‌ایم اما بخشی از زنان همچنان از دسترسی به شرایط ایده‌آل یا حداقلی متناسب با حقوق برابر خود در حوزه شهروندی محروم‌اند و ممکن است تحت‌فشارهای وارده، واکنش‌هایی از قبیل خشونت علیه خود یا دیگران نشان دهند. به همین دلیل ضروری است قبل از هر قضاوتی به‌طور دقیق و علمی بررسی کنیم که چه عواملی باعث تحریک زنان به سمت خشونت و آزار و اذیت همسرانشان شده است.»
زنان و انتقام تاریخی
در بروز خشونت زنان نسبت به مردان دیدگاه دیگری هم وجود دارد که می‌تواند در قالب انتقام‌جویی تاریخی زنان از خشونتی که در طول دوران گذشته نسبت به همجنس خود مشاهده کرده‌اند، بروز پیدا کند. پدریان در این زمینه می‌گوید: «حافظه‌های تاریخی ما چندان قوی نیست که بتواند دلیل مستقیمی در بروز چنین رفتاری باشد مگر اینکه مادران این زنان توسط پدرانشان مورد آزار و اذیت فیزیکی قرارگرفته باشند و آن دختران اکنون درصدد انتقام‌جویی برآیند؛ بنابراین نمی‌توان گفت انتقام‌جویی در قالب مردآزاری متغیر اصلی است اما به‌عنوان یکی از متغیرهای فرعی می‌توان آن را در نظر گرفت.»
خشونت‌های پنهان
آزار یا پرخاشگری در سه دسته کلامی، رفتاری و فیزیکی قابل‌تقسیم است. ازجمله توهین و استفاده از کلمات رکیک در قالب پرخاشگری کلامی، قهر کردن، بی‌تفاوتی و انجام ندادن کارهای معمول خانه مانند غذا پختن در قالب پرخاشگری رفتاری و در آخر ضرب و شتم که در قالب پرخاشگری فیزیکی قرار می‌گیرد؛ اما به اعتقاد پدریان نوع دیگری از آزار هم وجود دارد که در کنار این دسته‌بندی‌ها انجام می‌شود اما قابل‌مشاهده نیست. او دراین‌باره می‌گوید: «زنان در این دسته‌بندی از آزار نسبت به پر نکردن نیازهای عاطفی و جنسی مردان اقدم می‌کنند که این امر چندان مبرهن و آشکار نیست و افراد در عیان کردن آن مخفی‌کاری می‌کنند.»
همسر آزاری از عادت تا آسیب
در مبحث همسر آزاری و اینکه با چه سرعتی بروز آن ادامه خواهد داشت یک نکته مهم باید موردتوجه قرار بگیرد. پدریان معتقد است: «همسر آزاری یک پدیده تاریخی است و در برهه‌ای از زمان اعضای جامعه آن را به‌عنوان آسیب یا مسئله نمی‌دیدند. 50 سال پیش زنان پذیرفته بودند کتک خوردن از شوهر یک مسئله عادی است اما از سال 60 به بعد که مسئله همسر آزاری به‌عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح شد، شاهد بودیم این مردها بودند که به زنان آزار می‌رساندند اما اکنون ماجرا معکوس شده و زنان نیز به همسر آزاری می‌پردازند اما میزان آن در آینده افزایش چشمگیری نخواهد داشت. در واقع نگرش افراد نسبت به این پدیده تغییر خواهد کرد که باعث کاهش کلی پدیده همسر آزاری می شود. بنابراین لازم است که جامعه ما این پروسه را طی کند.»

ارسال نظر