مهدی صابری: برای ورود به المیپک قول میدهم
مهدی صابری از ناملایمات و حق خوریهایی میگوید که نه تنها انگیزه او را برای به دست آوردن موفقیت، کاهش نداد، بلکه معتقد است اگر از او حمایت شود، میتواند با ورود به المپیک برای ایران مدال کسب کند.
از ناملایمات و حق خوریهایی میگوید که نه تنها انگیزه او را برای به دست آوردن موفقیت، کاهش نداد، بلکه معتقد است اگر از او حمایت شود، میتواند با ورود به المپیک برای ایران مدال کسب کند.
به گزارش ایسنا، متولد 1369 است و ورزش را با کشتی آغاز کرد، اما اکنون به طور حرفهای در رشته دو و میدانی و پرتاب وزنه فعال است. وزنههایی که سنگینی آنها برایش از نبود حمایت مسئولان و نامهربانیهایی که به او کردند، سبکتر است. از رؤیای حضور در المپیک میگوید. او که به تازگی از بازیهای جهانی کارگری در اسپانیا با کسب سه مدال بازگشته است، مهدی صابری دعوت را پذیرفت تا در مورد شرایط حرفهای و روزهایی که بر او گذشته بگوید.
اتفاقی وارد دو ومیدانی شدم
سال 83 ورزش دو و میدانی را آغاز کردم. آن زمان کشتیگیر بودم، یک روز به طور اتفاقی معلم ورزشم آقای رهنما گفت "این توپ (توضیح نداد که وزنه است) را بلند کن و کنار گردنت بگذار و پرتاب کن." پس از دوبار پرتاب گفتند که برای رشته پرتاب وزنه استعداد دارم و معرفینامهای برای هیئت نوشتند. با آقای مؤمنی شروع به کار کردم که پس از دو ماه نفر اول ناحیه و پس از سه ماه، نفر اول استان شدم و پس از شش ماه به مسابقات مدارس کشور راه یافتم و نفر دوم شدم که برای مسئولان جای تعجب داشت.
حامل مشعل بازیهای آسیایی در اصفهان شدم
پس از این اتفاق هر دو رشته را پیگیری میکردم و سال 85 به دلیل کسب مقام در هر دو رشته، مشعل بازیهای آسیایی در اصفهان را از فاصله چهار راه توحید تا پل آذر حمل کردم.
تمام افراد خانواده ام ورزشی هستند؛ پدرم پیشکسوت وزنهبرداری و برادرم نیز در رشتههای کاراته و بوکس فعال و اکنون رئیس انجمن هاپکیدو اصفهان است و مادرم بسکتبالیست بود. به همین دلیل دوست داشتند من در ورزش حضور داشته باشم و 9 سالگی در رشته کشتی ثبت نام کردند. در رشته کشتی تا انتخاب تیم ملی نیز پیشرفت کردک، اما موفقیت چندانی به دست نیاوردم.
جابه جایی رکورد نوجوانان پس از 10 سال
تا سال 87 هر دو رشته را به صورت همزمان ادامه میدادم. فروردین 87 انتخابی تیم ملی کشتی در اصفهان بود که کتفم در مسابقات شکست. پس از این اتفاق تصمیم به کنار گذاشتن کشتی و پیگیری بیشتر در رشته پرتاب وزنه گرفتم که توانستم در همان سال رکورد نوجوانان ایران را پس از 10 سال بشکنم.
این اتفاق برای تهرانیها، توسط ورزشکار شهرستانی تازه بود، زیرا با امکانات کمتر نسبت به آنها این رکورد ثبت شد. امکانات ورزشگاه انقلاب اصفهان اصلاً مناسب نیست. در خاک تمرین میکنیم و باید یک سالن بدنسازی در کنار پیست دو و میدانی باشد و در بیشتر استان ها از یک اتاق برای تمرین استفاده می کنند، اما در ورزشگاه انقلاب حتی چنین اتاقی وجود ندارد. با این شرایط همان سال برای مسابقات نوجوانان انتخاب شدم اما متأسفانه فدراسیون گفت "بودجه نداریم."
من را خط زدند
سال 88 در لیگ جوانان، به عنوان ورزشکار ذوبآهن موفق به کسب 4 مدال طلا شدم. در این سال برای مسابقات آسیایی جوانان در ویتنام انتخاب شدم، با وجود اینکه تا روز آخر در اردوی تیم ملی بودم و قرار بود به مسابقات اعزام شوم، اما روز اعزام ورزشکار دیگری را آوردند، در صورتی که اگر اعزام می شدم همان سال در آسیا اول یا دوم میشدم. برای این مسابقات زحمت زیادی کشیده بودم، اما یکباره گفتند انشاالله سفر بعدی اعزامت خواهیم کرد.
حریفم با تخلف، وزنه سبکتری زد تا قهرمان شود
سال 90 با 20 سال سن به رده بزرگسالان رفتم و چهارم شدم. این اتفاق بازهم برای آنها به دلیل حضور تمام بزرگان این رشته و رکورددار تعجب برانگیز بود. تمرینات خود را پس از این مسابقات بازهم ادامه دادم و سال 91 به دلیل آسیب دیدگی، عملکردی نداشتم. سال 92در مسابقات کشوری در شیراز دوم شدم. متأسفانه در این مسابقات نیز با حق خوری به دلیل اینکه نفر اول از وزنه سبکتر استفاده کرد موفق به قهرمانی نشدم.
مربی نداشتم، بیاحتیاطی کردم و آسیب دیدم
از سال 83 به مدت یک سال با رضا مؤمنی و از سال 84 تا 91 با آقای معتمدی کار میکردم. اما سال 92 و پس از مسابقات شیراز که خود را برای بازیهای آسیایی آماده میکردم مربی نداشتم و در زمستان به دلیل نداشتن مربی به اشتباه وزنه 9 کیلویی در تمرینات پرتاب کردم که در اثر آن استخوان مچم خارج شد.
همه گفتند خداحافظی کن، حتی خانوادهام
پیش پزشکان بسیاری برای عمل دستم رفتم، اما احتمال بهبودی را 50 درصد میدانستند تا اینکه دکتر اسکندری قول بهبودی کامل به شرط استراحت یکساله پس از عمل را داد. آبان ماه سال 93 دستم را عمل کردم، اما پس از هفت ماه دوباره شروع به تمرین کردم. دیگران میگفتند مدالهایت را آوردهای و خداحافظی کن. حتی خانواده خودم خسته شده بودند و میگفتند تمرین دیگر کافی است، اما به آنها گفتم محکم بر میگردم. اسفند 93 به سربازی رفتم و سال 95 پس از گذراندن سربازی شروع به تمرینات سنگین در دو نوبت صبح و عصر کردم. سال 96 در مسابقات لیگ شرکت کردم و با پرتاب 18متر و 30 سانتیمتر تعجب همگان را برانگیختم.
باز هم قربانی رابطهها شدم
پس از آن به من گفتند که تمریناتم را ادامه دهم تا به مسابقات کارگران لیتوانی اعزام شوم، اما متأسفانه رئیس انجمن وقت با من همکاری نکرد و با پارتی بازی افراد مدنظر خود را اعزام کرد. اما مسابقات سال گذشته 18 متر و 40 سانتیمتر پرتاب کردم و این بار برای اعزام انتخاب شدم.
قول مدال میدهم، اما اسپانسر ندارم
پس از این موضوع برای آمادگی به دنبال اسپانسر رفتم و حتی قول کسب دو مدال را دادم، اما هیچ کس کمکی به من نکرد. متأسفانه اصفهانی که صنایع زیادی دارد، اما هیچ شرکتی، حتی هیئت و انجمن کارگران، حمایتی از من نکردند. به هرحال با هر سختی که بود هزینهها را پرداخت کردم و به مسابقات اسپانیا اعزام شدیم.
در اسپانیا با مشکل دوری دو ساعته محل اقامت تا محل برگزاری مواجه شدیم، اما بازهم با تمام این مشکلات در این دوره از مسابقات موفق به کسب دو مدال انفرادی و یک مدال تیمی شدم.
آنها از المپیک برگشتند!
پس از برگشت در گروه واتس اَپ از سوی فدراسیون اعلام شد که از مراسم استقبال در شهرتان فیلم و عکس بفرستید تا از تمام ورزشکاران کلیپ ساخته شود، اما به اصفهان که آمدم و تا همین امروز هیچ استقبالی از من نشد. تنها از سوی انجمن به ما گفتند در دفتر اداره کار حاضر شویم. در دفتر مدیرکل هم حرف همیشگی نبود بودجه بود و در پایان به هر نفر بدون در نظر گرفتن نوع مدال، نفری 500 هزار تومان کارت هدیه داده شد در صورتی که به ورزشکاران تبریزی مسئولانشان دو سکه هدیه دادند، این جوایز به غیر از استقبالی است که از ورزشکارانشان انجام دادند به طوری که گویا از آنها المپیک برگشته اند!
ورودی المپیک سخت است
از تمام این مسائل گذشتم و اکنون برای مسابقات ورودی المپیک در تلاش هستم و یکسال زمان دارم. ورودی المپیک سخت شده و دو شرط دارد. برای ورود، فرد یا باید جز 32 ورزشکار برتر جهان باشد یا 20 متر و 70 سانتیمتر پرتاب وزنه داشته باشد. برای این موضوع هدفهای مقطعی پیشبینی کردهام و نخستین هدفم شکستن رکورد ایران در سال آینده است، اما هیچ حامی ندارم و فقط حرف تکراری بودجه نداریم.
جایی برای تمرین نداریم
هزینه ای برای اعزام به مسابقات اسپانیا از ما گرفته نشد و فدراسیون پرداخت کرد. اما هزینههای شخصی زیادی همچون کفش پرتاب داریم که قیمت هر کفش حدود دو میلیون تومان است که هر شش ماه یکبار باید آن را تعویض کرد.
شش ماه است که درخواست تعمیر دایره پرتاب ورزشگاه انقلاب را داده ام که یکروز هم زمان نمیبرد، اما زمانی که به مسئولان هیئت میگوییم قول انجام میدهند، اماهمچنان بلاتکلیف هستیم.
مدیران نمی دانند ورزش حرفه ای چیست
فکر میکنم اداره کل ورزش و جوانان استان از این مشکلات اصلاً خبر ندارند و افراد ورزشی در اداره کار نمیکنند. اصفهان افراد ورزشی با پتانسیل بالایی دارد، اما افرادی که ورزشکار را درک کنند در رأس کار نیستند، منظورم مدیرانی است که بدانند ورزش حرفهای چیست و چه ابزاری نیاز دارد.
چرا سالن دو و میدانی به اسکیت داده شد؟!
اصفهان یکی از بزرگترین شهرهای ایران اما تنها شهر بدون سالن دو و میدانی است. متأسفانه رئیس سابق هیئت دو و میدانی سالن این رشته را به هیئت اسکیت واگذار کرد. زاهدان که یک شهر مرزی است دو سالن دو و میدانی دارد، اما اصفهان از داشتن چنین سالنی محروم است. شهری که ورزشکاران زیادی همچون رضا قاسمی دارد. نبود سالن شرایط تمرین را در زمستان دشوار میکند. در زمستان یک گاز پیک نیک میآوریم و وزنههایمان را پیش از پرتاب بر روی آتش گرفته تا گرم شود و بعد پرتاب میکنیم.
هیئت امضا گرفت که مطالبهای ندارم
برای مسابقات بینالمللی که میخواستم شرکت کنم به هیئت رفتم و درخواست نامه دادم. هیئت نامهای با متنی مبنی بر اینکه این ورزشکار هیچ مطالبهای ندارد تنظیم و امضا کرد. با هزینه شخصی در تهران خوابگاه گرفتم و روزانه 150 هزار تومان هزینه کردم تا در این مسابقات شرکت کنم.
ورزش کارگری ایران قوی است
سطح ورزش کارگری ایران بسیار قوی است. در مسابقات اسپانیا تیمهای زیادی شرکت کرده بودند و هر دوره دشوارتر و جدیتر برگزار میشود. 86 نفر ورزشکار در مسابقات اسپانیا حضور داشتند و موفق به کسب 135 مدال شدیم که در ردهبندی فکر میکنم تیم ایران سوم شد. جایگاهی که نسبت به دوره قبل که نهم شده بود، تغییر قابل توجهی کرد.
در کشورهای دیگر برای برگزاری این مسابقات به کارگران مرخصی داده می شود و امتیازات مناسبی برایشان در نظر میگیرند به دلیل اینکه معتقد هستند کسی که ورزش میکند و شاد است، میتواند بهتر کار کند.
رقیبِ قطریِ قاسمی در آمریکا تمرین میکند
رضا قاسمی اولین شخصی است که موفق به کسب مدال آسیایی شده است. او از رقیبش برایم تعریف میکرد. فردی قطری که در آمریکا در حال تمرین است، اما رضا در داخل کشور تمرین می کند. ماشین ورزشکار قطری فراری اهدایی است، اما ماشین رضا قاسمی سمند است که خودش خریده و چنین تفاوتهایی است که نتایج را متفاوت میکند.
به مسابقات بروید بدون حمایت
مسئولان میگویند در مسابقات شرکت کنید، اما انتظار حمایت نداشته باشید. زمانی هم که آسیب بینید کسی دیگر تو را نمیشناسد. هزینه مکمل من در هر دو ماه، سه میلیون تومان است. هیئت برای اعزام تیم به مسابقات میگوید بروید اسپانسر پیدا کنید.
فدراسیون دعوت کرده پس هزینههایتان را بدهد
سال گذشته که پنج نفر از اصفهان به لیگ طلایی دعوت شدیم، تمام هزینهها با خودمان بود و حتی هزینه رفت و آمدمان را هیئت نداد و گفتند ما شما را دعوت نکردهایم و هزینه ایاب و ذهاب را از فدراسیون بگیرید.
یک دوره به نام یزد، بازی کردم
افتخاراتی که کسب میکنیم برای اصفهان است، اما کمکی نمیکنند. به هیئت گفتهایم اگر پاداشی در ازای کسب مقام نداد برای شهر دیگری شرکت کنیم و این کار را هم سال 92 انجام دادهام. آن سال به من گفتند تو مقامی به دست نمیآوری و برای یزد شرکت کردم و دوم شدم. بعد از مسابقات رئیس هیئت گفت عجب اشتباهی کردم. باورتان نمیشود بعد از کسب مقام بلافاصله یزد 300 هزار تومان به حسابم واریز کرد. این اشکالات اول از سوی اداره کل ورزش و بعد هیئت استان است.
البته هیئت در شش ماه گذشته دچار تحولاتی شد و روز به روز در حال بهتر شدن است و پس از 10 سال مسابقات استانی را برگزار کردند.
قول ورودی المپیک میدهم
به رئیسِ هیئت بارها گفتهام مرا 6 ماه به تهران اعزام کند و هزینههای تمرینم که روزانه 200 هزار تومان میشود را بدهد و در ازای آن قول ورودی المپیک میدهم، اما جواب میدهد بودجه ندارم. زمانی که قول ورودی المپیک میدهم یعنی باید نفر اول آسیا شوم اما میگویند اسپانسر پیدا کن و دغدغه این کار را نیز بر عهده خودم میگذارند.
از مسابقات اسپانیا که برگشتم بارها اعلام کردم که شش ماه مخارج تمرین من را پرداخت کنند تا ورودی المپیک را کسب کنم. تضمین می دهم که اگر ورودی نیاوردم تمام هزینههایی که میکنند را بازگردانم، اما بازهم کسی کمکی نکرد. 40 میلیون تومان برای شخصی که میخواهد ورودی المپیک به دست بیاورد، مبلغی نیست.
شاید به پیشنهادات خارجی جواب دهم
پیشنهادهای خارجی از طریق ایمیل اعلام میشود که بررسی نکردم، اما اگر پیشنهادی از کشور دیگری شود به آن فکر می کنم.
اگر آقای سلطان حسینی اکنون مقابل من بود به او میگفتم که نیازمند حمایت مادی و معنوی هستم. یک ورزشکار حرفهای هزینههای زیادی دارد. به او قول مدال در المپیک را میدادم تا ببینم آیا بازهم میگوید بودجه نداریم؟