کارگاه دوروزه رنگ شهر زندگی؛

نقش‌هایی که از دل گفت‌وگو جان گرفتند

رویداد «رنگ شهر زندگی» بیش از هر چیز یادآور این حقیقت بود که هنر می‌تواند زبان گفت‌وگو باشد؛ زبانی که هم به تاریخ وصل است و هم به آینده. در قاب‌های این کارگاه، گفت‌وگوهای صفوی و قاجاری زنده شدند، ققنوس از خاکستر برخاست، و کوه یخ به استعاره‌ای از عمق مشکلات شهر بدل شد.

نقش‌هایی که از دل گفت‌وگو جان گرفتند

ورکشاپ 2 روزه «رنگ شهر زندگی» با حضور 29 هنرمند در اصفهان برگزار شد؛ هنرمندانی که با الهام از تاریخ، فرهنگ و بحران‌های شهری، آثاری در نقاشی، کاریکاتور، تصویرسازی و نقاشی‌خط خلق کردند تا روایت تازه‌ای از شهر، از دل چالش‌ها تا امید احیا، ارائه دهند.

_MG_7657

منصور دهقانی، یکی از هنرمندانی که در «رنگ شهر زندگی» حضور داشت، روایتش را با زبانی ساده اما پر از استعاره بیان کرد. او از آدم‌هایی سخن گفت که در دوران صفوی و قاجار گرد هم می‌نشستند و با گفت‌وگو، بنیان آبادانی و سرزندگی شهر را می‌ریختند.

دهقانی در اثر خود این ایده را بازآفرینی کرده بود: کاراکترهایی تاریخی که به گفت‌وگو نشسته‌اند و حاصل این گفت‌وگو در نقشه آبی زاینده‌رود جاری شده و در نهایت به ساخت پل‌ها و بناهای ماندگار اصفهان منتهی شده است. او توضیح داد: ما میراثی از آن دوران داریم که تمام جهان به ارزش آن واقف است. آنچه امروز برای ما باقی مانده، حاصل همان گفتمان‌های سازنده‌ای است که شهر را زنده و منسجم نگه داشت.

برای او، هنر معرق و کاشی‌های شکسته تنها یک تکنیک نبود؛ نمادی بود از اجتماع شهروندان. همان‌طور که قطعات کوچک و رنگارنگ کاشی در کنار هم طرحی واحد می‌آفرینند، تفکرات متفاوت مردم نیز اگر هم‌افزا شوند، می‌توانند بافتی زیبا و منسجم برای شهر بسازند.

_MG_7582

دهقانی معتقد است چنین کارگاه‌هایی می‌تواند شهروندان را متوجه این حقیقت کند که حفاظت از میراث و فرهنگ تنها وظیفه نهادهای دولتی نیست؛ بلکه بخشی از مسئولیت مردم در زندگی روزمره‌شان است.

ققنوس امید از دل کاشی‌های شکسته

پرستو مهرجو، هنرمند دیگری که در این رویداد شرکت داشت، دغدغه‌اش را با زبانی هنرمندانه روایت کرد. او گفت حضورش در «رنگ شهر زندگی» بیشتر از هر چیز برای ادای وظیفه‌ای کوچک در قبال شهر بوده است؛ ما هر کدام مسئولیتی نسبت به شهرمان داریم، حتی اگر قدمی کوچک باشد. هنر می‌تواند این مسئولیت را عینیت ببخشد.

اثر پرستو مهرجو با محوریت کاشی‌های شکسته شکل گرفت. مهرجو از این قطعات پراکنده تصویری از ققنوس ساخت؛ پرنده‌ای که بارها از خاکستر خود برخاسته است. به گفته او، اصفهان در طول تاریخ با بحران‌های فراوانی روبه‌رو بوده؛ از ویرانی‌های جنگ گرفته تا نابسامانی‌های طبیعی. اما همیشه دوباره جان گرفته و به شکوه بازگشته است.

_MG_7507

مهرجو در ادامه خاطرنشان کرد: امروز هم سه دیو بزرگ ـ خشکسالی، آلودگی هوا و فرونشست زمین ـ شهر را در بر گرفته‌اند. آگاهی و امید می‌تواند راه عبور از این بحران‌ها باشد. او توضیح داد: کاشی‌های شکسته برای من نماد همین شکست‌ها و بحران‌ها هستند. اما وقتی کنار هم می‌نشینند، ققنوسی طلایی شکل می‌گیرد؛ نمادی از امید، تولد دوباره و حیات. حتی در پس‌زمینه آثاری که ترک و شکستگی دارند، این نور امید است که در دل شهر می‌تابد.

اصفهان در مسیر احیا؛ هنرمندان با رنگ و خلاقیت به زندگی شهر معنا می‌بخشند

هانیه اخوت، کاریکاتوریست باسابقه‌ای با نزدیک به بیست سال فعالیت در عرصه کاریکاتور و یکی از برگزیدگان ورکشاپ «رنگ شهر زندگی»، گفت: آشنایی من با آقای پورفلاح از خانه کاریکاتور آغاز شد و دعوت به همکاری در پروژه‌ای با موضوع اصفهان و احیای این شهر بود. ایده من ریشه در همان تفکر قدیمی و اصیل اصفهان دارد. مسیر ذهنی‌ام از مجسمه تفکر در تهران شروع شد و بعد به نقش و نگارهای کاشی‌کاری اصفهان رسید؛ همان نقش‌هایی که همیشه برای ما یادآور اصالت و هویت این شهر هستند.

_MG_7684

اخوت خاطرنشان کرد: به نظر من همین اصالت می‌تواند اصفهان را از وضعیت نابسامان و فرسایشی امروز نجات دهد. طرحی که ارائه کردم، تلاش کرده این نگاه را بیان کند و معنای آن را منتقل کند.

اخوت درباره اهمیت برگزاری این رویداد بیان کرد: برای من کافی است که مردم در مواجهه با آثار مکث کنند، نگاه کنند و فکر کنند. مسئولیت تنها متوجه مدیران و مسئولان نیست؛ هر فردی، حتی در ساده‌ترین امور مانند صرفه‌جویی در مصرف آب یا مراقبت از محیط و شهر، مسئول است.

او ادامه داد: این رویداد بسیار ارزشمند است، زیرا ممکن است از دل یکی از همین آثار هنری جرقه‌ای در ذهن یک مسئول یا تصمیم‌گیرنده زده شود و حرکتی تازه و مفید در مسیر احیای اصفهان شکل بگیرد.

اصفهان، درختی با ریشه‌های زنده

لیلا اصفهانی‌زاده درباره تابلوی ارائه‌شده خود در این کارگاه گفت: اثری که ارائه کرده‌ام درختی از نوع سرو است؛ در واقع یک بته‌جقه است که از آثار سنتی اصفهان الهام گرفته شده است. در پس‌زمینه اثر، گنبدها و بناهای تاریخی شهر دیده می‌شوند و رنگ‌های استفاده‌شده، ترکیبی از اُکر، قهوه‌ای و فیروزه‌ای هستند؛ رنگ‌هایی برگرفته از میدان نقش جهان و دیگر بناهای تاریخی اصفهان.

او افزود: این درخت تلفیقی از شیشه‌های رنگی و کاشی‌های شکسته است که کنار هم قرار گرفته‌اند و نمادی از اصفهان است؛ شهری که مانند یک سرو سبز، همچنان ایستاده است. هرچند بخش‌هایی از آن آسیب دیده، اما ریشه‌های آن سالم مانده و همین ریشه است که پایداری و استقامت به شهر داده است.

_MG_7674

این هنرمند ادامه داد: اثر من الهامی است ترکیبی از نقش جهان، گنبدهای فیروزه‌ای و درخت سرو؛ نشانه‌ای از زندگی، پایداری و مقاومت. اصفهان با مشکلاتی چون بی‌آبی، فرونشست زمین و آلودگی روبه‌روست، اما با تکیه بر کاشی‌کاری‌ها و هنر اصیلش، خود را زنده نگه داشته است.

اصفهانی‌زاده گفت: این رویداد اهمیت زیادی دارد، زیرا نه تنها انگیزه‌ای برای هنرمندان ایجاد می‌کند تا دور هم جمع شوند، بلکه برای مردم نیز حس خوبی به همراه دارد.

_MG_7700

پرواز ققنوس بر فراز زاینده‌رود

مهناز محمدی، طراح گرافیک و تصویرساز، درباره ورکشاپ گفت: این ورکشاپ دو روزه است و من در آن با اثری شرکت کرده‌ام که موضوعش پرنده افسانه‌ای ققنوس است. در طرح من، ققنوس بر فراز اصفهان و زاینده‌رود در حال پرواز است؛ او نماد شهر است و حرکتش باعث زنده و جاری شدن دوباره آب زاینده‌رود می‌شود.

او توضیح داد: طبق افسانه‌ها، ققنوس پرنده‌ای است که پس از سوختن، از خاکستر خود دوباره برخاسته و زندگی تازه می‌آفریند؛ این استعاره‌ای است از سرنوشت اصفهان؛ شهری که در طول تاریخ بارها با جنگ‌ها، قحطی‌ها و شرایط دشوار روبه‌رو شده، اما هر بار توانسته دوباره خود را احیا کند.

_MG_7618

محمدی ادامه داد: امروز نیز به باور من، اصفهان مانند همان ققنوس می‌تواند دوباره برخیزد و زاینده‌رودش جان بگیرد تا شهر به سرسبزی و آبادانی گذشته بازگردد. هدف من از این اثر، اشاره به بحران آبی اصفهان و امید به احیای دوباره زاینده‌رود است.

روایت یک شهر در رنگ و نقش

رویداد «رنگ شهر زندگی» بیش از هر چیز یادآور این حقیقت بود که هنر می‌تواند زبان گفت‌وگو باشد؛ زبانی که هم به تاریخ وصل است و هم به آینده. در قاب‌های این کارگاه، گفت‌وگوهای صفوی و قاجاری زنده شدند، ققنوس از خاکستر برخاست، و کوه یخ به استعاره‌ای از عمق مشکلات شهر بدل شد.

_MG_7683

در نهایت، آنچه در چهارباغ جریان داشت، چیزی فراتر از نمایش چند اثر هنری بود. این رویداد تمرینی برای هم‌اندیشی شهروندان و مدیران بود، تمرینی برای بازشناسی میراث، امید و مسئولیت مشترکی که همه در برابر شهر دارند. اصفهان، همان‌طور که پرستو مهرجو گفت، بارها زمین خورده اما دوباره برخاسته است. این بار هم شاید از دل همین گفتمان‌ها، همین نقش‌ها و همین رنگ‌ها دوباره جان بگیرد.

 

ارسال نظر