طنز ، «متفاوت از» یا «متفاوت با»؟
دهخدا پرسید: «دو دو تا چندتا میشه؟» جلیلی کمی فکر کرد و پرسید: «دو دو تای معمولی یا دو دو تای در سایه؟» دهخدا چشم نازک کرد و پرسید: «ببخشید، چی گفتین؟» ريیسی گفت: «منظور جلیلی اینه که دو دو تای معمولی یا دو دو تای در سایه؟»
دهخدا پرسید: «دو دو تا چندتا میشه؟» جلیلی کمی فکر کرد و پرسید: «دو دو تای معمولی یا دو دو تای در سایه؟» دهخدا چشم نازک کرد و پرسید: «ببخشید، چی گفتین؟» ريیسی گفت: «منظور جلیلی اینه که دو دو تای معمولی یا دو دو تای در سایه؟»
حسن غلامعلیفرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
دهخدا پرسید: «دو دو تا چندتا میشه؟» جلیلی کمی فکر کرد و پرسید: «دو دو تای معمولی یا دو دو تای در سایه؟» دهخدا چشم نازک کرد و پرسید: «ببخشید، چی گفتین؟» ريیسی گفت: «منظور جلیلی اینه که دو دو تای معمولی یا دو دو تای در سایه؟» دهخدا لب و لوچهاش آویزان شد و گفت: «اینرو که خودمم فهمیدم. دو دو تای در سایه با دو دو تای معمولی مگه توفیر داره؟»
قالیباف پوزخند زد و گفت: «هر آنچه در عالم واقعیت میبینید متفاوت از چیزیاست که در سایه میبینید!» اینرا که گفت بهقدری از سخنش خوشش آمد که با شتاب با دوستش تماس گرفت و گفت: «الان یه جمله گفتم خوراک بیلبوردِ پلِ توانیره، برات پیامک میزنم زود برو توی کارش» دهخدا تشر زد: «اینجا کلاسه نه جای تجارت» سپس گلویش را صاف کرد و ادامه داد: «هنگامی که میخواهید تفاوت میان دو چیز را بیان کنید باید از حرف ربطِ «با» برای رساندن تفاوت بهره ببرید. بهره بردن از حرف ربطِ «از» در رساندن تفاوت میان چیزها غلط است» جهانگیری پرسید: «پس باید بگیم مبصر کنونی با مبصر قبلی متفاوت است؟» قالیباف به دهخدا اجازه پاسخگویی نداد و گفت: «اصلا کاش احمدینژاد مبصر بشه!» احمدینژاد چهره در هم کشید و گفت: «این حرفا واسه من شلوارک نمیشه.
شما اگه طرفدار مبصر شدن من بودی پرینترمرو خراب نمیکردی!» باهنر پرسید: «قضیه پرینتر چیه؟» بادامچیان برای اینکه حرف را عوض کند گفت: «آخرش ما نفهمیدیم دو دو تای در سایه رو حساب کنیم یا دو دو تای معمولیرو؟» اینرا گفت و به قالیباف چشمکزد. بذرپاش گفت: «هرگونه حساب و کتاب در سایه از هرگونه حساب و کتاب در غیر سایه متفاوت است». دهخدا با خشم گفت: «همین چند دقیقه پیش گفتم که برای رساندن تفاوت باید از حرف ربطِ «با» بهره ببرید. زاکانی گفت: «توی سایه همه چی با همه چی برابره، حتی با و از هم با هم برابرن!» جهانگیری پوزخند زد و گفت: «معلومه خب! از بسکه توی سایه تاریکه و اگه دو دو تا رو ببری توی سایه و حسابش کنی ممکنه به عدد صفر برسی!» زیباکلام خندید و گفت: «حرفت خیلی سنگینبود».
روحانی گفت: «با اجازه، توییتش میکنم» دهخدا نفسی عمیق کشید و گفت: «یعنی هیچکدومتون نمیخواین بگین دو دو تا چندتا میشه؟» میرسلیم گفت: «لطفا سوالات هزینهبر نپرسید، بهجای طرح اینگونه سوالاتبودار، سوالات سادهتر بپرسید!» دهخدا پرسید: «مانندِ؟» پزشکیان گفت: «مثلا بپرسین هوا چطوره؟» دهخدا پوف کرد و با کلافگی پرسید: «خب، هوا چطوره؟» جلیلی پرسید: «هوای معمولی یا هوای در سایه؟» دهخدا تا این سخن بشنید از کلاس بیرون رفت، اسنپ گرفت و به بلندیهای بادگیر سفر کرد.