باورت می شود؟

چند روز قبل یکی از دوستان به رحمت خدا رفت و سایه اش را از سر ما برگرفت . خدا اموات شما را قرین رحمت کند و او را هم در بهشت مغفرت و رحمت خویش ماوا دهد. ان شاء الله .

مصطفی جوکار/ چند روز قبل یکی از دوستان به رحمت خدا رفت و سایه اش را از سر ما برگرفت . خدا اموات شما را قرین رحمت کند و او را هم در بهشت مغفرت و رحمت خویش ماوا دهد. ان شاء الله .

در بهشت معصومه اما من با صحنه حیرت انگیزی مواجه شدم که نشان بارز ندانم کاری برخی همشهریان و بی حرمت شدن اموات بود.

کلاً که فرآیند خاکسپاری را با هیچ منطقی نمی شود توجیه کرد اما خود خاکسپاری وضعیت رقت باری بود که اگر یک ناظر بیرونی آن را می دید ، امضا می داد که مردم در تشییع جنازه عزیزان خود یک سره کم عقل و خرد می شوند و تا حد جنون خود و روح عزیز تازه رفته را می آزارند.

در جایی که دوست ما را به خاک می سپردند، دو مرده دیگر را هم داشتند وداع می گفتند و مراسم را با جزئیات لازم به جای می آوردند. فاصله اموات بیش از یکی، دو متر از هم نبود و بازماندگانشان در تنگی جا و خاک و خل گورستان در هم آمیخته بودند. منتها برای هر میتی دو باند گوش کرکن ( اکو چنگ ) و مداح رزرو کرده بودند که مثلاً آداب به جای بیاورند و با صوت داوودی و لفظ قران و حدیث و شعر، اموات را تا دروازه دیار باقی بدرقه کنند. چهار تا مداح و هشت باند پرقدرت اکو که هرکدام نیم متر هم از یکدیگر فاصله نداشتند ، فضای پرتشنج عجیب و غریبی را ساخته بودند که یقین دارم در هیچ کجای دنیا نظیر و بدیل ندارد.

ما تماماً سرسام گرفته بودیم و هیچ گوش و مغزمان قادر نبود تا صداهای مطنطن درهم تنیده را از هم تفکیک کند. یکی زیر صوت زده بود و «الرحمن» می خواند، یکی «غم مرگ برادر را برادر مرده می داند» را به آواز می خواند، یکی هم نعره الله اکبری می زد که «آنکس که مرا مونس جان بود پدر بود».

موجودات ذی شعور کرات دیگر اگر این صحنه رقت بار را می دیدند ، به اربابان خود گزارش می دادند که به این موجودات حمله نکنید که اینها خود خواسته، خویشتن را در مهلکه قرار داده اند و با ارتعاش اکوی هزار وات، رشته های عصبی خود را مرتعش ساخته و گوش خود را کر کرده و ...

از کشورهای دشمن اگر جاسوس آمده بود به بهشت معصومه ، می ترسید و گزارش می برد اینها که به خود رحم نمی کنند ، بر ما چه ترحم آورند؟

آخر این چه روش تشییع جنازه است . با این شرایط نه حرمت میت باقی می ماند نه حرمت بازماندگان که در آن شلوغی و ازدحام هر کس را دیدم سردرد گرفته بود و کلافه شده بود که «این چه وضعش است؟» توی فیلم ها آدم می بیند چطور به مرده احترام می گذارند و با ادب وآداب از عزیز تازه گذشته خداحافظ می کنند و چطور به بازماندگان تسلی خاطر می دهند و....

آخر این چه وضعی است که در مراسم عزاداری، بالکل عقلمان را تعطیل می کنیم و به روح و ضمیر خود سوزن می زنیم؟ البته ببخشید که باز سردرد دلم باز شد .....
ارسال نظر