چرا «خنداننده شو» نترکاند ؟!

«خنداننده شو»، برگ برنده این سری از برنامه «خنداننده» است. چهارماه طول کشید تا برخی افرادی که در این طرح ثبت نام کرده بودند، پالایش شوند و تحت نظر یک هیئت داوره سه‌نفره عجیب متشکل از گوهر خیراندیش، کمال تبریزی و آتیلا پسیانی شرکت کرده و بتوانند به مرحله ورودی راه پیدا کنند و باقی ماجرا تا فینال آن...

اصفهان زیبا: «خنداننده شو»، برگ برنده این سری از برنامه «خنداننده» است. چهارماه طول کشید تا برخی افرادی که در این طرح ثبت نام کرده بودند، پالایش شوند و تحت نظر یک هیئت داوره سه‌نفره عجیب متشکل از گوهر خیراندیش، کمال تبریزی و آتیلا پسیانی شرکت کرده و بتوانند به مرحله ورودی راه پیدا کنند و باقی ماجرا تا فینال آن.نگاه کردن به این آیتم، از دو جهت، قابل بررسی است. نخستین دید، یک کار سرگرم کننده را نشانه می گیرد که نباید انتظاری از آن داشت. دنبال فلسفه و ساختار نبود و به آن تنها به عنوان اهرمی برای پربیننده تر شدن خندوانه نگاه کرد. اما اگر روی صحبت معطوف به استعدادیابی در نسل جدید و گمنام است و اشاعه فرهنگ استندآپ و بخشی که طی دوره های بعدی خندوانه نیز شاهد تکرار آن خواهیم بود، آن وقت باید کمی سخت گیرانه و دقیق در این باره نظر دهیم و آن را به چالش بکشیم.

فراگیر نبودن روند ثبت نام از مخاطبان
باید بپذیریم که خندوانه در نخستین قدم اجرایی خود در زمینه تبلیغات فراخوان این طرح، کوتاهی‌های بسیاری انجام داد. شاید چون از این بابت که در آن زمان گمان نمی برد که بخواهد طرحی تا این اندازه بزرگ را کار کند. کما اینکه تا پیش از آن نیز کار نکرده بود. بنابراین این 20 نفری که توانستند وارد مرحله مقدماتی شوند، نتوانستند نماینده آن پتانسیل خیلی بالا و نهفته موجود در جامعه در حوزه طنز کلامی باشند؛ کما اینکه مشاهده کردیم هیچ یک از آن 20 نفر نتوانستند به عنوان پدیده مطرح باشند و موج اجتماعی خاصی را به وجود آورند؛ در حالی که در برنامه های مشابه با خنداننده شو ، یک یا چند کمدین، به راحتی، سوژه چند ماه رسانه ها می شوند و می توان در میان صحبت های روزمره مردم، نشانی از آنها گرفت. خندوانه اگر طی یک پروسه طولانی تر و البته پر سر و صدا تر، فراخوان این طرح را مطرح می کرد، مطمئنا افراد شایسته و طنازتری را به خود می دید و طبیعتا سطح مسابقه، از لول بالاتری برخوردار می شد.

عدم انتخاب کارشناسی داوران
همان گونه که انتخاب هیئت داوران سه نفره بخش استعدادیابی تعجب آور بود، چیدمان چهار داور نهایی نیز چندان کارشناسی تلقی نمی شود. از این میان، رامبد جوان، تنها گزینه اصلح میان داوران بود، آن هم نه برحسب سواد تئوریک بلکه به واسطه تجربه به نسبت بالاتری که در حوزه استندآپ در قیاس با سه داور دیگر دارد.اشکان خطیبی به واسطه روحیه ای که دارد، موجه تر از دو داور دیگر است؛ حال آنکه استندآپ در ایران، تجربه کوتاه‌مدتی است که در همین زمان کوتاه نیز رشد چندانی نداشته و بیشتر، شامل شناخت مردمی آن از این هنر بوده است.در همین برنامه خندوانه، سطح ارتقای هنر استندآپ، چندان با دوره‌های نخست آن تغییری نداشته و متاسفانه جوک گویی به نوعی با این هنر سنگین، اشتباه گرفته شده است.همچنان سوژه و متن بزرگ‌ترین مشکل استندآپ کمدین های این برنامه است و همین سبب می‌شود تا آنها تنها یک موقعیت کمیک را با زبان جوک، به مردم تحویل دهند؛ در حالی که هنر استندآپ اصلا محدود به جوک گویی نیست.مطمئنا می شد ترکیب داوران آگاه تری را به نسبت هنر استندآپ در این برنامه شاهد باشیم؛ اما هر چه که بود، این تیم کارشناسی، حداقل در این دوره، آشنایی های لازم با علم جهانی استندآپ را نداشت.

فقدان حساسیت در یک مسابقه هیجان انگیز
حالا می رسیم به بزرگ‌ترین اشکال خنداننده شو که غیررقابتی بودن آن است. خیلی عجیب بود که خنداننده شو با آنکه مسابقه محور است ؛ نتوانست آن حساسیت لازم را میان مردم به وجود آورد؛ آن هم در شرایطی که این طرح، در برنامه ای اجرا می شود که مخاطبان چند میلیونی دارد و با توجه به نبود برنامه‌ای مشابه با آن، به راحتی می توانست به موضوع روز شبکه های اجتماعی و گفتمان های عامیانه مردم تبدیل شود؛ اما متاسفانه رویکرد منفعلانه برنامه که ناشی از عدم یک برنامه ریزی درست برای صفر تا صد آن بود، سبب شد تا خنداننده شو روال کاملا طبیعی خود را بپیماید و از افزودن هر گونه هیجان اضافه به آن جلوگیری شود.حال اگر نگاهی به برنامه های مسابقه محور فارسی‌زبان سراسر جهان بیندازیم که با رای مستقیم مردم، جریان می یابند، متوجه می شویم که خنداننده شو تا چه اندازه در این زمینه ناموفق عمل کرده است.حتی این عدم موفقیت را می توان از آرای اختصاص یافته به هر شرکت کننده متوجه شویم و اینکه یک برنامه فان و شناخته شده، چطور نتوانسته آمار یک شرکت کننده خود را در طراز دو میلیون نفری ببیند؟!در این زمینه، اشکال از مهندسی نادرست و چیدمان غیرحرفه ای آن است که گویا در ابتدا احساس نمی شد طرح تا این اندازه، شاخ و برگ پیدا کند. به همین دلیل، حساسیت چندانی روی آن گذاشته نشد و ترجیح دادند تا طرح، خاصیت ذاتی خود را در ارائه یک مسابقه نرمال و طبیعی نشان دهد و این چنین بی فروغ و کم سر و صدا به کار خود پایان دهد. برنامه‌هایی از این دست، تمام تلاش خودشان را می کنند که فینال باشکوهی داشته باشند و عموما فینال برنامه‌های این چنینی، رکورد میزان بیننده را می شکند؛ اما سازندگان خندوانه تصمیم گرفتند در رویکردی عجیب، همان سیاست برنامه تولیدی را در پیش گرفته و فینال خود را به صورت ضبط شده به روی آنتن بفرستند که این اتفاق نیز در نتیجه همان سیاستگذاری منفعلانه است.

طرحی که باید ادامه پیدا کند
اینها نقصان هایی بود که طبیعتا در ابتدای راه هر برنامه ای وجود دارد که می بایست در دوره های بعدی مرتفع شود.در اینکه چنین طرحی باید ادامه حیات بدهد، جای هیچ شکی نیست.هر فصل خندوانه می بایست چنین طرح مبتکرانه ای را به خود ببیند.خنداننده شو، از آن طرح های جاودانه در خندوانه است که رسالت حقیقی تری به نسبت دیگر آیتم‌های این برنامه نسبت به مفهوم کمدی و خنداندن دارد و در این فضای خلوت کمدین های فکور، به شدت نیاز می شود.
نسل کمدین های تلویزیونی و سینمایی کشورمان، به شدت به ورطه تکرار افتاده‌اند و می بینیم که بزرگ‌ترین کمدین های ما نظیر رضا عطاران، مهران مدیری و حتی همین رامبد جوان، بدون بهره‌گیری از ابتکاری، تنها دارند از داشته های قبلی خود خرج کرده و مخاطبان تنها به دلیل محبوبیت چندین‌ساله آنان از آثارشان استقبال می کنند؛ وگرنه نفس کپی کاری این کمدین ها از روی آثار قبلی خود، یک قاعده اظهر من الشمس است که این فضا، نیاز به شناسایی کمدین های نسل جدید را دوچندان می کند.البته در دوره های دیگر خنداننده شو، باید روال حرفه ای تری برای آن در نظر گرفته شود.فونداسیون کار از همان مرحله کارشناسی، قوی‌تر و در اندازه‌های یک برنامه جریان ساز اجتماعی بسته شود.هیئت داوران از متخصصان آگاه تری در زمینه استندآپ های جهانی که روز به روز در حال جدی‌تر‌شدن است، تشکیل شود و در کل، نگاه حرفه ای تری به آن شود تا این طرح با ادامه حیات بتواند رسالت حقیقی و تاثیرگذاری واقعی خود را بر مردم، فرهنگ جامعه و نسل کمدین های جدید و البته ارتقای هنر استندآپ در ایران بگذارد.

ارسال نظر