ناصر خسرو در اصفهان
حکیم ناصربن خسرو حارث قبادیانی بلخی مروزی مکنبی ابو معین، ملقب و متخلص به حجت در قبادیان از نواحی بلخ زاده شد که در جوانی افزون بر علوم ادبی و زبان عربی به بیشتر علوم و فنون روزگار خود مانند طب، ریاضیات، فلسفه و موسیقی تسلط داشت و در این دوران به دربار ملوک و صدور ازجمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی پیوست و صاحب جاه و جلال شد، پسازآن در دربار جعفر بیک داود، امیر سلجوقی به شغل دبیری پرداخت و بهتدریج مانند اقران خود به مال و مکنت دست یافت.
حسن روانشید| اما در سن 42 سالگی به سبب خوابی که دید احوالش دگرگون شد و با هدف زیارت خانه خدا دیار و مشاغل خود را ترک و هفت سال از عمرش را در سفر گذراند. هنگام اقامت در قاهره با تأثیر و تبلیغ مؤید الدین فاطمی به مذهب اسماعیلیه گروید و از سوی خلیفه فاطمی المستنصر بالله لقب حجت خراسان را گرفت، حدودی پنجاهسالگی به زادگاه خود بلخ بازگشت و دعوت خویش را آغاز کرد، مدتی به سبب مخالفت متعصبان دور از بلخ به سر برد. سرانجام به یمگان رفت و در آنجا تشکیلات مذهبی ایجاد کرد و در همانجا نیز درگذشت. ناصرخسرو آثار متعددی در شعر و حکمت دارد که در دانشگاههای ادبیات و علوم انسانی تدریس میشود. آنچه گفته شد چکیدهای از شخصیت یک دانشمند ایرانی است که توانست نام خود را در فرهنگ و ادبیات زنده نگهداری تا حداقل در مکانهایی مورداستفاده قرار گیرد که یکی از آنها قلب پایتخت است که سالیان دراز به مرکزی برای عرضه قاچاق انواع داروها و لوازم بهداشتی جهان در آن شده بهطوریکه نهتنها ایرانیان بلکه 16 کشور همجوار هم اگر با چالش عدم دستیابی به یک داروی خاص و تکنسخهای مواجه شدند بتوانند در یکی از کوچهپسکوچهها، ساختمانها، انبارهای مخروبه و زیرزمینهای آن به این نوشدارو دست پیدا کنند. اگرچه دولتها طی تمامی این سالهای نیمقرنی تلاش کردهاند تا بساط این مرکز را که درمجموع خسارات فراوانی برای سلامتی آحاد جامعه، اقتصاد و آبروی بهداشت به همراه دارد برچینند اما تا امروز نهتنها موفق نشدهاند بلکه احساس میشود به شکلی نقش همراه و چرخ پنجم را برای درمان کشور بازی میکند! که این روزها شهرت ناصرخسرو توانسته است علاوه بر اینکه تعداد قابلتوجهی از بیکاران را بدون نیاز مراجعه به کاریابیها و وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی مشغول سازد، به دیگر نقاط کشور هم رفته تا آنها نیز خیابانهایی شبیه آن اما به گونههایی دیگر داشته باشند. کلانشهر اصفهان هم یکی از آنهاست زیرا اینجا هم ناصرخسرویی دارد همانند پایتخت با این تفاوت که نام چیز دیگری است، طولش بیش از 5 کیلومتر و عرضش به عمق همه اماکن مسکونی قدیمی و جدید است که صاحبان آن صلاح و صرفه را در این دیدهاند تا بهجای تخریب و بازسازی بهعنوان انبار از آنها استفاده کنند و انواع محصولات غذایی و بهداشتی بخصوص از نوع قاچاق در آنها ذخیره شود و روز و شب در میان آن مفهومی نداشته باشد زیرا یک نوبت با توجه به سکوت و خلوتی شهر و خیابانها و آسوده خوابیدن متولیان صمت و تعزیرات و آزاد بودن تردد خودروهای سنگین برای تخلیه و بارگیری محمولههای بهظاهر ممنوعه در نظر گرفتهشده تا در روشنایی روز بدون هیچگونه مزاحمتی از سوی بازرسان ارگانهای مختلف بین سوپرمارکتها، اغذیهفروشیها و بعضاً داروخانههای سطح استان توزیع شوند زیرا هر مارکی از دخانیات و غیره در آن یافت میشود. قطار خودروهای پرایدی که تبدیل به وانتهای مسقف سفید رنگ شدهاند قبل از طلوع آفتاب در یک صف میایستند تا سهمیه سیگار و توتون را بارگیری و عازم توزیع در سطح شهر و استان برای تفنن جوانان شوند. از سویی وانتهای بهظاهر یخچال دار محمولههای سوسیس، کالباس و قارچهای فلهای خطرناک و بدون مارک را که معلوم نیست در کدام زیر پلهایها تولید میشوند بهصورت گونیهای پلاستیکی تحویل این واحدهای صنفی میدهند تا در اختیار سوپرمارکت، اغذیه و ساندویچ و ترهبار فروشیها قرار دهند! میزان نوشیدنیهای گازدار، رژیمی، انرژیزا و غیره که هرکدام با مارک و برندهای خارجی و داخلی خود نیز از دیگر عرضههای این ناصر خسروی طولانی هستند تا توسط خریداران عمده بهسوی واحدهای صنفی در اقصی نقاط رفته و در معده نوجوانان و جوانان ریخته شود که پس از چندی همچون آلودگان به تنباکوهای میوهای مشتری پر و پا قرص پزشکان قلب، ریه، اعصاب و گوارش باشند! آنچه که در این سه خیابان که شروع آن از میدان احمدآباد و انتهای آن نیز به چهارراه هفتم محرم ختم میشود موردنیاز باشد بدون توجه به مقررات بهداشتی و استاندارد کشور بهوفور یافت میشود تا گروه قابلتوجهی در اینسو بهعنوان فروشنده و کارگر و از طرفی دیگر عرضهکنندگان واحدهای صنفی سطح استان سرگرم و مشغول به کار ایجاد مشتری آماری برای وزارت بهداشت و درمان و سازمان بهزیستی بوده و نفرات مشغول در آنها جزو آمار اشتغال بهحساب آیند!
ادامه دارد