آب بر آسیاب دشمن ریختن
داستان خالهخرسه را که در بچگی برایمان تعریف میکردند و پسازآن کارتونهایی نیز از آن تهیه میشد اما با وجود گوشیهایی که این روزها برای نوجوانان هم وسیلهای ضروری و عادی شده دیگر خریداری ندارد را حتماً از یاد نبردهایم که چگونه خرس مهربان از دوست انسان خود میخواست تا زیر درختی سر بر زانوی او گذاشته و بخوابد تا او مراقبش باشد!
حسن روانشید| اما وقتی نتوانست آن مگس مزاحم را که بر روی صورت خفته پر میزد دور کند به فکر ناقصش رسید تا سنگی به او بزند که این وسیله نهتنها نتوانست مگس را بکشد بلکه صورت دوست آرام خفته را به خواب ابدی فرستاد! ضربالمثل دوستیهای خالهخرسه هم از این سرگذشت شروع میشد که ایکاش اینگونه دوستان را هم نداشتیم تا خیالمان آسوده بود که باوجود آنها نیازمند دشمن نیستیم! بانک مرکزی از سویی نگران کمبودهای ارزی بهمنظور تأمین نیازهای ضروری جامعه ازجمله دارو و درمان و نهادههاست و از طرفی سعی میکند بازار صرافیها را جهت رفع نیاز مسافران داخلی گرم نگه دارد که انگار آنها به خارج از کشور میروند تا مشکلی لاینحل را رفعورجوع کنند زیرا امروز پیچیدهترین مسائل پزشکی ازجمله جراحیها در داخل کشور به نحو مطلوب انجام میشوند و دانشگاهها نیز با صندلیهای خالی برای جذب دانشجو روبرو هستند، بنابراین تنها کاری که میماند گشتوگذار ازمابهتران در آنسوی مرزها و دریافت واکسن خارج از نوبت به لطف همسایگان شمالی است که تنها شرطش ده روز اقامت در آن کشور
میباشد تا بتواند از محصولات جانسون اند جانسون و فایزر که مورد استقبال کشورهای ثالث قرار نگرفته و به روایتی روی دست دولتهای خریدار ازجمله ارمنستان مانده تا به تبلیغات آژانسهای مسافری داخلی سپرده شود که بتوانند چوب حراج بر سفرهای برونمرزی جهت استفاده از واکسن بزنند و گمرک و قرارگاهها را با ترافیک جمعیت روبرو کنند که خود بهترین راه ابتلا به ویروس کروناست. حالا تنها مانده است مساعدتهای درون کشوری با این پروسه تا نقش خالهخرسه برای ایجاد تسهیلات اعزام کسانی که دستشان به دهانشان میرسد، فراهم شود که بتوانند به آنسو رفته و ده روزی را خوش باشند ویروس دلتا بهعنوان سوغات همراه بیاورند و پس از تزریق واکسن غربی وارد کشور شوند، درحالیکه بین ده تا 15 میلیون تومان هزینه کردهاند و قطعاً برای تزریق نوبت دوم هم سفر و هزینه تکرار میشود! این مسیر پر چالش از جایی شروع شد که رئیس قبلی بانک مرکزی و کاندیدای ریاست جمهوری و چشمبهراه پیدا کردن شغل برای آینده، نحوه ارز پاشی در جامعه را توسط این بانک شروع کرد تا به دارندگان کارت ملی معادل دو هزار و پانصد یورو یا دلار پرداخت نماید که اکثر مسافران تور واکسن از همین تسهیلات
بهره جستند و آنهایی هم که قبلاً امتیاز را پیشخور کرده بودند دست به دامان دلالان ارز شدند تا کارگران ساختمانی و فصلی بیکار را سوار بر اتوبوسها کرده در دست در صف خریدان ارز قرار گرفته و دستمزد یک روز کارگری خود را بین 250 تا 300 هزار تومان از واسطه دریافت نمایند! این شغل که ابزار چندانی جز در نوبت ایستادن که تخصص هر ایرانی است و همراه داشتن کارت ملی، شناسنامه و کارتبانکی و تعامل دو سوی فروشنده را نمیطلبد بعضی وقتها به صورتی است که صراف ارز را به دارندگان مدارکی میفروشد که در حقیقت و بهطور صوری برای همین صرافی خریداری میکنند تا در بازار آزاد به فروش برسد! حالا حل معادلهای که مطرح میشود به عهده کسانیست تا به قیاس عقل و هوش بعضی مدیران با خالهخرسه بپردازند زیرا هر یک دلار از ارزی که به خارج از کشور برده و ارزشافزوده آن برنمیگردد بهمثابه میخی است که بر تابوت اقتصاد کشور کوبیده میشود! آیا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به همراه ستاد ملی مبارزه با کرونا برنامهریزی خود را بهمنظور واکسیناسیون عمومی به انجام نرسانده است و یا بانک مرکزی نمیداند این ارزها که هرروز بهسوی صرافیها و از آنجا بهطرف
مرزها روان میشود آبی است که به آسیاب دشمن ریخته میشود؟! وضعیت بحرانی امروز جهان که کشور ما را هم در بر گرفته آنچنان نیست که هرکس تنها به دلیل دارا بودن توانایی مالی بتواند حقوق آحاد جامعه را برای تأمین رفاه و زیادهطلبیهای خود پایمال و اینگونه مصادره کند و ارزی را که باید صرف تهیه نیازهای استراتژیک شود صرف خوشگذرانی های زودگذر نماید! شاید نتوانیم مصرفکننده را مقصر اصلی در این رابطه که نوعی جفای ناحق است مقصر بدانیم زیرا متهم اصلی متولیانی هستند که هنوز هم شرایط را درک نکرده و اگر میدانند و انجام میدهند همچنان چاقوی دشمن را دسته میکنند!
ادامه دارد
ادامه دارد