اصفهان گرد-۱۱۱
تکرار زیبایی
بسیار فرق است بین بازاری که رنگ و بوی حسین را می دهد یا اینکه این نام ها و نشان ها در آن یافت نمی شود. در کنار این بیرق، دری به سمت محل کار تنها نیست که دری به سمت احترام به خون خداست!
تکرار زیبایی
0903 وقتی مامور بیمه می خواهد شماره مرا قید کند پیش فرض 0913 قید می کند و وقتی شماره مرا می شنود، ناچار است دائم آن را خط بزند. حالا بنا به نوعی دیگر از پیش فرضها، دارم دنبال دندانپزشکی و رادیولوژی می گردم که با بیمه تکمیلی من قرار داد داشته باشد، از این مکان به آن مکان. قرارداد ندارند، وقتی می گویم پس در سایت شما بود، خیلی راحت جواب می دهند: سایت به روزرسانی نشده است. امیدوارم ما بروز باشیم! نا امید در حال برگشت از تعمیرگاه موبایل زنگ می زنند و متوجه می شوم تبلتم درست شده است. سر ماشین را که شما بخوانید همان خر ضرب المثل، کج میکنم و دوباره می افتم در داخل دهان افعی به نام ترافیک. به زحمت جایی برای پارک در فاصله ای با محل دریافت تبلت پارک می کنم. فاصله ای که آدم را مجبور به پیادروی می کند. پیادوری ناخواسته! خلاصه می روم طبقه سوم پاساژ. خرسند از درست شدن کار تبلت و ناخرسند از درست نشدن کار خودم. در اتاق انتظار، تصویر این یادداشت دوباره از پیش چشمان عبور میکند. دو.ر روز قبل، زمانی که تبلت را تحویل داده بودم، از این فضا، تصویری تهیه کرده بودم. تصمیم می گیرم این را به عنوان یک اصفهان گرد، در روزنامه کار کنم. در داخل یک مغازه تعمیر موبایل و تبلت و ... و در طبقه سوم یک پاساژ، عشق و احترام به امام حسین علیه السلام وجود دارد. براستی بسیار فرق است بین بازاری که رنگ و بوی حسین را می دهد یا اینکه این نام ها و نشان ها در آن یافت نمی شود. در کنار این بیرق، دری به سمت محل کار تنها نیست که دری به سمت احترام به خون خداست! در برگشت به خانه این قدر جابجا شده ام و خسته که ترجیح می دهم بروم جایی عکس رادیولوژی را آزاد جایی تهیه کنم. من هم مانند مامور بیمه صدها پیش فرض داشتم که باید خط بزنم و جای آن چیز دیگری را بنویسم. اما امیدوارم هرگز پیش فرضهای مربوط به انسانیت، وجدان، محبت و عشق به خاندان پیامبر خاتم را در هیچ کجایی و در هیچ کسی نه تنها خط نزنم که با خوشحالی از وجود آن، یک تکرار کننده زیبایی باشم. تصویر این یادداشت در ساعت 19 و 49 دقیقه روز 2 مرداد 1403 در خیابان احمدآباد، تهیه شده است.