حمله تند و کنایه آمیز رحیم پورازغدی به روحانی
«آقای روحانی؛ رییس جمهوری دوگانه و متناقض با مردم حرف نمیزند. رییسجمهوری اسلامی دروغ نمیگویدرییسجمهوری اسلامی وعده دروغ نمیدهد. رییسجمهوری اسلامی در جلسه خصوصی یک چیز و در جلسه عمومی ضدش نمیگوید... رییسجمهوری اسلامی مخصوصا اگر آخوند، معمم باشد در جلسه داخلی و خارجی ١٨٠ درجه متفاوت حرف نمیزند، مسوولیت حرفهایی که زده را بر عهده میگیرد...» این جدیدترین حملات حسن رحیمپورازغدی به حسن روحانی است او رییسجمهور را به استهزا میگیرد، بیپروا او را خطاب قرار میدهد و همین قدر با دست باز از عالیترین مقام اجرایی کشور انتقاد میکند.
«امروز ديدم ايشان اعلام كرده است كه ما كلا مخالف بوديم و هستيم و خواهيم بود و مقامات عالي... يعني داري به رهبري طعنه ميزني؟... ... ... تو خودت رييس شوراي انقلاب فرهنگي هستي چرا هر جا يك جوري حرف ميزني؟ ايشان در مورد علوم انساني چند تا جوك گفت و مسخره كرد. من از ايشان پرسيدم شما اصلا نظريات جديد علوم انساني را خواندي، بلدي؟... ... . علوم انساني اصلا شرقي و غربي نيست و كاملا امري است فرهنگي و بستگي به فرهنگ جامعه دارد و هر پسوندي ميپذيرد... ... ... من حدس ميزنم چهار پنج تا بچه دور و برش هستند اينها را مينويسند و دستش ميدهند ايشان هم بايد سخنراني كند وقت كم دارد و ميگويد همين طور از اين طرف و آن طرف مطلب برسانيد... از كتابها از مقالات چيز جمع كنيد و بگوييد من بگويم. متوجه تناقضش هم نيست من در شورا از ايشان پرسيدم شما راجع به علوم انساني اين حرفها را زديد با اين نظريات جديد آشنا هستيد اصلا؟ ايشان صادقانه گفت نه... ... . يككمي شجاع باش قوي باش ايدئولوژي داشته باش. مكتبي باش. ميخواهي ليبرال باشي ليبرال باش ميخواهي انقلابي باشي انقلابي باش نيمچهانقلابي نيمچهليبرال كه نميشود. گاهي انقلابي دوآتشه و
گاهي ليبرال سهآتشه... ... ... به طرف فحش ميدهيد و ميگوييد منظورم اين نبود... ... ... . الان حرفهايي كه گفتم منظورم روحاني نبود. آقاي روحاني؛ رييس جمهوري دوگانه و متناقض با مردم حرف نميزند. رييسجمهوري اسلامي دروغ نميگويد رييسجمهوري اسلامي وعده دروغ نميدهد. رييسجمهوري اسلامي در جلسه خصوصي يك چيز و در جلسه عمومي ضدش نميگويد... رييسجمهوري اسلامي مخصوصا اگر آخوند، معمم باشد در جلسه داخلي و خارجي ١٨٠ درجه متفاوت حرف نميزند، مسووليت حرفهايي كه زده را بر عهده ميگيرد... ... ... شما در جلسه خصوصي راجع به فضاي مجازي يك چيز ميگويي و در فضاي عمومي ميگويي اصلا دولت كلا مخالف است و مقامات عالي بايد مسووليت بپذيرند و به مردم جواب دهند.» اين جديدترين حملات حسن رحيمپورازغدي به حسن روحاني است گرچه اتفاق و كنشي بديع به حساب نميآيد. اولينبار نيست كه اين چهره فرهنگي اصولگرايان از روحاني ميگويد، رييسجمهوري را به استهزا ميگيرد، بيپروا او را خطاب قرار ميدهد و همين قدر با دست باز از عاليترين مقام اجرايي كشور انتقاد ميكند.
او همانقدر كه در نقد دولت احمدينژاد پيش رفت و اختلافاتشان به استعفا از شوراي عالي انقلاب فرهنگي منجر شد در تشر زدن به دولت روحاني هم كم نگذاشته است. انتقاداتي كه گسترهاش از حوزه فرهنگي تا اقتصادي و ديپلماسي را در بر ميگيرد. همه تقسيمبنديهاي روحاني در سخنرانيهايش يك حرف و حديث از سوي رحيمپور را به دنبال دارد. يك بار علوم اسلامي و غير اسلامي و يك بار هنرمند ارزشي و غير ارزشي. چه آنكه پيش از داغ شدن بحث علوم اسلامي و غير اسلامي گفته بود «هنر به ارزشي و ضدارزشي تقسيم نميشود و هنرمند ارزشي و غيرارزشي هم نداريم» بيمعنا است و يكي كردن اينها كاسبي است.»
او اين روزها بيش از هركس حسن روحاني را خطاب قرار ميدهد گويي كه زمان انتخابات باشد و روحاني رقيب اين روحاني بدون لباس. هر تريبوني كه به دست بگيرد در نقد او سخن ميگويد، راهحل ميدهد و درست و غلط امور اجرايي را مشخص ميكند. او بيش از هر اصولگرايي تريبون رسمي صداوسيما را در اختيار دارد؛ موضوعي كه ميتواند به پوشيدن قباي رياستجمهوري به او كمك كند.
پدر و پسر، روحانيون بدون لباس
همچون پدرش درس حوزه خوانده اما معمم نيست. خانواده رحيمپورازغدي در مشهد اسم و رسمي دارند اما نه به واسطه سخنرانيهاي تند و پرحاشيه پسر بلكه به خاطر سابقه پدر، ازغدي بزرگ كه در نهضت ملي شدن نفت تا قيام سال ٤٢ و پس از آن در انقلاب ٥٧ حضور داشته است. ازغدي پيش از انقلاب با نهضت مليها نشست و برخاست داشت اما پس از انقلاب هم اين گعدهها در خراسان ترك نشد.
سيد جلال فياضي كه مدتي در شوراي شهر مشهد حضور داشته و زماني هم مديرعامل خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران بوده از سياستورزان مشهد است از همين روي به سراغ او رفتيم تا در مورد همشهرياش گپ بزنيم. فياضي اصرار دارد كه بيشتر از پدر ميداند تا پسر. ميپرسم چقدر با خانواده پورازغديها ارتباط خانوادگي دارد كه تاكيد ميكند روابط نزديكي ندارد اما آنها را ميشناسد. روايت ميكند كه حيدر رحيمپورازغدي روحاني بدون لباس است و چندين بار تاكيد ميكند از مبارزان قديمي و پدر شهيد به حساب ميآيد.
وقتي با اين سوال مواجه ميشود كه چقدر پسر به پدر شباهت دارد، ميگويد: «آقاي پورازغدي هم از همان زمانها مقالات انتقادي مينوشتند، در عرصه مطبوعات حضور داشتند، نقدهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي داشتند كه هم در روزنامههاي سراسري و هم در روزنامههاي استاني به چاپ ميرسيد. از آن زمان هم كه مرزبنديهاي سياسي چپ و راست مطرح و بعد به اصلاحطلب و اصولگرا تبديل شد هر دو جريان را نقد ميكرد. ايشان البته فعاليت اقتصادي هم داشت. دامداري و كشاورزي ميكرد.» «با همه گروههاي انقلابي در ارتباط است» پاسخ او به سوالي در مورد نشست و برخاستهاي اين روزهاي حيدر رحيمپورازغدي است. گرچه تاكيد دارد هيچ ارتباط تشكيلاتي و حزبي ندارد اما مدتي با تشكيلات يا جنبشي با عنوان مطالبه دانشجويان و طلاب در ارتباط بوده است؛ گروهي كه تعدادي جوان انقلابي تشكيل داده بودند. تنها شباهتي كه از لابهلاي سخنان فياضي در مورد اين پدر و پسر به چشم ميخورد روحاني غيرملبس بودن و تمايل به قلمزني در مطبوعات است. فياضي ميگويد حسن رحيمپورازغدي طلبه جواني هم كه بود مقالاتي براي كيهان مينوشت و بعدها سخنرانيهاي زيادي در حوزه و دانشگاههاي مشهد داشت
اما او هم گويا مثل پدر چندان ارتباط تشكيلاتي با نيروهاي سياسي ندارد.
رابطه حسنه با صدا و سيما
«در اين ميهماني فرهنگي حتي در صورت تفاوت منظر و اختلاف ديدگاه براي چند دقيقه در كنار يكديگر به پرسشهاي مشترك ميانديشيم و احرام تفكر ميبنديم، پس آنگاه از يكديگر خواهيم پرسيد: آنچه تو گفتي من شنيدم، آيا تو نيز آنچه من گفتم شنيدي» اين ورودي پايگاه اطلاعرساني مركز نشر آرا و آثار حسن رحيمپورازغدي است. محلي براي گردآوري مجازي براي نشر و بازنشر اخبار و گزارشهايي از سخنرانيها، گفتوگوها و ميزگردها و البته پرسش و پاسخهايي كه در «حلقه نقد دانشجويي» مطرح ميشود. رحيمپور ٥٤ ساله صاحب موسسه و انتشاراتي به نام «طرحي براي فردا» است. نام سلسله برنامههايي كه آنتن شبكه يك سيماي جمهوري اسلامي ايران در اختيار او قرار داد تا عصرهاي شنبه به وقت ١٩:٣٠ گاهي در جمع دانشجويان، كاركنان ادارات مختلف، استادان و... صحبت كند.
او از ٢٥ اسفند ٨١ به عضويت شوراي انقلاب فرهنگي درآمد و با حكم رهبري از اعضاي حقيقي اين نهاد شد. رحيمپور البته يك بار در سال ٨٩ از شوراي انقلاب فرهنگي استعفا داد، استعفايي كه پذيرفته نشد.
محمدرضا مخبردزفولي، دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي مشغله كاري فراوان را از جمله علل احتمالي استعفاي حسن رحيمپورازغدي از اين شورا اعلام كرد. او البته اعلام كرد كه پذيرش يا رد استعفاي او از شورا در اختيار مقام معظم رهبري است. حواشي در مورد اين استعفا به دليل اختلاف با احمدينژاد زياد بود اما بيسر و صدا مورد پذيرش قرار نگرفت و او همچنان بر كرسي شوراي انقلاب فرهنگي تكيه زده است.
سخنراني كسب و كار اوست
مخاطب اغلب سخنرانيهاي او دانشجويان هستند. گويي حسن رحيمپورازغدي تلاش دارد با همان لحن آشنا و كيهانيزه، تئوريسين جريان راست باشد. او نهتنها پاي ثابت صداوسيما است و شهرتش را از رسانه ملي دارد برخي نهادها در دانشگاهها نيز از طرفداران سخنرانيهاي او در دانشگاهها هستند. او تلاش ميكند كه جاي خالي تئوريسين را براي جريان راست پر كند بلكه روزي سروش اصولگرايان شود. اما سوال اين جا است كه آيا رحيمپورازغدي تنها در تكاپو است تا سروش اصولگرايان باشد يا سروش و صفير جريان راست نيز هست؟
حوزه انديشه ديني علاقهمندي او است. كتابشناسي و مقالاتي كه از او به چاپ رسيده نيز گواهي بر اين مدعي است با اين حال از حضور در تشكيلات و حزب ابا دارد. نه به عضويت هيچ حزبي درميآيد، نه فعاليت تشكيلاتي و هماهنگي با اصولگرايان دارد، نه در جلسات حزبي جريان راست حضور پيدا ميكند. سخنراني كسب و كار او است. كسب و كاري كه مديون لطف و روابط حسنه با صداوسيما است. با اين حال آنقدر اين سخنرانيها پرحاشيه است كه حتي ارديبهشت ٩٣ آيتالله محققداماد سخنرانيهاي او را خشن توصيف كرد كه در خلال آن به ملت توهين ميشود. محقق داماد حتي اعتراض به سخنرانيهاي او به مقامات مسوول و ارشد نظام نامهاي نوشت.
شايد سخنرانيهاي او به واسطه شيوه بيان و لحن پرسروصدا و البته كلامي كه منعقد ميكند براي مستمعانش قابل توجه باشد اما او هرگز در روند و جريان راست سياسي تاثير عميق و دقيقي نداشته است. رحيمپورازغدي بيش از هر چيز يك ويترين جذاب براي اصولگرايان به ويژه تندروهاي اين جريان است كه پا را از سخنراني فراتر نگذاشته و وارد عمل نميشود. اتفاقي كه يا خود به او بيعلاقه است يا سران اين جريان سياسي به او اجازه بروز و ظهور نميدهند. در هر حال اين پرسش باقي است كه ازغدي از تريبونداري اينروزها و حمله مدام به روحاني چه هدفي را دنبال مي كند؟
سخنرانيهاي غيرسياسي پرحاشيه
«برخي خانمها ميگويند بچهدار نميشويم براي اينكه «هيكلمون به هم ميخوره»!. اي مرده شور ببره هيكلت رو. مگه هيكلت رو ميخواي ببري آخرت ؟ تو اين هيكل رو ميخواي چه كار؟ غير از اينه كه ميخواي ببري تو قبر يا اينكه ميخواي هيكلت رو ببري تو خيابون نشون بدي. استفاده هيكلت براي شوهرته و البته شوهرت براي توئه و براي بچه آوردن.» يكي از عجيبترين سخنرانيهاي غير سياسي رحيمپورازغدي بود. سخنراني كه در دوران رياستجمهوري محمود احمدينژاد در جهت ترغيب به فرزندآوري انجام داد و همين سخنراني باعث شد آيتالله محققداماد در اعتراض به اين ادبيات كه از رسانه ملي پخش شد نامهاي اعتراضي بنويسد.
رحيمپورازغدي البته از تريبون نماز جمعه هم براي بيان ايدههايش استفاده ميكند. سال ٩٣ در نماز جمعه پيشنهاد داد «يك سپاه صدهزار نفري چريك تشكيل دهيم و علنا وارد كشورهاي اسلامي شوند.» پيشنهادي براي مقابله با داعش كه آن را دستپروده امريكا، عربستان و كشورهاي اروپايي خواند و گفت بايد تعارف را كنار گذاشت و با سپاه چند صد هزار نفري وارد كشورهاي اسلامي شد. اين سخنراني بار ديگر پاي بحث حضور نظامي يا مستشاري ايران در كشورهاي همسايه را به رسانهها باز كرد.
«فايده دانشگاهها چيست؟ دانشگاهها بهجز هزار دكتر و فوقليسانس چه محصول ديگري داشته است؟ بعضي از مسوولان حوزه علميه قم اعلام كردند دانشگاهيان محصولات تحقيقات خود را عرضه كنند، چرا آنقدر حرف ميزنيد؟ مديران حوزه قم، مشهد، اصفهان و مراجع بايد يقه اينها را بگيرند. كارآمدي آقاي مهندس و دكتر فقط براي جلسات خواستگاري يا جلساتي است كه با آن بتوانند پز بدهند و به درد ديگري نميخورد. در هيچ كجاي دنيا مانند ايران عقده دكتر شدن نداريم» بخشي از سخنراني رحيمپورازغدي بود كه صداي دانشگاهيان را بلند كرد. با اين حال هيچ اعتراض و نامه و تذكري باعث نشده است كه او پا پس بكشد و در ادبياتش تغييري ايجاد كند.
ماجراي ترور ناموفق
«آنها در كردستان عراق اتاق فرمان تشكيل دادهاند و در يك سال و نيم اخير نيز اينبار سوم است كه خبر ترورم را به من دادهاند.» خبري است كه سال ٩١ رحيمپورازغدي با فارس در ميان گذاشت. البته او مدعي شده كه در يك سال سه بار براي ترور او اقدام شده است. البته اين سوال مطرح است كه اگر او تنها يك سخنران است چرا بايد چندين بار مورد سوءقصد قرار گيرد؟
منتقد دوآتشه
روز گذشته ويديويي از سخنراني او در خبرگزاري دانشجو منتشر شد كه روحاني را خطاب قرار ميداد، به راحتي نقد ميكرد و او را دروغگو خطاب كرد. البته او تنها اصولگرايي نيست كه اين روزها به راحتي فرصت نقد تند روحاني را پيدا ميكند. از همان سالهاي آغازين ورود روحاني به پاستور گويي مرزهاي نقد تغيير كرده باشد او را آخوند انگليسي خطاب ميكردند كه بعدها به نفوذي تغيير پيدا كرد. حتي چندي پيش حميد رسايي در توييتر خود روحاني را با استناد به سخني از امام خميني مفسدفيالارض توصيف كرد. حال سوال اينجا است فارغ از انگيزههاي رحيمپورازغدي و امثال او براي چنين بياناتي آيا چنين آزادي بياني براي اصلاحطلبان در زمان بر مسندنشيني اصولگرايان نيز ممكن بود يا خير؟ آيا آنان تنها صاحبان «تريبونهاي خيلي آزاد» هستند؟
منبع: روزنامه اعتماد