از باستان شناسی تا شعرسرایی
فریدون توللی در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در شهر شیراز و در خانواده ای از طایفه عمله ایل قشقایی چشم به جهان گشود.
به گزارش ایمنا ، پدر او از صاحب منصبان دیوانی آن زمان بود و خانواده وی از خانواده های متمکن به شمار می آمد. فریدون ۶ ساله بود که مادرش را از دست داد و به درد یتیمی گرفتار آمد، شاید یکی از عوامل موثر در به جوش آمدن طبع وی همین واقعه دردناک در زندگی خصوصی او بود، به طوریکه وی از ۱۱ سالگی زبان به شعر گشود. وی این جوش و خروش ادبی را در زمینه طنزبه کار گرفت. خاک عشق و ادب پرور شیراز با طبیعت مقاوم و سرسخت شاعر عجین شد تا یکی از بی پرواترین طنز پردازان این مرز و بوم چهره نمایی کند.
مقاومت سرسختانه وی در مقابل قانون اصلاح موهای سر در دبیرستان ها که تا حد اخراج او از دبیرستان پیش رفت و بی باکی وی را از همان اوان جوانی نشان می داد، وی پس از اتمام تحصیلات متوسطه در شیراز در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به فراگیری دانش باستان شناسی پرداخت و پس از اتمام تحصیلات در وزارت فرهنگ استخدام شد، در همین سال ها بود که شاهکار وی در زمینه طنز به نام «التفاصیل» در روزنامه های آن زمان به طور پراکنده چاپ می شد.
مدتی بعد فریدون توللی در سال ۱۳۲۴ با جمع آوری دستنوشته هایش کتاب التفاصیل را مشتمل بر ۷۵ قطعه ادبی که به شکل مقامه نوشته شده بود منتشر کرد، نثر این کتاب تقلیدی بود طنز آمیز از گلستان سعدی، مقامات حمیدی، و تذکره های قدیمی و مضمون آن به غیر از چند قطعه مطایبه آمیز، انتقاداتی بود که از وضع سیاسی و اجتماعی آن زمان به عمل می آمد .
انتقادات صریح و بی پروای او از قوام المل، ضیاء الدین طباطبایی، صدر الاشراف(صدر اشرار)، رکن الدین مختاری نقل محافل آن روزگار بود . تندی این نوشته ها به حدی بود که بسیاری از نشریاتی که این مطالب را چاپ می کردند توقیف می شدند. اما آزادی نیم بند سالهای دهه بیست به او این فرصت را می داد تا به عرض اندام در مقابل ایادی استعمار و استبداد بپردازد.
دستگیری و زندان
فریدون توللی پس از کودتای ۲۸ مرداد دستگیر و زندانی می شود و تحت شکنجه های گوناگون قرار می گیرد، حاصل این ماجرا ناامیدی شدید شاعر (مثل اغلب شعرای آن دوره) است. اما روح فریدون علاوه بر شکست سیاسی، از پیمان شکنی برخی از یارانش نیز در عذاب است. وی این ناامیدی محض را در کتاب نافه به نظم می کشد. این ناامیدی در کنار وضع بد معیشتی و جسمی وی سرانجام باعث روی آوردن او به سوی اسدالله علم(که به ریاست دانشگاه شیراز رسیده بود) و سرودن کتابی با اشعاری بسیار سبک و مبتذل می شود که شاعر در عین ناباوری خواننده، علم(که خود را غلام خانه زاد سلطنت میخواند) به میر بتان! ملقب می کند. خود شاعر چندین سال بعد از این دوران به عنوان بدترین دوران زندگی خود یاد می کند.
فریدون توللی نهم خرداد ماه یک هزار و سیصد و شصت و چهار هجری شمسی و پس از تحمل سالها بیماری قلبی(که از کودکی اش به یادگار مانده بود) چهره در نقاب خاک کشید و در کنار مرید رندان عالم در شیراز آرام گرفت. تاکنون کتاب های التفاصیل، رها، کاروان، نافه، پویه، شگرف و بازگشت از آثار وی به طبع رسیده است. جامعیت هنری او بدان پایه بود که شرح حال و آثارش در دایره المعارف جهانی بریتانیکا به ثبت رسیده و بسیاری از کتاب هایش به زبان های فرانسه، روسی، آلمانی، انگلیسی، عربی و بسیاری زبانهای دیگر ترجمه شد.