شب «موسیقی و ستایش»
وقتی صحبت از ستایش میشود همه فرهنگ بشری در طول و عرض تاریخ و جغرافیا را شامل میشود. از سویی موسیقی نیز گسترهای به بزرگی همه دورههای هنری دارد. این مسئله یعنی بزرگ بودن گستره هر دو موضوع، کار را در پژوهش سخت و البته اهمیت و نتیجه آن را بیشتر میکند. گستردگی و انتزاعی بودن هر دو؛ تعاریفی را کمی پیچیده میکند اما با نگاهی کارکردگرایی به مسئله و از دید گروه رهاد و محققان آن خواهیم دید که هدف وجودی اصلی موسیقی، کسب معرفت و ستایش است. گروهی که با این مضمون امشب در هنرسرای خورشید اصفهان، اجرا دارد.
سعید آقایی/اصفهان امروز: برنامه آلاچیق، سلسله نشستهای تخصصی در باب موسیقی و فلسفه، جامعهشناسی، روانشناسی، انسانشناسی، سازشناسی و ازایندست است که هرماهه توسط دفتر تخصصی موسیقی شهر اصفهان «هنرسرای خورشید» برگزار میشود. تابهحال هشت برنامه ظرف دو سال گذشته برگزارشده و آلاچیق «موسیقی و ستایش» نهمین جلسه از این سلسله نشستهاست. در این برنامه سعی بر این است که به ارتباط موسیقی با ستایش پرداخته شود.
محمدحسین پورعبائیان، سرپرست گروه رهاد که اجرای برنامه امشب هنرسرای خورشید را با موضوع موسیقی و مستایش هدایت میکند در سیزدهسالگی به آموختن سهتار نزد استادانی چون فتاح بهزادیان و کامران کیوان پرداخت، در شانزدهسالگی تنبور را در نزد استاد امیرحسین حبیبی آموخته و برای آشنایی با ظرایف این ساز مدتی را در شهرهای مختلف به مطالعه در مورد این ساز پرداخته است. وی دانشآموخته کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی است. پایاننامه وی هم با موضوع موسیقیدرمانی است. او بیش از دهها عنوان مقاله راجع به موسیقیدرمانی نگاشته است. سرپرست گروه موسیقی عرفانی صوفی به دو نوازی با نی، تنبور و سازهای کوبهای به سبک و شیوه موسیقیدرمانی نیز پرداخته است. رهاد نامی است که پورعبائیان اخیراً بر فعالیتهای هنری و علمی گروه خود قرار داده است.
سرپرست گروه رهاد که برنامه امشب را هدایت میکند، میگوید: «ستایش در لغت به معنای ستاییدن، ستودن، دعا کردن و مدح و ثناست؛ اما اگر بخواهیم معنای دقیقتری از ستایش بدانیم باید به علم روانشناسی مراجعه کنیم. آنجا که یک موضوع یا ابژه چنان مهم میشود که تمامی توجه و محیط ذهنی ما را به خود مشغول میدارد، بهطوریکه جز آن موضوع برای ما جذابیتی ندارد. عملاً ذهن ما در حال ستاییدن است؛ بنابراین هر موضوعی که فضای ذهن ما را بیشازاندازه به خود مشغول دارد، موردستایش قرارگرفته است. برای یکی ثروت، یکی آزادی، یک معشوقش و یکی «خدا»؛ اما گاهی موضوع موردستایش مخرب است و سبب مشکلاتی میشود که به ناهنجاریهای روانی ختم میشود. در این برنامه سعی میشود خصوصیات موسیقی خوب بهعنوان یک وسیله برای دریافت و شناخت موضوعات حقیقی مورد ستایش برای انسان توضیح داده شود و سپس فراتر از انسان به این موضوع نگاه شود و ستایش در عالم هستی مورد تفقد قرار میگیرد.» در ادامه گروه موسیقی رهاد به اجرا و ساخت قطعاتی پرداخته است که این موضوع را بهصورت علنی به نمایش بگذارد. پرسشی مطرح میشود که موسیقی و ستایش یک رابطه یکسویه دارند یا دوسویه؟ در کجاها این دوسویه بودن را بیشتر و بهتر میتوان لمس کرد؟ این آهنگساز میگوید: «موسیقی و ستایش یک رابطه تکاملی دارند البته نه هر موسیقی. در انتخاب موسیقی معیارهایی وجود دارد که از آن جمله به تعادل روحی و روانی و عشقورزی میتوان اشاره کرد. موسیقی که بتواند به عشقورزی کمک کند، عشقی که درنهایت موجب آرامش انسان میشود و البته موسیقیای که باعث معرفت شهودی بشود. معرفت شهودی بنا به نظریه ملاصدرا، حصول حقیقت بیواسطه و دیدن بالعینه آن در درون است. موسیقی خوب میتواند موضوع ستایش را هدایت کند و سپس معرفت برای حرکت در مسیر ستاینده را فراهم آورد. از سویی ستائیدن یک موضوع یا ابژه درست، قدرت خلاقیت هنری موزیسن را تقویت میکند و لحن و عمق موسیقی وی را مورد تأثیر قرار میدهد. ستایش و موسیقی از یک روح مشترک برخوردارند.»
پورعبائیان به تاریخ موسیقی ایرانی سری میزند و از رابطه آن با شعر و عرفان میگوید: در تاریخ موسیقی، موسیقی ایرانی را باید موسیقی مذهبی و معنوی بدانیم که همواره با شعر فارسی همراه بوده است. تا قبل از ثنایی، موسیقی ایرانی در حیطه عرفان حرکت نکرده بود؛ اما اشعار عارفانی مانند ثنایی و بعدها عطار، مولانا، سعدی و حافظ موسیقی ایرانی را متحول کرد. در زبان فارسی اشعار عاشقانه، کنایههای عرفانی داشته و دارد. حتی در دوره مغول که جنگهای داخلی عرصه شکوفایی هنر با کندی مواجه بود و قدرت بروز شعر عرفانی دچار افول شد، ولی موسیقی که حیات خود را وامدار شعر عرفانی بوده به حیات خود ادامه داد. موسیقی بهطورجدی و عمیق اثرپذیری همیشه از شعر عرفانی گرفت و این رنگ و شکل و فرم را تا امروز حفظ کرده است. ازآنجاکه شعر عرفانی همگی به ستایش الهی ختم میشوند موسیقی ایرانی این رنگبندی را حفظ کرده است به طوری کمتر شاهد آنیم که شعر و موسیقی در فضای کهن ایران زاده شده باشد که مفاهیم ستایش گونه نشده باشد. حتی دستگاه نوا مشهور به راز و نیاز و ستایش الهی است. شعر معروف ثنایی «ملکا ذکر تو گوییم که تو پاکی و خدایی...» هنگامیکه در دستگاه نوا اجرا میشود شور و شعف بیشتری مییابد و قدرت انتقال بیشتری پیدا میکند. وقتی از او درباره رابطه موسیقی عامیانه ایران و ایرانی با ستایش میپرسیم. میگوید: «موسیقی ایرانی چه در معنای عام و چه در معنای خاص با شعر پیوند خورده است. در موسیقی ایرانی قطعات آوازی وجود دارد که صرفنظر از خوانش که هممعنا و هم مفهوم خاص خوددارند که از شعر فارسی گرفتهاند. شعر فارسی، شعر عاشقانه است اما نه عاشقانه و سخیف. حتی اشعار عاشقانه نیز در بعد ستایش معشوق است. قبل از اسلام هم موسیقی و رامشگران در خدمت مذهب و موبدان بودهاند. هویت موسیقی ایرانی با مذهب گرهخورده است و هدف مذهب چیزی جز ستایش الهی و زیبایی کمال معبود نیست. موسیقی ایرانی اگر زمانی هم در میان کوچه و بازار رفته و در میان عوام تغییراتی ازلحاظ فرم کرده است ولی همچنان درونمایه عرفانی خود را حفظ کرده است.» ازاینجا بار دیگر سری به تاریخ میزنیم و میگوییم تاریخ عرفان، فلسفه و اندیشه ایرانی با موسیقی همراه بوده است و از او میپرسیم که کدامیک از نظریهپردازان حوزههایی که مربوط به ستایش بوده، خود دستی در موسیقی داشتهاند؟ پورعبائیان میگوید: «بیشک باید از مولوی بهعنوان فردی نام ببریم که در کنار دانستن و آگاهی از هنر موسیقی، از شعر آهنگین در ستایش الهی استفاده کرده است. امروزه اگر مولوی با آثار شگفتانگیز ادبی عرفانی خود چون مثنوی، فیهمافیه، دیوان شمس خود شناخته نمیشد بیگمان بهعنوان نوازنده چیرهدست ساز رباب و موسیقیدانی بزرگ شناخته میشد. در باب فلسفه ابونصر فارابی معروف به معلم ثانی، موسیقی کبیر را نگاشته که شاهد و گواهی بر علم او در باب موسیقی است. ابوعلی سینا در باب شفابخشی موسیقی و حصول معرفت الهی توسط آن نگارههایی دارد. عبدالقادر مراغهای و دیگر بزرگان علم موسیقی را نیز میتوان عارفان کاملی دانست که در حصول معرفت الهی کوشش کردهاند.»
مفهوم ستایش، ارتباط ستایش با موسیقی از بعد روانشناسی، از بعد مناسکشناسی و مذهبی، پدیدارشناسی و جهانشناختی موردتحقیق بوده است. برای این کار ابتدا فیلمهایی از مفاهیم ستایش در سراسر جهان گردآوری و تدوینشده و بر مبنای آن موسیقی ساختهشده است. تصاویری از ادیان مختلف از مراسم مذهبی سیکها در هند تا مراسم اهل کتاب که همگی به ستایش میپردازند. همزمان با آن موسیقی نواخته میشود. این بخش را ادیان نام نهادهاند. در بخش بعدی که بخش فراموشی انسان از مبدأ و ستایش نفس انسانی است و همزمان موسیقی زنده وجود دارد. این ماحصل جنگ است و آن را شهر سوخته از سوی پژوهشگران این برنامه نام دادهاند. بخش بعدی درباره تصاویر شروع هستی است و بعد از آفرینش، خلقت انسان است که موسیقی همراه با تصاویر به بعد خلیفهاللهی انسان و ستایش الهی در نزد او میپردازد. بخش آخری با عنوان غفلت با قطعه تخریب است. پشیمانی انسان درنهایت با قطعه بازگشت به مفاهیم ستایش و سازندگی دوباره طبیعت و نمایش رجعت گونه به نمایش گذاشته میشود. پورعبائیان در پاسخ به این پرسش که میتوان دستهبندی خاصی در سازها و ارتباط آنها با موضوع ستایش داشت و یا با هرسازی میتوان این موضوع را کار کرد؟ میگوید: «آنچه بیش از سازبندی درست در خلق یک موسیقی ستایش گونه اهمیت دارد لحن و انتزاعی بودن موسیقی است. ازاینرو هر نوع سازبندی چه ایرانی، چه غیر ایرانی و چه تلفیقی که بتواند ستایش را تداعی کند، قابلاستفاده است. به شرطی که ذهنیت آهنگساز از قبل تعیین و تدوینشده باشد.»
در برنامه امشب گروه رهاد در هنرسرای خورشید؛ آقایان وحید صادقپور، نی، محسن شیرانی، سازهای کوبهای و محمد حسینی، سنتور را به عهدهدارند.