رازهای سربهمهر کاخ جهاننما
«کاخ جهان نما» یکی از بناهای ارزشمند و زیبای صفوی بود که به دستور ظلالسلطان خراب شد؛ اما حالا مردم میتوانند بخشی از پایههای این کاخ را در اولین سایت موزه شهری اصفهان در ابتدای چهارباغ عباسی ببینند. اما این پروژه که از مهمترین پروژههای باستانشناسی شهری بود اکنون متوقف شده است؛ نیمی از بنای کاخ زیر آسفالت خیابان مانده و تا کشف تمام رازهای این بنا راه بسیار است.
اصفهان زیبا: «کاخ جهان نما» یکی از بناهای ارزشمند و زیبای صفوی بود که به دستور ظلالسلطان خراب شد؛ اما حالا مردم میتوانند بخشی از پایههای این کاخ را در اولین سایت موزه شهری اصفهان در ابتدای چهارباغ عباسی ببینند. اما این پروژه که از مهمترین پروژههای باستانشناسی شهری بود اکنون متوقف شده است؛ نیمی از بنای کاخ زیر آسفالت خیابان مانده و تا کشف تمام رازهای این بنا راه بسیار است. دکتر علی شجاعی اصفهانی، در جلسه ارائه یافتههای منقول و غیرمنقول کاوش پروژه، با نمایش عکسها و نقشههای قدیمی و تحلیل یافتهها از جمله کاشیها، آجرها و سفالهایی که قدمت برخی به دوره پیش از اسلام و پیش از تاریخ برمیگردد، به ترسیم شمای کلی این بنا و آثار به دست آمده در شمال و جنوب آن پرداخت. او با اشاره به خبر «بازسازی کاخ جهان نما» این اقدام را خطرناک و اشتباه دانست و تاکید کرد که در صورت انجام این کار، بخشی از تاریخ اصفهان برای همیشه گم خواهد شد؛ بنابراین ایجاد یک سایت موزه درخور شهر جهانی اصفهان به همراه بازسازیهای مجازی همانند آنچه در کشورهای صاحب نام اروپایی و یا حتی کشورهای اطراف وجود دارد، صحیحترین اقدام به نظر می رسد. سرپرست پروژه کاوش، همچنین از کشف سفالهایی با امضای «ابراهیم معصوم زاده» از خاندان معروف سفالگرانی به همین نام که قدمتشان حداقل به دوره صفوی میرسد، خبر داد و بابت تخریب کارگاه و کوره سفال تنها نواده هنرمند این خاندان که به اشتغال او در کارگاه پولکیسازی منجر شده، اظهار تاسف کرد.
فروردین امسال، مردم در ابتدای چهارباغ عباسی محوطهای را دیدند که با دیوارهای شیشهای در چهارطرف از خیابان و میدان امام حسین (دروازه دولت) جدا شده بود. بر روی تابلویی که در طرف جنوبی این محوطه نصب کرده بودند، توضیحات کوتاهی درباره بنایی به نام «کاخ جهان نما» نوشته و تاکید شده بود چیزی که مردم اینجا میبینند، بقایای پایههای این کاخ مهم است؛اما سوالات رهگذران ادامه داشت. تا اینکه در سیزدهم تیر، مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل جلسهای با عنوان «کاوش باستان شناسی در محل کاخ جهاننما و ورودی چهارباغ با پرداختن به ضرورت انجام باستان شناسی شهری در اصفهان» و با سخنرانی سرپرست پروژه کاوش در کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار کرد تا به این سوالات، جوابهای «درست» و «مستند» بدهد.
شهری که همیشه شهره بوده است
سرپرست پروژه کاوش کاخ جهان نما صحبتهایش را با تاکید بر اهمیت باستانشناسی در اصفهان آغاز کرد و گفت: «این شهر جایگاه بسیار مهمی در جهان، به ویژه در دوران اسلامی داشته است. در تقسیم بندیهای قدیم یک ایران شرقی با عنوان خراسان به مرکزیت نیشابور و یک ایران غربی با عنوان عراق عجم به مرکزیت اصفهان داشتهایم. در تمام سرزمین ایران بعد از نیشابور ، از صفهان به عنوان بزرگترین شهر در آن دوران یاد شده و به همین دلیل صفتهایی مانند ناف عراق، گنجینه عراق، بلاد عراق، چشم سرزمینهای عراق برای اصفهان بهکار برده شده است.» به گفته علی شجاعی اصفهانی، دو ویژگی مهم شرایط آب و هوایی بسیار خوب و مرکزیت در ایران، باعث شده که اصفهان همیشه به عنوان یک شهر مهم در ادوار مختلف تاریخی حضور پررنگی داشته باشد. به عبارتی، بسیاری از شهرها بودهاند که دوران اوجی داشته و سپس از میان رفتهاند. مثلا ری و نیشابور از شهرهای مهم دوران قبل از حمله مغول هستند و مراغه و سلطانیه پس از این دوران به شهرهای مهمی تبدیل و سپس از رونق افتادند؛ اما اصفهان همیشه مرکز توجه بوده است. تا جایی که اصطخری، به عنوان یکی از مهمترین و کهنترین جغرافیدانان، نام
اصفهان را در چهار نقشه ذکر کرده است. همچنین در «ربع مسکون» که جهان به هفت اقلیم تقسیم میشود و ابوریحان بیرونی هم به آن اشاره کرده است، برخی مرکزیت اقلیم چهارم را «اصفهان» میدانند و برخی دیگر از بغداد یاد میکنند. او از اصفهان به عنوان شهری که در دوران اسلامی با مرکز خلافت مقایسه میشده، یاد کرد و گفت: «در متون قدیمی نیز مناظره هایی بین این دو شهر دیده می شود و کمتر منبعی است که نامی از اصفهان در آن دیده نشود؛ اما هنوز به طور دقیق نمیدانیم که چه بلاهایی بر سر این شهر آمده است.»
اهمیت باستانشناسی شهری در اروپا و ترکیه
شجاعی با تاکید بر اینکه در کشورهای اروپایی هم از قرن 18 و اوایل قرن 19 به لزوم باستان شناسی شهری پی برده بودند، گفت: «در این دوران اعتراضاتی نسبت به روند تخریبی که در شهرها صورت میگرفت وجود داشت. یکی از افراد شاخص ویکتور هوگو، رمان نویس معروف فرانسوی است که در دو بیانیه خواستار وضع قوانین برای حفظ بناها و توقف قطع عضو شهرهای فرانسه شده است. یا چارلز اسمیت، یک مجموعهدار انگلیسی، گلایه میکند که چرا امکان دیدن شواهد کهن و باستان شناسی در پایتختهای اروپا مثل لندن و پاریس که به نظر می رسد تاریخ کهن دارند، مهیا نیست و مردم عمدتا به موضوع صنعت توجه دارند.» او ادامه داد: «در میانه قرن 19 شواهدی از فعالیت های باستانشناسی در شهرهای لندن و اسلوپیدا شدند؛ نه توسط باستان شناسان، که توسط پیمانکار پروژههای شهری. اتفاق دیگر ، جنگ جهانی دوم است که باعث تخریب عمده میشود؛ اما یک نتیجه خوب هم دارد؛ اینکه لایههای فرهنگی زیرین شهرها آشکار و راه برای حضور باستانشناسان در حوزههای شهری باز شد. از دهه 60 یونسکو بر اهمیت محوطههای شهری و لزوم حفظ آنها در مقابل خطرات و آسیبهای مربوط به گسترش و توسعه شهری تاکید کرد.» او از
«شورای اروپا» هم به عنوان ارگانی موثر در تسهیل فعالیتهای باستانشناسی شهری یاد و تصریح کرد: «یکی از اهداف اصلی این شورا ارتقای آگاهی و ارج نهادن به هویت فرهنگی اروپا و تنوع آن بود. قوانین و مقرراتی تدوین شد که نه فقط در اروپا کاربرد داشت، بلکه میشد در حوزه جهانی این قوانین را به کار برد. به این صورت ، شهر به عنوان واحد جغرافیایی تاریخی در نظر گرفته شد، نه صرفا مجموعهای از عناصر معماری. سعی کردند تمام کلیت شهر حفظ و آثار لایههای فرهنگی دورههای پیشین هم شناخته شود.» به گفته شجاعی اصفهانی، کشورهای مطرح جهان، برای موضوع باستانشناسی شهری ارزش ویژهای قایلند و حتی کشورهای اطراف ایران بهخصوص ترکیه، آن را به عنوان راهکار اصلیشان در توسعه شهرها قرار داده و کارهای جدی در زمینه باستان شناسی در شهر انجام داده اند. یک نمونه، سایت www.paris.culture.fr/en است که زیر نظر وزارت فرهنگ فرانسه راه اندازی شده و اداره میشود. در این سایت به واسطه بازسازیهای سه بعدی و مجازی، میتوان از شهر پاریس در دورهای که زیر نظر رم بوده تصویر کامل و خوبی داشت. به طور خاص موزهای
در شهر پاریس وجود دارد که فقط دادههایی که مرتبط با موضوع باستانشناسی شهری هستند را میتوانید در آن ببینید. آن قدر این دادهها زیاد است که تقسیمبندیهای جزئی زیادی در موزه وجود دارد؛ مثلا آثار سنگی قرون وسطی یک بخش را به خودش اختصاص داده است. از طرفی میتوانید پروژههای کاوشی که تمام شده اند و حالا مردم امکان بازدید از آنها را دارند، هم در بخش دیگری دیده میشود که پروژه کاوش لایههای موزه نتردام یکی از آنهاست. مهمترین سودش این است که آنها به طور متقن میتوانند بگویند که از چهارهزار سال قبل از میلاد تا به حال شواهدی از زندگی در این منطقه شناسایی شده است.
پروژه کاوش کاخ جهاننما ناتمام مانده
به گفتــه علی شجاعی اصفهانی، بناهای صفوی که اکنون داریم با توصیفی که سفرنامه نویسان از آنها ارائه دادهاند، همخوانی ندارند و بسیاری از شواهدی که از بناهای تخریب شده این دوره داشتهایم در لایههای زیرین پنهان بودهاند و به دلیلفعالیتهای عمرانی تخریب شدهاند. او گفت: «در مطالعات محوطه جهاننما ما تلاش کردیم رویکرد همه جانبه داشته باشیم و در کنار کاوش میدانی با استفاده از منابع مکتوب، روایتهای شفاهی، بررسیهای باستان شناختی، باستان شناسی بنا، مطالعات سنجش از راه دور و مطالعات آزمایشگاهی حداکثر اطلاعات را از این محوطه ارزشمند که بخشی از دولتخانه صفوی بوده است، به دست آوریم و البته این مطالعات همچنان ادامه دارند.»عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان از پیترو دلاواله به عنوان نخستین کسی که از این کاخ در سفرنامهاش یاد کرده، نام برد و توضیح داد: «بر اساس توصیفات سفرنامهنویسان، این کاخ در ابتدای چهارباغ و متصل به عمارتهای سلطنتی بوده است و به دلیل وجود حرمسرا و حضور زنان، فقط از داخل کاخ امکان بازدید وجود داشته است. در بین اسناد تصویری، شامل طرحهایی اثر کمپفر و عکسهای تاریخی قاجاری تاکنون موفق به شناسایی هفت
قطعه عکس شدهایم که قدیمی ترین عکس مربوط به هولستر است. حتی ظل السطان نیز عکسی از کاخ جهان نما داشته و ساختش را به شیخ بهایی نسبت داده که البته بهنظر نمی رسد درست باشد. همچنین عکسهایی از یک باستان شناس آلمانی به دست آمده که نقوش انسانی را بر روی کاشیکاری های کاخ نشان میدهد.»به گفته او، حدود ۳۰۰ مترمربع از مساحت ۵۰۰ متر مربعی محوطه ای که کاخ جهان نما در آن قرار داشته درحدود چهارماه و در عمق های مختلف کاوش شده است. در قسمت میانی شواهد کاخ جهان نما به دست آمده و در قسمت جنوبی شواهد نخستین حوض خیابان چهارباغ یافت شده و قسمت شمالی، شواهدی مربوط به قهوه خانه ای در دوره قاجار به دست آمد.
یافتههایی به قدمت 2860 سال!
استادیار دانشگاه هنر اصفهان، به توضیح یافتههای کاوش باستان شناسی در محدوده کاخ جهان نما پرداخت و گفت: «در قسمت مرکزی کاخ، هشت پایه از پایه های مرکزی به دست آمد که چهارپایه در قسمت شرقی و چهارپایه مربوط به قسمت غربی بوده است. بخشی از کف کاخ در قسمت شمالی نیز شناسایی شد و براساس پایه های بهدست آمده، ما مطمئنیم که بخش نمای شمالی جنوبی کاخ جهان نما طولی حدود 17.6 متر داشته است؛ ضمن اینکه پایه ها در یک راستا و روبهروی هم و جنسشان سنگ و آجر غرق در ملات است؛ ملاتی که بر اساس آزمایش دانهبندی، نتیجه گرفتیم همه از یک نوع هستند؛ یعنی پایهها مربوط به یک دورهاند.» طبق یافتههای این پروژه، باستانشناسان مطمئن هستند که کاخ جهاننما مکعبی بوده با ارتفاع و عرض 17.5متر مربع که فقط بخش میانی آن در حال حاضر کاوش شده و بقیه بخشها در زیر آسفالت ماندهاند؛ گرچه در پرونده ثبت این محوطه همه محدوده، بخش کاوش شده و نشده، به ثبت ملی رسیده است. شجاعی همچنین تصریح کرد: «دو پایه دیگر در بخش غرب کاخ یافت شد که ویژگیهایی متفاوت با پایه های قبلی و اختلاف ارتفاع با آنها داشتند. سنگ و آجرشان متفاوت بود و موفق شدیم شواهد استفاده از
ملات آبی را در اینجا کشف کنیم. بقیه پایهها ملات هوایی داشتند (در مجاورت با هوا خشک میشوند) ولی این دو پایه متفاوت بودند. در دادههای سفالی این قسمت نیز تعداد زیادی سفالهای مربوط به قبل از دوره صفوی بهدست آمد و در کنار یکی از پایهها شواهدی نیز از وجود یک اجاق را در عمق 4.40 بهدست آوردیم که نشان دهنده یک کف قدیمی تر از کف صفوی در این قسمت داشت و به این نتیجه رسیدیم که این سازه ها به قبل از دوره صفوی تعلق دارند که در زمان شاه عباس و در زمان ساخت کاخ جهان نما برای پایه های کاخ از آنها استفاده شده است.» او از چاهی در دل این دو پایه به عنوان یکی از مهمترین آثار یافتشده یاد کرد و ادامه داد: «حدود هفت متر از آن را کاوش کردیم و متوجه شدیم که کاربری چاه نداشته؛ ولی در دورههای بعد به عنوان چاه استفاده شده است و چون زمان کاوش به اتمام رسید، نتوانستیم کامل آن را شناسایی کنیم؛ اما مشخص شد که یک دیواره سنگی و آجری در عمق سه تا هفت متر در زیر زمین وجود دارد؛ دیوار بسیار بزرگی که طاقی را به وجود آورده است. یکی از آجرهای این دیوار در آزمایش سالیابی، تاریخ 1580سال قبل را به ما نشان داد؛ یعنی اواخر دوران ساسانی. هر
چند استفاده از آجر بناهای قدیمی در بناهای جدید یک امر رایج بوده است؛ اما این تاریخ نشان دهنده اهمیت کاخ جهان نما و لزوم انجام مطالعات بیشتر حوطه برای شناخت دورههای قدیمیتر در این بوده است.»شجاعی با اشاره به اینکه در قسمت میانی داده شاخصی به دست نیامده چون قبل از شروع کاوش، تصمیم بر سالم بیرون آوردن درختان گرفته شده بود و آشفتگی محوطه باعث شده بود آثار در یک تا دو متری پیدا شوند، تصریح کرد: «انتظار داشتیم شواهد حوض پیدا شود، ولی این اتفاق نیفتاد. تنها در شمالیترین قسمت ما موفق شدیم بخشی از کف کاخ، یک چاه و حوضچه سنگی و کانال آب را به دست آوریم. دربین داده های منقول تنوع بسیار جالبی از کاشیهای هفت رنگ که به نظر میرسند متعلق به دوران شاه عباس باشند را به دست آوردیم. عمدتا دارای نقوش اسلیمی پیدا شد و تنها یک نقش انسانی بر روی کاشی به دست آمد. همچنین تنوع جالبی در داده های سفال دیده شد که حتی به قبل از صفوی نیز تعلق دارند؛ اما در بین نمونههای سفال یافت شده بر روی یک سفال آزمایش سالیابی انجام شد که تاریخ آن به ۲۸۶۰ سال پیش (نیمه اول هزاره قبل از میلاد) برمی گردد.» او همچنین ادامه داد: «در جنوب محوطه جهان
نما، شواهدی از نخستین حوض چهارباغ، آبشاری که از آن وارد حوض میشد و کانالی که آب از داخل حوض به خارج هدایت می شده یافت شد. ابعاد این حوض 3×3 مترمربع بوده است. حوض یافت شده دارای دو کف است تا نفوذناپذیری آن در برابر آب بیشتر شود. در قسمت شرقی حوض نیز دو تنبوشه یافت شد. این یافتهها به ما کمک میکنند که بقیه حوضهای خیابان چهارباغ را که هفت یا هشت حوض بودهاند شناسایی کنیم. در این قسمت مقادیر زیادی جوش کوره، سه پایه پخت سفال و سفال دفرمه یافت شد و بهنظر میرسد در دوره قاجار این حوض با این ضایعات پرشده است.»
بهترین راه حل برای محوطه کاخ جهان نما
اما از جمله جالبترین یافتههای متاخر این پروژه، شواهدی از شمالی ترین قسمت کاخ جهان نماست که وجود یک قهوه خانه را به دست میدهد با معماری ساده و دیوارهای چینهای و خشتی که با لایه سادهای از گچ رویشان پوشانده شده بود. شجاعی افزود: «در بین یافتهها، نمونه های چپق، وافور و سرقلیان بهدست آمد. سفالهای رنگارنگ دوره قاجار که در اصفهان تولید میشدند و کوزه قلیانهایی با امضای شخصی به نام ابراهیم معصوم زاده را داشتیم که خاندان بسیار معروف سفالگر در دوره قاجار بودند و پدرانشان در دوره صفویه سفالگر بودند؛ خاندانی که اسمشان در منابع دوره قاجار ذکر شده است. فرزند ایشان هم تا سال پیش سفالگری میکرد؛ اما متاسفانه به خاطر اینکه کارگاهش در ساخت و سازی که در مجاورت آن انجام شد، تخریب شد، آقای عباس معصوم زاده هر چند دوست دارد این کار را انجام بدهد، امکانش برایش فراهم نیست و الان در کارگاه پولکی سازی کار میکند.»علی شجاعی اصفهانی در ادامه به توضیح نتایجی که از بررسی یافتهها به دست آمده و تنوع جانوری (وجود شتر دوکوهانه، گراز یا سگ)، تنوع گیاهی (درختهای بید و سپیدار)، الگوی
کشت، دام پروری و... را نشان میدهند، پرداخت و تصریح کرد: «پرونده کاخ جهاننما به شماره 31488 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. یکی از موضوعاتی که درباره کاخ مطرح شده، موضوع بازسازی آن بود، باتوجه به داده های کنونی و استانداردهای جهانی و باتوجه به اینکه هنوز نیمی از کاخ در زیر زمین مانده و کاوش تکمیل نشده و ما سوالات زیادی درباره یافته هایمان داریم و از کاخ هم اطلاعات کافی نداریم و نمیتوان بر اساس دو عکس اینجا را بازسازی کرد، به نظر میرسد بازسازی کاخ جهان نما، غیراصولی و غیر علمی و یکی از بدترین اقداماتی است که می تواند برای این محوطه صورت بگیرد. در حالی که بازسازی مجازی بهترین راه حل است و امکان فعالیتهای پژوهشی را برای کارشناسانی با تخصصهای مختلف برای همیشه فراهم میکند. همچنین متاسفانه مطالبی که بر روی تابلوی توضیحات سایت موزه فعلی نوشته شده اشتباه است و باید تصحیح شود.»
معضل طرح های نیمه تمام
در بخش دیگری از این نشست، محمد حسین ریاحی گفت: «در اوایل قرن حاضر، میزان تخریبها فوقالعاده بود. اگر زمانی، کاوشها را انجام و نتایج آنها را احصا کنیم، به یافتههای بسیار ارزشمندی خواهیم رسید. » این اصفهان شناس، با تاکید بر قدمت قابل توجه حیات در اصفهان، نقل قولی از مرحوم محیط طباطبایی را یادآور شد و تصریح کرد: «در محوطه بنای سارویه که قدمتش را به پیش از طوفان نوح و زمان طهمورث میدانند، اثری یافت شده بود که مرحوم محیط طباطبایی آن را یکی از الواح اشکانی میدانست و بعد از 50 سال الان ما به درستی این عقیده پی بردهایم؛ اما متاسفانه یکی از مشکلات ما، طرحهایی هستند که نیمه تمام ماندهاند.» ریاحی با اشاره به لزوم حفاظت از بناهایی مانند سردر جورجیر (مسجد صغیر) و سردر قدیمی مسجد جامع عتیق، گفت: «چه کسی باید به داد آثاری که از اکتشافات به دست آمدهاند، برسد؟ اصفهان شهری است که بسیاری از آثار آن در زیر زمین پنهان است و بسیاری از آثار هم از بین رفتهاند. اگر دژ طبره را امروز داشتیم، یکی از زیباترین و ارزشمندترین قلعههای تاریخی و حصارهای شهری جهان اسلام بود که البته برخی معتقدند ریشه ساسانی هم داشته است. جاذبههای
این شهر کم نبودند. تعداد آثاری که در دوران فتنه اسماعیله، کشمکش های فرزندان ملکشاه و نزاع بین وزرای سلجوقی، دوره خوارزمشاهی، دوره مغول (بحث آل خجند و آل سائد و تخریب محلات دردشت و جویباره) و بعد در دوران مغولها و حتی زندیه خراب شدهاند، چشمگیرند. ابن عربشاه در کتاب عجائب المقدور فی نوائب تیمور مینویسد: شهری که تیمور بیشترین تخریب را در آن انجام داد، اصفهان بود.»در انتهای برنامه نیز رئیس مرکز اصفهان شناسی تصریح کرد: «به اصفهان پیش از تاریخ و اصفهان دوران اسلامی تا پایان قرن 4 هجری به درستی پرداخته نشده است. پژوهشها پراکنده بودهاند و نتایج کارهایی هم که انجام شده منتشر نشده اند.»به گفته حمید فرهمند، در اصفهان به لحاظ قدمت حیات، اهمیت باستانشناسی شهری بسیار بیشتر احساس میشود و باید با نگاه به گذشته، پلی برای رسیدن به آینده درخشان برای اصفهان فراهم کرد. نه تنها اکتشافات باستانشناسی اهمیت دارند، بلکه حفاظت از بناها نیز باید توسط مردم و مسئولان جدی گرفته شود؛ اما متاسفانه از حوالی سال 1300 که ارگانهایی برای حفاظت از میراث فرهنگی تشکیل شدند، مردم حساسیتشان را به حفظ و مرمت بناها از دست داده و مسئولیت این
قبیل کارها را بر عهده ارگانهای دیگر میدانند، در حالی که این خود ما هستیم که باید به حفظ تاریخ و فرهنگ شهرمان اهمیت بدهیم.