تیم ملی در بن‌بست تاکتیکی مرد پرتغالی

کی روش؛ مردی که دیگر زیاد نمی‌داند

تکیه بیش‌ازاندازه بر توانایی‌های کارلوس کی روش این بار هم کار دستمان داد چراکه فراموش کردیم او هم دیگر فشنگی برای شلیک کردن ندارد. البته اگر واقع گرا بودیم باید این موضوع را چهار سال پیش و در بازی با ژاپن در نیمه‌نهایی جام ملت‌های آسیا می‌فهمیدم.

کی روش؛  مردی که دیگر زیاد نمی‌داند

تکیه بیش‌ازاندازه بر توانایی‌های کارلوس کی روش این بار هم کار دستمان داد چراکه فراموش کردیم او هم دیگر فشنگی برای شلیک کردن ندارد. البته اگر واقع گرا بودیم باید این موضوع را چهار سال پیش و در بازی با ژاپن در نیمه‌نهایی جام ملت‌های آسیا می‌فهمیدم. جایی که برای طلسم شکنی به میدان آمدیم و درحالی‌که بهترین تیم تاریخ فوتبالمان را به کی روش سپرده بودیم اما عصای جادویی او هم در نیمه‌نهایی دیگر به کارمان نیامد تا از اوج امیدواری با یاس مطلق برسیم. تجربه حضور در سه جام جهانی و ناکامی در همان مرحله گروهی برای این‌که بدانیم این تئوریسین بزرگ فوتبال مرد بازی بزرگ نیست، کفایت می‌کند. کسی که باید در لحظه بهترین تصمیم را بگیرد اما در بازی با آمریکا و زمانی که میلاد محمدی مصدوم شد با به میدان فرستادن علی کریمی و تعویض پست احسان حاج صفی از میانه میدان به دفاع چپ، نشان داد حتی مربی سرد و گرم چشیده‌ای چون کی روش هم تسلیم جو روانی یک بازی حیثیتی می‌شود. نبردی که سال‌های پیش به بازی قرن شهرت یافته بود و دوباره تکرار شد؛ اما این بار آمریکایی‌ها برتیر دروازه نکوبیدند بلکه تور دروازه را نشانه گرفتند. بدون شک بازنده بزرگ این بازی و ناکامی تیم ملی در جام جهانی 2022 کسی نبود جز خود کی روش. مردی که فکر می‌کرد با الفاظی‌های پرتکرار می‌تواند جور تیمی را بکشد که نه ازنظر تاکتیکی و نه روانی در شرایط مناسبی قرار ندارد. بازی با ولز به یک جدال گول زننده برای تیم ملی تبدیل شد و کی روش هم نتوانست یا نخواست این واقعیت را بپذیرد که واقعیت همان اتفاق بود که در بازی با انگلیس رخ داد. دریافت 6 گل از تیمی که شاید در این جام به‌جایی هم نرسد تمام ضعف‌هایی را آشکار کرد که دهه‌هاست به پاشنه آشیل فوتبال ایران تبدیل‌شده است. کی روش بروی ستاره‌هایی حساب بازکرده بود که دیگر به سال‌های پایانی فوتبالشان نزدیک شده و در مقابل بازیکنان جوان اما باتجربه حریف چیزی برای عرضه نداشتند. ترکیب تیم ملی در سه بازی مرحله گروهی و به‌ویژه جدال با انگلیس نشان از پریشان احوالی کی روش داشت. او تصور می‌کرد با یک ترکیب صرفا دفاعی می‌تواند حداقل امتیاز را از انگلیسی‌ها بگیرد اما دریافت شش گل از رقیب هم‌گروهی خط بطلانی بود بر تمام تفکرات مردی که فکر می‌کند زیاد می‌داند. البته او زیاد می‌داند اما دانسته‌هایش تنها بر کلماتی گزنده‌ای استوار است که دیگر حریفان را نمی‌ترساند و آشفته نمی‌کند. شاید در یک دوره‌ای بازی‌های روانی پیش از هر بازی برای برهم زدن اندیشه‌های تاکتیکی سرمربی رقیب اثرگذار بود اما بازی با آمریکا نشان داد دوره این حرف‌ها سپری‌شده و باید طرحی نو درانداخت. هشت سال پیش و زمانی که تیم ملی باید با کره جنوبی در سئول بازی می‌کرد و برای صعود به جام جهانی 2014 راه جز برتری مقابل رقیب سنتی نداشت ماجراجویی‌های کی روش و الفاظی‌هایش نتیجه‌بخش شد تا تیم ملی با گل قوچان نژاد به آنچه از این بازی انتظار داشت، برسد اما این حربه‌های روانی شاید تنها در عرصه‌های آسیایی جوابگو باشد و جام جهانی جایی برای تکیه صرف بر قدرت کلام نیست. همان گون گرگ بالهالتر سرمربی آمریکا به‌هیچ‌وجه اسیر این جنگ روانی نشد و با آرامش شاگردانش را به مصاف ایران فرستاد. او با یک تاکتیکی منطقی نیمه نخست را برای گلزنی انتخاب کرد و به هدفش رسید. در نیمه دوم محافظت از گل به ثمر رسیده استراتژی بالهالتر بود که این تاکتیک هم بی کم‌وکاست نتیجه‌بخش شد تا آمریکایی‌ها با رسیدن به سه امتیاز بازی راهی دور بعد شوند. این در حالی بود که کی روش می‌توانست با یک ضد تاکتیک تیمش را برای پیروزی به جلو فراخوانده و پس از گلزنی به لاک دفاعی سوق دهد. نداشتن برنامه دوم در صورت دریافت گل به‌شدت در بازی با آمریکا جلوه‌گر شده بود و همین‌جا مشخص شد که کی روش فکر چنین موضوعی را نکرده است. او تمام تخم‌مرغ‌هایش را در سبد تساوی قرار داده و وقتی پولیشتر دروازه بیرانوند را گشود همه این تخم‌مرغ‌های سبد شکست تا دست سرمربی تیم ملی خالی بماند. البته این موضع دلیلی بر ناکارآمدی مرد پرتغالی نیست بلکه حالا مشخص‌شده که کی روش آنچه باید، به فوتبال ایران ارزانی داشته و دیگر چیزی برای اضافه کردن ندارد. کتمان کارهایی که او برای ما کرده قدرناشناسی و بی‌مهری نسبت به مردی است که برای فوتبال ایران نهادسازی انجام داد و در یک بازه زمانی هشت‌ساله آشفتگی‌های موجود را به حداقل رساند. او به دفاع بی‌سروسامان تیم ملی استحکام بخشد و با یوزهای ایرانی راه دفاع منسجم و با برنامه را یاد داد؛ اما این تنها تکه از پازلی بود که باید با مربیان بزرگی دیگری کامل شود اگر اراده‌ای برای انجام وجود داشته باشد.

ارسال نظر