بازخوانی خاطرات آتش نشان اصفهانی از یک حادثه دردناک

پرتوی زاده که همه وی را به نام شهید زنده آتش نشان در اصفهان می شناسند از روزهای فعالیت خود در آتش نشانی اصفهان خاطرات جالبی دارد.

پرتوی که همه وی را به نام شهید زنده آتش نشان در اصفهان می شناسند از روزهای فعالیت خود در آتش نشانی اصفهان خاطرات جالبی دارد.
برای مصاحبه با رئیس سازمان آتش نشانی اصفهان به ساختمان مرکزی سازمان آمده‌ام که با وی مواجه می‌شوم؛ در ایستگاه شماره ۵ آتش نشانی اصفهان همه او را به عنوان «شهید زنده» می‌شناسند؛ ۳۵ سال بیشتر ندارد و سال گذشته برای نجات خانواده‌ای محبوس در خودرو دچار سانحه‌ای می‌شود که تا آخر عمر باید با آن دست و پنجه نرم کند.
میلاد پرتوی وقتی با او طرف صحبت می‌شوم دستی بر ابرو و چشم آسیب دیده‌اش می‌کشد و می‌گوید که «صورتم خیلی اذیتم می‌کند. زیر ابرویم پلاتین کار شده و حرکات ماهیچه‌های صورتم را دچار مشکل کرده است.»
میلاد پرتوی آتش نشان فداکار اصفهانی
در طول مدت زمان یک ساعته ای که منتظر هستم تا مدیرعامل سازمان آتش نشانی اصفهان از جلسه ناگهانی با یکی از مسئولان فارغ شود، پای صحبت‌های میلاد پرتوی می‌نشینم و وی برایم از خاطرات سال‌های دور و نزدیک فعالیت خود در آتش نشانی می‌گوید.

آقای پرتوی حادثه‌ای که منجر به خانه نشینی شما شد چگونه رخ داد؟
من آن زمان فرمانده عملیات ایستگاه شماره ۵ آتش نشانی اصفهان بودم؛ خبر آمد تصادفی رخ داده است و خانواده‌ای در خودرو محبوس شده‌اند.
به اتفاق دو نفر از همکارانم و با خودرو پیشروی اطفا و نجات آتش نشانی عازم محل حادثه شدیم؛ یادم هست ساعت دقیقاً یک بامداد بود؛ به محض آنکه از خودرو پیاده شدیم راکب موتورسیکلتی بدون رعایت سرعت مطمئنه و علائم هشداردهنده با من برخورد کرد.
من از آن لحظه چیزی به یاد ندارم چراکه پس از برخورد موتورسیکلت نزدیک به ۱۰ روز بیهوش بودم؛ جمجمه، قفسه سینه، لگن، زانو، ساق پا و فک من شکسته بود و بینی من نیز از ۶ نقطه شکست؛ نیمی از بینایی‌ام را از دست دادم و جراحات سنگینی بر من وارد شد که هنوز بهبود پیدا نکردم و مشکلات ناشی از آن تا آخر عمر دامن مرا گرفته است.
میلاد پرتوی آتش نشان فداکار اصفهانی تصادف حوادث اصفهان
اکنون چه حسی دارید از اینکه نمی‌توانید همانند گذشته فعال باشید؟
من هنوز هم می‌خواهم در عملیات نجات هم نوعان‌ام شرکت کنم چراکه هیچ لحظه‌ای همچون زمانی که جان و مال یک انسان را نجات می‌دهی خوشحالت نمی‌کند و من فکر می‌کنم این یک حس مشترک برای همه انسان‌ها باشد.
در این ۱۳ سال که عضو سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهری هستم در عملیات‌های نجات بسیاری شرکت کردم و با این وضعیت فیزیکی انگیزه‌ام در نجات جان آدم‌ها کاسته نشده است، حتی بارها از مسئولان سازمان درخواست حضور در عملیات‌های سخت را داشته‌ام اما با توجه به شرایط بدنی من با این امر موافقت نشده است.

خاطره جالبی از دوران فعالیت خود دارید؟
یک روز نیز منزل مسکونی آتش گرفته بود و در طبقه سوم خانم بارداری گرفتار شده بود که توانستم نجاتش دهم؛ خودم دچار دودگرفتگی شدم و چند روز در آی سی یو بستری بودم؛ آن خانم هم در همان بیمارستان بستری بود و وقتی فهمیدیم هر دو نجات یافتیم و در یک بیمارستان بستری هستیم حس خوشحال عجیبی وجود من را فرا گرفت.
خاطره نجات کودکی که در بین سنگ بندهای خیابان انقلاب گیر افتاده بود نیز برایم جالب است؛ جمعیتی بالغ بر ۵۰۰ نفر عملیات نجات ما را تماشا می‌کردند و زمانی که توانستیم آن کودک را نجات دهیم مورد تشویق مردم واقع شدیم.

همراهی خانواده‌ها چه تأثیری در فعالیت و انگیزه آتش نشانان برای ادامه فعالیت دارد؟
من اکنون جراحت صورتم خیلی اذیتم می‌کند؛ زیر ابرویم پلاتین کار شده و حرکات ماهیچه‌ای صورتم را دچار مشکل کرده است به نوعی که نمی‌توانم به درستی بخندم یا گریه کنم.
همسر و والدین من پس از بروز حادثه به من بسیار کمک کردند و همراه من بودند؛ در این ایام دشوار همسر و فرزند ۶ ساله‌ام بسیار به زحمت افتادند؛ من پیش از حادثه هر وقت در منزل بودم با پسرم کشتی می‌گرفتم و اکنون در طول مدت پس از حادثه نیز همین انتظار را از من داشت و بر این اساس بسیار ناراحت شد از اینکه دیگر نمی‌توانم همانند گذشته با وی بازی کنم.
باید به این نکته حتماً اشاره کنم که همسر یک آتش نشان شدن انتخاب سختی است چراکه رفتن ما با خودمان است و برگشتن ما در عملیات‌های سخت با خداست و همسران ما واقعاً در این ارتباط ایثار می‌کنند.

بسیاری افراد عقیده دارند که آتش نشانی جزو مشاغل سخت است، دیدگاه شما در این ارتباط چیست؟
از دیدگاه من شغل آتش نشانی جز مشاغل سخت محسوب نمی‌شود. شاید دلیلش فقط در یک جمله باشد که این شغل نیست بلکه عشق است؛ شغل ما نجات جان آدم هاست اما هر لحظه خطر مرگ در کمین خود ما نیز هست.
قطعاً همسر من در این مدت بسیار به زحمت افتاد و با عشق از من و فرزندم مراقبت کرد، من اعتقاد دارم در مسیر نجات جان آدم‌ها فقط ما آتش نشانان نیستیم که فعالیت داریم بلکه خانواده‌های ما هم در این راه نقش مهمی دارند و اگر حمایت آنها نبود ما نمی‌توانستیم در این راه موفق شویم. منبع: مهر

ارسال نظر